نگارنده از همان اوان طفولیت از هر کنشی که رنگ و بویی از خبرچینی و جاسوسی و احیانا زیرآبزنی داشته باشد، بیزار بوده و به طور کلی تلاش کرده که دامن اخلاق خویش را از چنین لکههایی مبری بدارد.
این بود و بود تا جدیشدن مناسبات شغلی، که ناگهان دنیا شکل دیگری به خود گرفت و همهچیز از ریخت افتاد. طبق معمول همه چیز، در آن دورا...
رییس بنده از آن جمله انسانهایی است که کلهماجمعین خویشتن را وقف کار کرده و مهمترین جنبه زندگی خود را بر مبنای انجام پروژهها و ایجاد حداکثر عمران و آبادانی نهاده است. درنتیجه جهتگیری همهچیز در زندگی ایشان معطوف به بهتر شدن اجرای کارها و کمتر کردن معضلات و مشکلات مدیریت اجرای پروژه است. ازجمله خصوصیات جالب شخصیتی...
... مشارالیه ضمن برخوردهای تبعیضآمیز با نفرات جدیدالورود، تمام مزایای متعلقه را به نفرات قبلی گروه خودشان اختصاص داده و از احقاق حقوق حقه اینجانبان، نویسندگان نامه سر باز میزنند، فلذا مستدعی است هرچه سریعتر نسبت به انتقال افراد جدیدالورود به یک مدیریت دیگر دستور اقدام مقتضی صادر فرمایید و در غیر این صورت تمام امضاکن...
براساس اصل میل به حداکثر بینظمی که هم در مورد اشیا و هم در مورد آدمیان بهطور کامل جاری است، اگر قرار باشد کاری انجام شود لازم است شخص یا اشخاص دلسوزی تولی این امر را به عهده بگیرند و بینظمی را مهار کنند. تفهیم اجزای مختلف کاری که قرار است انجام شود برای اشخاص دخیل در انجام آن، پاسخ دادن به ابهامات و پرسشهای ا...
- برای چی این کارو کردی؟ زنگ زدی دعوا راه انداختی؟ شاخ و شونه کشیدی؟ خیلی بد کاری کردی. میدونی این کیه که باهاش اینجوری حرف زدی؟
- هر کی میخواد باشه رییس، آخه خب چقد تحمل کنم؟ یه مسئله کوچولو آخه چقد باید طول بکشه؟ الان یک ماه و نیم شده دیگه، هر روز زنگ میزنم، هر روز پیغوم میفرستم، یه روز درمیون پا میشم میرم ا...
در اینکه زمان حالتی نسبی دارد که شکی نیست. یک موقع زود میگذرد، یک وقت دیر. در اینکه درک ما از زمان هم نسبی است دوباره شکی نیست. برای یکی، یک ساعت هم زیاد است و برای دیگری یک روز هم زمان زیادی نیست. در امورات مربوط به کار و پروژه شکل درست و آرمانی آن است که درک ارکان پروژه از زمان به هم نزدیک شود. که صد البته در عمل ای...
موانع همواره هستند. هیچ کاری بدون مانع نمیشود. هیچ کاری بدون زحمت و صرف وقت و نیرو و عرقریزی انجام نمیشود. فقط موانع هستند که معمولا بدون آنکه وقت و هزینهای صرف آنها شود به وجود میآیند! یعنی به نظر میرسد اصلا خصلت جبری این دنیا همین است که تخریب و از بین بردن و مانع تراشیدن وقت و نیرو و هزینه نمیخواهد. رفع کردن...
روز اول کاری من است. نه به عنوان مدیر یا مسئول بلکه به عنوان یک کارمند ساده بخش فنی. یک سهشنبهای در هفته قبل، آمده و با رییس بخش، مذاکرات شغلی انجام دادهام و بعد مقرر گردیده که روز شنبه بعدش صبح علیالطلوع در محل خدمت خود حضور بههم رسانم. به عنوان یک جوان پرحرارت تازه از دانشگاه درآمده که تصمیم دارد هرچه سریعتر تم...
همینطور لنگ در هوا ماندهام. 20نفر آدم کوتاه و بلند، سبیل در سبیل دورتادور میز نشستهاند و چشم به دهان من دوختهاند که در و گهر بیفشانم و من با ذهنی خالی از هرگونه محتوا همینطور سرم را مثل پریسکوپ یک زیردریایی گمشده به اینسو و آنسو میگردانم. لحظات کش میآیند. خاطرات دوران شیرین کارمندی یک به یک برایم مرور میشود...
جناب آقای مهندس، من کارفرما هستم یا شما؟ تصمیمگیرنده نهایی در مورد پروژه منم یا شما؟ اگه این پروژه بد از کار در بیاد، جاییش بلنگه یا خدای ناکرده ، زبانم لال یه لفت ولیسی، یه اینور اونور شدنی، یه پول چایی، یه سبیل با چربی بالایی، چیزی اتفاق بیفته نهایتا شما پاسخگوی سازمان بازرسی و مامورین غلاظ و شداد آن خواهید بود یا...
این یکی از جالبترین عبارتهای زبان ماست؛ یک کاریش بکن. یعنی شمای گوینده نمیتوانید جواب همه اما و اگرها و اشکال وارد کردنها و کمبود برشمردنهای مخاطبتان را بدهید و نهایتا حکم صادر میفرمایید که یه کاریش بکن، یعنی برو این کم و کاستیهایی که گفتی را یا حل کن یا منحل کن یا با آنها کنار بیا یا به توافق برس یا زور کن یا...
- یعنی تو جوون یهلا قبا الان داری به من پیرمرد کار یاد میدی؟ تو الان یعنی دو نفر و نصفی آدمو یک روز و نصفی گردوندی دیگه فکر کردی اومدی قاطی آدم بزرگا؟ طفلکم؟ (یکسری جوابهای مبهم و ترسخورده و دستپاچه از اینجانب!) نه واقعا میخوام بدونم تو تو اون کلهات چی گذشت که فکر کردی بیای واسه من یه همچین نطق غرایی بکنی هان؟ پا...
- ببخشید رییس جان... خیلی ببخشید!! نمیشه حالا من این کارو...- نه بچهجون، پاشو پاشو برو دنبال کارو کاسبیت، بهت میگم ورمیداری خودت زنگ میزنی، سفت و سختم وایمیستی میگی نمیشه که نمیشه، تو قرارداد نیست، اینا دفعه قبلم یه کار اضافی از ما خواستن بعدا موقع صورت وضعیت کردن و پول گرفتن زدن زیر حرفشون.- من آخه رییس جان...
البته واضح و مبرهن است که رفاقت خوب چیزی است. از دشمنی که حتما بهتر است، ولی از خیلی چیزهای دیگر هم بهتر است. رفاقت در کار و کاسبی هم خیلی بهتر است. باعث افزایش اعتماد میشود، باعث صرفهجویی در وقت و هزینههای روانی و شخصیتی میشود، فضای کار را تلطیف و قابل تحمل میکند و بسیاری منافع و محسنات دیگر دارد. اما همین رفاقت...
یک خصلت اینجایی هست (حداقل من فقط آن را اینجا دیدهام) به نام دقیقه نودی بودن یا وقت اضافهای بودن یا شب امتحانی بودن. به جد عرض میکنم، یکی از مهمترین خصوصیات شغلی، مدیریتی اینجایی را همین خصوصیت میدانم. یکور خیلی بد این خصیصه آن است که هر وظیفهای، هر کاری و هر پروژهای را ت...
اصل قضیه از یک چیز بهزعم من خیلی پیشپا افتاده و مضحک شروع میشود. یک شرکت فروشنده لوازم و قطعات صنعتی یک دوره آموزشی کوتاهمدت هشت ساعته در محل دفتر خودش در همینجا تدارک دیده و از شرکتهای مشتری و طرف حساب درخواست کرده هر کدام دو، سه نفر متخصص زبر و زرنگ و تشنه علم و دانش را به این دوره آموزش...
- خب تو نباید قبول کنی جوون! اون که معلومه میخواد همینجوری بشه دیگه، چی از این بهتر برا اون؟ شما نباید کوتاه بیای.
- چه کار کنم رییس؟ یه آدمه سن پدربزرگ من. خیلی مهربون و باکلاسم هست. شما باشی حریفش میشی؟
- تو به من کار نداشته باش بچه جون، من اگه لازم بشه حریف همه میشم. برو فعلا به این بنده&z...
من نمیدونم والا مهندس... نه به خدا... من نمیدونم. این یه چیزیه کارفرمامون گذاشته تو قرارداد الانم داره قضیهرو به ما میندازه.. آره... آره دیگه... مثل اینکه یه جور کارشناس ایمنی و بهداشت و نمیدونم این حرفهاست، درسشم خونده... میفرستیم تو منطقه انجام پروژه هست، حالا یا در محل مقیم...
برای انجام بخشی از یکی از پروژههای شرکت مجبور شدهام از یکی دیگر از گروههای تخصصی کمک بگیرم. مدیر آن بخش که از دوستان نسبتا قدیمی هم هست لطف کرده و مهندس جوانی از اعضای تیمش را به بنده معرفی کرده تا در همکاری با بخش بنده این جای قضیه را جمع و جور کنیم. یکی، دو هفته پیش توضیحات کافی و وافی برای او داده&...
- تو خودت تصمیم گرفتی بگی ما پرداخت میکنیم آره؟ چی شد تو یه الفبچه فکر کردی میتونی در مورد یه همچین خاصه خرجیهایی تصمیم بگیری؟ کارفرما زنگ زد که زد، تو مگه مدیر بالا سر نداری؟ تو باید به طرف بگی یا من؟ ای خدا... من برم به کی بگم دردمو یه فسقلبچه برای من بذل و بخشش میکنه، حالا وقتی کل...