حاشیههای واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی همچنان ادامه دارد. درحالی که علی مرادخانی، معاون امور هنری وزیر ارشاد از اساس این واگذاری را زیر سوال برده و آن را شایعهای بیش نخوانده است، اما این باعث نشده تا واکنش هنرمندان نسبت به این ماجرا فیصله پیدا کند.
به گزارش «فرصت امروز»، علی مرادخانی در حاشیه مراسم تشییع پیکر مرحوم جواد لشگر گفته بود: «تعجب میکنم که چیزی را ناگهان شایع میکنند و درباره آن بحث به راه میافتد. خود من دیروز در جریان چنین موضوعی قرار گرفتم. وقتی قرار باشد چنین اتفاقی در این زمینهها بیفتد، دولت باید تصویب کند و مجلس روی آن نظارت داشته باشد. همینطوری که نمیشود چیزی را انتقال داد. این موضوع اساساً یک شایعه است. هر گونه کاری در این زمینه بخواهد برای بهتر شدن اوضاع یک مجموعه انجام شود، قطعاً نیاز به یک سری بحثهای کارشناسی اساسی دارد، نه اینکه من و شما بخواهیم ناگهان موزه را به بنیاد رودکی منتقل کنیم. بحث مطرح شده در این زمینه خیلی غیرکارشناسی بوده است.»
خشم و هیاهو
اما ماجرا به همین تکذیب ساده معاون وزیر ختم نشد و اعتراض هنرمندان و دوستداران هنرهای تجسمی ایران ادامه پیدا کرد. رئیس انجمن هنرمندان نقاش، از جمله کسانی بود که شدیدا به این واگذاری واکنش نشان داد. معصومه مظفری، رئیس انجمن هنرمندان نقاش در گفتوگو با مهر دراینباره گفت: «مجموعههای بسیاری هستند که میتوانند برای رفع نیازهای مالی این موزه حمایتهای لازم را ارائه کنند، یا با برنامهریزی کارشناسانه و استفاده از نظرات هنرمندان میتوان انرژی تازهای به موزه تزریق کرد.»
معصومه مظفری، موزه هنرهای معاصر تهران را یک گنجینه ملی ارزشمند خوانده که باید از سوی دولت، مورد حمایت و صیانت قرار گیرد و در جهت حفظ و نگهداری آن اهتمام شود، اما وقتی قرار است که چنین گنجینهای به یک بنیاد خصوصی واگذار شود، باید مشخص شود چه اتفاقی برای آثار ارزشمند آن خواهد افتاد و آیا آثار در بهترین شکل خود، حفظ و نگهداری میشوند یا خیر؟ این همان چیزی است که آیدین آغداشلو نیز به آن معتقد است: «موزه هنرهای معاصر باید دولتی بماند مثل لوور، متروپلیتن و. . .»
مظفری که در تجمع اعتراضی دوستداران هنرهای تجسمی در مقابل موزه هنرهای معاصر تهران در روز شنبه 21 فروردینماه حاضر بود، نامه انجمن هنرمندان سفالگر، مهندسان شهرساز و تصویرگران را در جمع خواند. به گزارش ایسنا، در متن این نامه آمده بود که «اگر واکنش به موقع انجمن هنرمندان نقاش نبود و این موضوع در فضای مجازی دنبال نمیشد، امروز واگذاری موزه هنرهای معاصر به صورت پنهانی و در سکوت خبری انجام شده بود.» همچنین در این نامه خطاب به وزیر نوشته بود: «باید جلسه مشترکی با نمایندگان انجمنهای هنری، هنرمندان و خبرنگاران با حضور وزیر تشکیل شود تا به پرسشهای بیپاسخ در اذهان عمومی پاسخ داده شود و آرامش به جامعه هنری برگردد.»
با اینهمه مجید ملانوروزی، سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران در این تجمع، بحث واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران را منتفی اعلام کرد و گفت: «همه جریانهای هنری از چپ و راست و سایتها و روزنامههای مختلف، به جریان واگذاری موزه واکنش نشان دادند و این نشاندهنده اهمیت موزه و وابسته نبودن آن به جریانهای مختلف است. امیدوارم کمپینهای تشکیلشده برای حمایت از موزه هنرهای معاصر حفظ شود تا هر زمانیکه در مدیریت و برنامههای آن خللی ایجاد شد، همراه موزه باشند.» وی افزود: «دغدغه واگذاری مرتفع شده و نگرانیای در این زمینه وجود ندارد.»
هیاهویی برای هیچ
اما در مقابل نیز کسانی هستند که داستان این واگذاری را هیاهویی برای هیچ خواندهاند. سیدمحمدبهشتی، رئیس ایکوم (کمیته ملی موزههای ایران) در گفتوگو با شرق معتقد است: «در سال گذشته، موضوع انتقال مدیریت موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی در بخش حقوقی نهاد ریاستجمهوری مطرح شد، اما به دلایلی متوقف شد و اگر امروز اخباری در این خصوص مطرح شده، در واقع جنجال و حاشیهسازیای بیش نیست. عجیب اما اینجاست که چرا اکنون که قرار نیست چنین جابهجاییای صورت گیرد، گروهی دستبهکار جنجال شدهاند، حال آنکه تا قبل از انقلاب و تشکیل وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی، عملاً اداره مکانهایی چون همین موزه، در اختیار نهادهای مشابه که عملاً عمومی و غیردولتی بودند، قرار داشت. بنیادی همچون بنیاد رودکی، فارغ از اینکه کارنامهاش در اداره برج تهران چطور ارزیابی میشود، صرفاً به خاطر عمومی و غیردولتیبودن، یک ظرفیت قانونی خوب است که در اواخر دولت اصلاحات و بهسختی، مجوز آن از مجلس شورای اسلامی اخذ شده، چنین نهادی میتوانست بهدور از بوروکراسیهای رایج دولتی، حامی و نگهدارنده یکی از مهمترین موزههای کشور باشد.»
بایزید مردوخی، اقتصاددان اعتقاد دارد: «هنر، یک مسئله مردمی است و باید همچون دیگر مسائلی از این قبیل مدام توسط یک نهاد قیم به آنها یادآوری شود. در مورد وضعیتی که برای موزه هنرهای معاصر پیش آمده، پیشنهاد من ایجاد همان نهاد قیم است، با این شرط که نقش اصلی این نهاد را مردم و نهادهای مردمی برعهده بگیرند. ایجاد تکلیفی دوگانه از سوی دولتها و مردم درخصوص گنجینهای به پرباری موزه هنرهای معاصر، میتواند از یکسو به حفظ و نگهداری آن منجر شود و از سوی دیگر مانع دستاندازی گروههای مختلف شود.»
لزوم گفتوگوی دولت و جامعه مدنی
فارغ از درستی یا نادرستی واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی، آنچه در این میان جای تأمل دارد، کشاکش دولت و جامعه مدنی و به عبارت بهتر، عدم گفتوگو بین نهاد دولت و نهادهای مدنی است. همه اینها درحالی است که مشکلات اقتصادی، دست و پای دولت را بسته است و بخشخصوصی میتواند با سیاستگذاری درست و امکان برقراری گفتوگوی مستقیم با نهاد دولت مثمرثمر باشد.
هنوز یادمان هست که موزه هنرهای معاصر در ابتدای تأسیس در سال 1356، زیرمجموعهای از وزارت فرهنگ وقت نبود و توسط هیأت امنایی اداره میشد که علاوه بر هنرمندان، شخصیتهایی همچون شهردار تهران نیز در آن عضو بودند. بنابراین فارغ از درستی یا نادرستی واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی، گفتوگو میتواند یگانه راه نجاتبخش کشاکشهای دولت و جامعه مدنی در ماجراهایی اینچنین باشد.