بعضیها برای پول درآوردن خیلی پایبند خرافات هستند. فکر میکنند پول خودش میآید. این جور آدمها فکر میکنند کارشان هر مدلی که باشد، هر کاری که انجام دهند، به هر شکلی که کار انجام دهند، پول خودش میلیارد میلیارد به دستشان میرسد. آنها به حضور غول چراغ جادو در زندگیشان باور دارند و در واقع آن را جایگزین برنامهریزی و تدبیر در زندگیشان کردهاند. این باور هیچ ربطی به بهره هوشی ندارد.
2- وام، مسیری کاملا طبیعی برای ثروتاندوزی است
وام و قرض اگرچه راهکاری مسیر باز کن به شمار میرود، اما در هر جایی و به هر قیمتی نباید از آن استفاده کرد. در واقع وام باید آخرین راهحل باشد و نه نخستین و کوتاهترین مسیر. زیر بار قرضهایی با بازپرداختهای چندبرابر رفتن، راهکاری است که فقط به درد سرمایهگذاریهای کلان میخورد، اما برخیها هستند که برای هر کاری به سراغ وام میروند. حال بماند که وام گرفتن خودش فرآیندی پیچیدهتر و جان به در بردن از هفت خوان رستم دارد. این افراد به این نکته توجه ندارند که وام در واقع ذره ذره پولشان را میمکد.
3- خرج کردن حال مرا بهتر میکند
بعضیها تنها راه آرامششان این است که پولشان را با سرعت نور خرج کنند. آنها در واقع با خرج کردن پول میخواهند آرامش بهدست آورند که معمولا به این هدف نائل نمیشوند. برای اینطور افراد عذاب وجدان امری روزانه است چون هی پول خرج میکنند و هی به آرامش نمیرسند. حتی اگر آرامش هم بهدست آورند امری مقطعی است که بهزودی باد آن را میبرد. چنین باوری فقیر و غنی ندارد.
4- هیچوقت آنقدرها که باید پول ندارم
برای ثروتمند بودن اگر حساب بانکی چندین و چند صفر داشته باشد که خیلی خوب است اما بهتر از آن، این است که اندازه سقف آرزوها و میزان مطلوب صفرها مشخص باشد. البته این یک واقعیت است که آدمها هرچه پولشان بیشتر باشد، بیشتر حرص پول میزنند، اما همین امر وضع را خراب میکند و باعث توقع بدون مرز میشود.
5- یا باید همه پولم را خرج کنم یا از دستم میپرد
این یکی دیگر خیلی مشکلزاست. بعضیها با این باور آتش به مال خود میزنند. آنها فکر میکنند اگر پولی در حسابشان است باید حتما آن را تبدیل به چیزی غیرنقدی کنند و الا پول به تمام خرج میشود و چیزی دستشان را نمیگیرد. اینکه پول بماند یا نه بستگی به طبع آدمها دارد. بعضیها اگر 100 هزار تومان در حسابشان باشد، تا خرجش نکنند راحت نمیشوند. همیشه تبدیل پول نقد به خانه، ماشین یا هر وسیله دیگری یک سرمایهگذاری مطمئن نیست. گاهی باید در همان حسابی که هست نگاهش داشت.
6- مردها بهتر از زنها پول توی دستشان میماند
در دفاع از حقوق زنها این مجال بسیار مناسب است. بسیاری از مردها از خانمها شاکی هستند که اگر پول دستشان باشد به سه شماره خرجش میکنند و همه پول را به چیزها و اجناس الکی میدهند. واقعیت اما در بسیاری از خانوادهها چیز دیگری است. مامانها در خیلی از خانوادهها علاوه بر اینکه مادر مهربانی هستند، مادرخرج کاربلدی هم هستند. خیلی از مردها از ترس این باور غلط هیچ اختیاری برای خانمها باقی نمیگذارند.
7- من بزرگ شدهام، پس میتوانم از پس مدیریت خرجهایم بربیایم
خیلیها بلد بودن در هر زمینهای را با بالا رفتن سن کاملا مرتبط میدانند. به باور این آدمها هر چه سن بیشتر باشد، بلد بودن هم بیشتر است. حال آنکه ثابت شده بسیاری از افراد عاقل و بالغ حتی الفبای مدیریت مالی را بلد نیستند چه برسد به پولدار شدن. اینطور افراد بهشدت در برابر یادگیری پایهایترین اصول پولدار شدن مقاومت نشان میدهند.