بهمن ماه سال گذشته بود که همایشی علمی، آموزشی از سوی گروه مالی سامان با موضوع رهبری سرمایه انسانی در هتل المپیک تهران برگزار شد و کارلوس کی روش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران از تجربیاتش در حوزه سرمایه انسانی در آن سخن گفت. البته در بحبوحه برگزاری این همایش، بیلبوردهایی هم با تصویر کی روش در سطح شهر تهران رونمایی شد و شهروندان شاهد پیامی مدیریتی از سوی سرمربی محبوب تیم ملی فوتبال بودند با این مضمون که «یک مربی پرواز نمی کند. سکوی پرش می سازد. مربی باش!»
این پیام مدیریتی از سوی کی روش البته تنها در بیلبوردهای بزرگراه های پایتخت به نمایش درنیامد و او آن را در تبلیغات تلویزیونی نیز به زبان آورد و این جمله، شاید به جرأت بلندترین جمله فارسی بوده است که سرمربی تیم ملی فوتبال در مدت 7سال حضور مستمرش در ایران به زبان آورده است.
اما حضور کارلوس کی روش در بیلبوردها و همایش های بانک سامان و خبر همکاری اش با این بانک خصوصی به عنوان سفیر گروه مالی سامان، طبیعی بود که در رسانه ها و فضای مجازی انعکاس گسترده ای داشته باشد، اما مهم ترین نکته ای که برخی از رسانه ها از ابتدای کمپین «مربی باش» درباره آن گمانه زنی کرده و برای شان جذابیت ویژه ای داشت، مبلغ قرارداد کی روش بوده است. اگرچه یکی از روزنامه ها مبلغ یک میلیون دلار را برای این قرارداد تبلیغاتی نقل کرده است، اما به نظر می رسد که مبلغ واقعی قرارداد کمتر از این بوده است. با این حال، مبلغ قرارداد کی روش هر چقدر باشد، حداقل تعبیر گران ترین قرارداد تبلیغاتی فوتبال ایران برای آن درست به نظر می رسد و این رقم البته برای برندی بین المللی در دنیای فوتبال، امری طبیعی است.
ساختار این کمپین از ابتدا هدفمند و در بازه جام جهانی فوتبال طراحی شده بود. مخاطب ابتدا تصویر کی روش را می دید که زیر آن نوشته بود: «مربی سفیر می شود» اما مشخص نبود که مربی تیم ملی فوتبال، سفیر کجا می شود؟ پرسشی که به ازای هر مخاطبی می توانست پاسخ های متفاوتی داشته باشد. سپس در گام بعدی و در زمانی که ذهن مخاطب، تشنه دانستن حقیقت بود، کمپین «مربی باش» از سوی بانک سامان معرفی شد و پازل این تبلیغات کامل شد. در هر حال، تجربه این همکاری بدون شک هم برای بانک سامان اتفاق جذاب و به یادماندنی است و هم برای کی روشی که در مدت زمان نه چندان اندک حضور در ایران، تنها پای همکاری با برند سامان نشست.
ستاره ها روی بیلبوردها
ستاره ها روی بیلبوردها، جذاب ترین تیتری است که می توان برای حضور سلبریتی ها در بیلبوردهای پایتخت برگزید. اگرچه برای سال ها و دهه ها، سلبریتی ها تابویی برای بیلبوردهای شهر بودند، اما سرانجام قواعد دنیای تبلیغات موجب شد ستاره ها دوباره به سطح بیلبوردها بازگردند.
تبلیغ جواد نکونام، کاپیتان وقت تیم ملی فوتبال برای یک روغن موتور، تبلیغ علی دایی برای یک تاکسی اینترنتی، حضور کریم باقری، محمدرضا گلزار، جمشید مشایخی و دیگران در تبلیغ کالاهای مختلف داخلی ازجمله تجربیاتی بودند که می توان در این زمینه به آن اشاره کرد.
اما چهره ای که این بار دیدنش روی بیلبوردهای بزرگراه های پایتخت حسابی کنجکاوبرانگیز بود، کارلوس کی روش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران بود که به عنوان سفیر برند سامان هم بر بیلبوردها و هم در همایش های مختلف این بانک خصوصی حاضر شده بود. قطعا عددی که کی روش را به همکاری به عنوان سفیر گروه مالی سامان (شرکت های بیمه سامان، بانک سامان، پرداخت الکترونیک سامان کیش و سامانتل) سوق داده بسیار بیشتر از مبلغ چهره های وطنی بوده است، اما این امر طبیعی است چراکه نقش و جایگاه کی روش به عنوان شخصیتی جهانی و برندی بین المللی، قابل مقایسه با نمونه های وطنی نبوده و نیست.
البته بانک سامان در سال های گذشته هم تجربیات متفاوتی در دنیای ورزش داشته و در نخستین سالی که تیم ملی والیبال ایران به لیگ جهانی راه یافت، اسپانسر این تیم شد و به موازات اوج گیری تیم ملی در مسابقات جهانی حسابی نیز دیده شد. سپس به سراغ عظیم قیچی ساز رفت و از این کوهنورد شناخته شده ایرانی در صعود به قله اورست حمایت کرد. پس از آن بود که سامان در تجربه ای نوین و هدفمند به سراغ کارلوس کی روش، سرمربی محبوب تیم ملی فوتبال رفت و او را در سال جام جهانی 2018 به عنوان سفیر خود برگزید.
برند سامان می توانست در هر مقطعی از حضور هفت ساله کی روش با سرمربی موفق تیم ملی فوتبال قرارداد ببندد، اما هوشمندی مدیریت این مجموعه باعث شد تا در اولین حضور متوالی تیم ملی فوتبال در جام جهانی با کی روش، او را در این برهه انتخاب کند. قطعا اگر هر زمان دیگری این همکاری صورت می گرفت، نمی توانست به اندازه این برهه زمانی تا شروع جام جهانی 2018 و در ابعاد ویترین جام جهانی به عنوان بزرگ ترین رویداد فوتبالی جهان، کارساز و کارآمد باشد.
در دنیای تبلیغات عمدتا انتخاب سفیر برای برندها براساس شهرت یا زیبایی صورت می گیرد. کی روش قطعا چهره ای شناخته شده است که یکی از دوره های درخشان منچستر یونایتد در لیگ جزیره و لیگ قهرمانان اروپا، مدیون حضور او در کنار فرگوسن بوده است و همینطور حضور در رئال مادرید و تیم ملی پرتغال و . . . چهره ای جذاب با بالاترین حد از مقبولیت اجتماعی از او ساخته است. کی روش البته خوش تیپ هم هست و ژست های کنار زمین او همیشه سوژه ای جذاب برای عکاسان ورزشی بوده است، همینطور خوش لباس است و برند هاکوپیان را برای طراحی لباس رسمی بازیکنان تیم ملی در جام جهانی روسیه حسابی ستایش کرده بود. شاید این مورد برای کی روشی که همیشه نسبت به امکانات ضعیف فوتبال ایران معترض بوده و به ویژه از روند آماده سازی تیمش در راه جام جهانی فوتبال روسیه شاکی بوده است، یک استثنا به حساب بیاید.
فوتبال، کسب و کاری برای برد
اما کی روش در همایش رهبری سرمایه انسانی در هتل المپیک تهران چه گفت؟ او ابتدا از تجربیاتش در حوزه مدیریت سرمایه انسانی برای مخاطبان سخن گفت و با اشاره به همکاری و دیدارهایش با مردان بزرگ دنیای ورزش و رهبران تاثیرگذار دنیا، گفت: «من از هر کدام از این افراد نکات بسیاری آموختم، اما اگر بخواهم نام یک نفر را در بین آنها برجسته کنم، باید از نلسون ماندلا، رهبر آفریقای جنوبی یاد کنم که به عنوان سرمربی تیم ملی این کشور با وی دیدار کردم و منش انسانی فوق العاده وی، تاثیر شگرفی بر من گذاشت.»
کی روش فوتبال را در یک کلام، «کسب و کاری برای برد» تعریف کرد و گفت: «شما اگر بهترین بازی را انجام دهید ولی ببازید ارزش های شما تقریبا به هیچ انگاشته می شود. این وضعیت فشار سنگینی به یک مربی وارد می کند، بنابراین انتخاب اساسی یک مربی یا مدیر این است که می خواهد ببرد یا می خواهد ببازد. به اعتقاد من، مدیریت یعنی انتخاب برد و وقتی یک مربی یا مدیر برد را انتخاب کرد باید مسئولیت های آن را به طور کامل بپذیرد.»
کی روش گفت که در بدو ورود به ایران یک واقعیت درباره رفتار بازیکنان ایرانی بسیار او را شوکه کرد. او متوجه شد که بازیکنان ایرانی پس از باختن یا نتیجه نگرفتن، عادت به افسردگی پس از باخت، بهانه آوردن، فرافکنی، تقصیر را گردن دیگران انداختن و قربانی گری دارند. او اولین هدفش این بود که ذهنیت و شیوه نگرش بازیکنان تیمش را تغییر بدهد و به آنها کمک کند که یاد بگیرند و رشد کنند. او گفت که اگر بازیکنی هم پس از همه فرصت هایی که به او داده شود، نتواند نگرشش را تغییر دهد باید او را از تیم کنار گذاشت. گرچه این کار سختی است اما باید کار درست را به خاطر کل تیم انجام داد.
در این راستا، او از بازیکنان تیمش خواست که به جای افسردگی، از بازی لذت ببرند و به جای بهانه آوری و قربانی گری، شجاعانه مسئولیت بپذیرند و بیشتر تلاش کنند و بهتر بشوند. از آنها خواسته طی بازی بهترین تلاش شان را بکنند و پس از بازی سرشان را بالا بگیرند و احساس افتخار کنند. او از آنها خواست در هر بازی کاری کنند که ارزش پیراهن ملی آنها بیشتر و جایگاه شان بالاتر برود. از آنها خواسته تا در هر لحظه و هر بازی بهتر از قبل باشند و فقط به این وسیله است که می توان از دیگران احترام کسب کنند.
11 اصل رهبری سرمایه انسانی
کی روش به عنوان یک رهبر، برای تیمش هدف های کوچک و بزرگ زیادی داشته است؛ اهداف کوچکش شامل ذره ذره بهتر شدن و هر روز بهتر شدن بوده و اهداف بزرگش، رسیدن به سطح نخست آسیا و صعود مطمئن به جام جهانی و در نهایت، تلاش با همه وجود برای صعود از مرحله گروهی جام جهانی برای نخستین بار در تاریخ فوتبال ایران بوده است؛ اهداف کوچک و بزرگی که کی روش با تیمش تماما به آن دست یافت، چنانچه هم بازیکنان فوتبال در سایه مدیریت کی روش بهتر شدند و افزایش تعداد لژیونرهای فوتبال ایران در زمان حضور او در تیم ملی ایران، این حرف را اثبات می کند و هم برای سال ها، تیم ملی فوتبال ایران در رنکینگ نخست بهترین تیم آسیایی قرار گرفت و در عین حال، برای اولین بار در تاریخ فوتبال ایران، صعود متوالی به جام جهانی و کسب 4 امتیاز از مرحله گروهی جام 2018، آن هم در گروه مرگ و در حضور تیم های باکیفیتی چون اسپانیا و پرتغال و مراکش، دستاوردهای حضور کی روش به عنوان رهبر در مجموعه فوتبال ایران بوده است.
در ادامه گزارش حاضر، تیتروار نگاهی می کنیم به 11 اصل رهبری سرمایه انسانی که کی روش از آنها در فلسفه مربیگری خود یاد کرده و سخن گفته است.
اصل اول: بدانیم از کجا می خواهیم به کجا برویم!
کی روش معتقد است که قبل از انجام هر کاری ابتدا باید بدانیم «از کجا می خواهیم به کجا برویم؟» باید در ابتدای راه، واقع بین باشیم و به خود دروغ نگوییم. باید بدانیم چگونه می خواهیم واقعیت فعلی را به واقعیتی جدید تغییر بدهیم (تغییر). او معتقد است به صرف داشتن عنوان مربی یا رهبر، ما رهبر یا مربی نمی شویم، بلکه میزانی که سیستم و تیم را رشد و توسعه می دهیم ما را مربی و رهبر می کند. اگر سیستم و تیم زیر نظر ما رشد و توسعه نکند آنگاه ما رسالت مربیگری و رهبری خود را به انجام نرسانده ایم. او معتقد است که یک مدیر فقط روتین ها را انجام می دهد و یک رهبر رشد و توسعه می دهد و او روی افراد تیم اثر می گذارد. او همچنین معتقد است برای آنکه بتوانیم یک واقعیت جدید را خلق کنیم (تغییر) باید رویا، چشم انداز و ماموریت داشته باشیم. در بررسی واقعیت، باید صادقانه تمامی امکانات مادی و معنوی خود را (منابع) بررسی کنیم و براساس آن برای رسیدن به جایی بهتر، برنامه ریزی کنیم.
کی روش می گوید هر بار باید از بهترین موقعیتی که داریم، بیشترین استفاده را ببریم، می گوید رویا باید با تعهد همراه باشد تا بتوان به سمت جلو حرکت کرد، تنها خواستن و رویا داشتن کافی نیست، بلکه باید برای انجامش تعهد داشت. به گفته کی روش، در یک سازمان و تیم، همه به هر حال به نوعی در حال تلاش هستند، اما نقش مربی یا رهبر باید این باشد که مطمئن شود همه تلاش ها در جهتی درست و به هدفی درست انجام می شوند. مربی باید مدام این سوال را از خود بپرسد: «واقعا مسئولیت من چیست؟»
اصل دوم: به کارگماری درست افراد
به کارگماری افراد در وظایف و جاهای درست از مهم ترین وظایف رهبر و مربی است. باید افراد را درست انتخاب کنیم، آنها را خوب آموزش بدهیم و به آنها فرصت کافی بدهیم، اما اگر پس از همه این فرصت ها، افراد تغییر نکردند آنگاه باید افراد را تغییر داد و از تیم کنار گذاشت. در ابتدا باید با اعضای تیم شفاف، رک و واضح بود و در نهایت احترام و آرامش.
اصل سوم: انسان ها همه چیز هستند
نیروی انسانی مهم ترین بخش تیم و سازمان است. همه چیز به نیروی انسانی ربط دارد. کار را آنها انجام می دهند، تجهیزات و وسایل را آنها می سازند و به کار می گیرند، همه جا و همه جا انسان ها حضور دارند. اول باید مطمئن شویم که اعضای تیم رضایت دارند، اگر رضایت داشته باشند می توان انتظار داشت که برای انجام کاری انگیزه داشته باشند و پس از آن به تیم و سازمان تعهد می دهند. به زبان مدیریت، تا نیروهای انسانی نیازهای شان به درستی و سلامت ارضا نشود، انگیزه و انرژی خود را برای تیم و سازمان صرف نمی کنند و به تیم و سازمان تعهد نمی دهند. باید به انسان ها و اعضای تیم، سازمان (جامعه) توجه کرد تا آنها نیز انرژی خود را برای ما صرف کنند. توسعه انسان ها همه چیز است و تا انسان ها آماده و توسعه یافته نباشند، تیم و سازمان به پیش نمی روند.
اصل چهارم: اتحاد و همبستگی تیمی
وفاداری، شخصیت تیمی و شیوه نگرش در تیم بسیار مهم هستند و اینها غیر قابل مذاکره هستند. کی روش معتقد است به عنوان یک مربی و رهبر هیچ گاه از این اصول نخواهد گذشت و هر عضوی این اصول را به کار نگیرد از تیم بیرون خواهد بود. او معتقد است که نگرش تیم باید «همه با هم می بریم یا همه با هم می بازیم» باشد. او معتقد است همه باید در هر لحظه بهترین خود باشند و هر فرد بداند که اگر اشتباه کرد، عضو دیگری پشت سر او هست که از او حمایت کند. کی روش از بابی چارلتون آموخته که اعضای تیم حتی در بدترین لحظات نیز خود را نمی بازند چون می دانند نیرویی در داخل تیم وجود دارد که می تواند اوضاع تیم را دوباره سامان بدهد. همچنین از او آموخته که هیچ کس از تیم بالاتر نیست و تیم از همه بالاتر است.
اصل پنجم: تفویض اختیار و تصمیم گیری
تفویض اختیار، کار رهبران است. رهبران با تفویض اختیار به دیگران، به آنها مسئولیت می دهند و به دیگران فرصت رشد کردن می دهند، اما در نهایت، رهبران خود مسئول تصمیماتی که گرفته می شود هستند. الکس فرگوسن اولین بار تنها 9 روز که از پیوستن کی روش به تیم منچستر یونایتد گذشته بود، مسئولیت کل تیم را به او سپرد تا تیم را برای مسابقه ای به ایرلند ببرد. هیچ چیزی قوی تر از تفویض اختیار به فرد انگیزه نمی دهد. همچنین، رهبران در زمان تعارض و چالش ها از تقابل و برخورد با تعارض و چالش نباید اجتناب کنند و نباید منفعل عمل کنند. آنها باید شجاعانه به دل مشکل بزنند و به رغم سختی ها به سراغ مشکلات رفته و راه حل پیدا کنند و تصمیمات سخت بگیرند. او تاکید دارد که رهبر باید شجاع باشد و تصمیمات درست بگیرد.
اصل ششم: برقراری ارتباط و سبک ارتباطی
رهبر باید با سبک ارتباطی خود بر قلب و روح دیگران اثر بگذارد. با دیگران فروتن و دوستانه رفتار کند و شفاف باشد. وقتی پیامی را منتقل می کند، مطمئن باشد که دیگران در حالت هیجانی مناسب آن پیام را دریافت کرده اند. رهبر باید نسبت به وضعیت هیجانی اعضای تیم و سازمانش حساس باشد. رهبر می داند که اگر روابط و حلقه های انسانی داخل یک تیم کار نکنند، تیم و سازمان نیز کار نمی کند. وقتی مدیر اخلاق تندی دارد، شفاف نیست و احترام نمی گذارد، دیگران از او می ترسند و دیگر به او احترام نمی گذارند و کار هم با کیفیت درست پیش نمی رود. کی روش می گوید رهبر باید لبخند بزند و با اطمینان پیامش را منتقل کند.
اصل هفتم: نگرش و انگیزه
کی روش معتقد است ممکن است بشود مغز (دانش و مهارت) را خریداری کرد، اما نمی توان شخصیت و منش را خرید. او می گوید هرگاه می خواهی عضوی به تیم و سازمانت اضافه کنی مطمئن باشید که شخصیت و منش درستی را وارد تیم می کنید. اگر رهبر بتواند افرادی با نگرش درست را وارد تیم کند، آنگاه با آموزش و مربیگری می تواند به آنها کمک کند که بهتر و بهتر شوند.
اصل هشتم: امکانات و پشت صحنه
تجهیزات، ساختار، سازمان، برنامه ریزی، دانش و تجربه بسیار مهم هستند. بدون عوامل پشت صحنه هیچ موفقیتی وجود ندارد.
اصل نهم: آماده سازی، آموزش و تحصیل
تیم و سازمان همیشه باید یک قدم از رقبا جلوتر باشد. فقط با استفاده از نوآوری، خلق کردن و میل به تغییر و انطباق یافتن با محیط می توان در رقابت باقی ماند. دیگر نمی توان با راه حل های موفق دیروز، فردا هم موفق بود. در قدیم می گفتند که اگر تیمی موفق است، نباید به ترکیب آن دست زد، اما امروزه این باوری اشتباه است. تیم و سازمانی که دیروز موفق بوده باید خود را تغییر بدهد که رقبا به او نرسند تا تیم و سازمان بتواند کماکان موفق بماند.
اصل دهم: موفقیت و دستاورد
موفقیت و دستاورد برای هر تیمی مهم است، اما تیم نباید با موفقیت های قبلی خود راضی باشد و همیشه باید تشنه موفقیت و دستاوردهای بیشتر باشد. تغییر بخشی از پیشرفت است و پس از هر موفقیت باید تغییر کرد تا موفق باقی ماند. نباید محافظه کار بود بلکه باید برای موفقیت بعدی اراده و میل داشت. تیم و اعضای آن باید حاضر به از خود گذشتگی برای موفقیت های بیشتر باشند.
اصل یازدهم: چشم انداز و رویا داشتن
جاه طلبی و داشتن رویا، غیرممکن را ممکن می سازد. چالش های فوق العاده جدید می تواند منجر به راه حل های فوق العاده جدید شود. یک رهبر باید چشم انداز و رویا داشته باشد به خصوص وقتی که کاری غیرممکن در پیش است. چشم انداز و رویا، نیروی محرکه و پیشرانه موفقیت های بعدی است. از نگاه کی روش، چالش های به شدت بزرگ و جدی، مانند یک هدیه و فرصت هستند، مانند هم گروهی با تیم های پرتغال و اسپانیا در جام جهانی روسیه. موضوع مهم این است که همیشه و همواره باید بهترین باشیم.
ارتباط با نویسنده: [email protected]