تبلیغات نمایندگی بیمهها هم برای خود عالمی دارد. تبلیغاتی که هیچ ربطی به دفتر مرکزی بیمه اصلی ندارد و نمایندگی به تنهایی برای خود اقدام به تبلیغ و اجرای خلاقانه ایده میکند و به اصطلاح هر کسی ساز خودش را میزند. با ظهور بیمههای رنگارنگ در کشور رقابت نیز در این حوزه جدیتر شده است. در حال حاضر از هر خیابانی که عبور میکنید، چند نمایندگی از بیمههای مختلف راهاندازی شدهاند که اگر سری به یکی بزنید و سوال سادهای از مسئولان آن بپرسید به زور شما را به دفتر نمایندگی میکشانند و شروع به توضیح درباره خدمات مختلف بیمه موردنظرشان میکنند. پس مشتری در این حوزه تبدیل به کیمیا شده و یافتن یک مشتری بالفعل در این حوزه به موفقیتی دست نیافتنی برای این نمایندگیها تبدیل شده است.
همین موضوع کمبود مشتری باعث شده که نمایندگیهای بیمههای مختلف مجبور به اجرای تبلیغات عجیب و غریبی شوند تا بتوانند نظر مشتریان را جلب و به آنها خدماتی ارائه کنند. تبلیغاتی که گاهی بیشتر از انتقال پیام تبلیغاتی، باعث شاد شدن دل مشتری میشود. چند روز پیش در گذر از یک خیابان فرعی متوجه بنر تبلیغاتی یکی از این نمایندگیها شدم. بنری بلند از همانهایی که واحدهای روابطعمومی به مناسبتهای مختلف بر سردر وزارتخانهها نصب میکنند. معمولا از تمامی فضای این بنرها برای انتقال نامفهوم پیام به مخاطب استفاده میشود تا خدای ناکرده بودجه تبلیغاتی هدر نرود.
به اعتقاد اکثر کارشناسان این حوزه، چنین بنرهای تبلیغاتی جز ایجاد آلودگی بصری هیچ نکته دیگری را برای مخاطب یادآوری نمیکند. حال بنر تبلیغاتی نمایندگی موردنظر علاوه بر انتقال انبوهی از اطلاعات گنگ درباره خدمتی که قرار است به مشتریان ارائه دهد، اقدام جالبتری نیز کرده بود. این نمایندگی چهره عباس کیارستمی، کارگردان معروف سینما و تئاتر را به شکل جالبی در طرح تبلیغاتی خود بهکار برده بود. در این آگهی، آینده کیارستمی به شکل یک حباب بالای سرش مانند کاریکاتورهای بامزه به تصویر کشیده شده بود. آینده به تصویر کشیده این کارگردان به شکل دست پیری بود که عصایی به دست گرفته بود. کیارستمی در این بنرتبلیغاتی لبخندی به لب داشت که به نظر به خاطر خدمات ویژهای بود که نمایندگی قرار است در دوران پیری به این کارگردان معروف بدهد! علاوه بر تصویر این کارگردان بزرگ، تصویر شخص دیگری هم که به نظر از نگاه صاحب نمایندگی خوشتیپ آمده، استفاده شده بود. تصویر این مرد جوان خوشتیپ دقیقا بالای سر تصویر کیارستمی در بنر استفاده شده و طراح خلاق، باز، بالای سر آن نیز حبابی طراحی و آینده دیگری برای او ترسیم کرده بود.
به دور از هرگونه شوخی باید گفت این طرح و امثال آن اشک هر مخاطبی را که دغدغه پیشرفت تبلیغات دارد، در میآورد. در مورد این بنر تبلیغاتی نکات زیادی وجود دارد اما نخستین و شاید مهمترین نکته آن استفاده از تصاویر افرادی است که به نظر بدون اجازه در این بنر استفاده شدهاند. مطمئنا چهره کارگردان بزرگی مثل کیارستمی وقتی مقابل این بنر تبلیغاتی قرار میگیرد، دیدنی میشود. حتما چهره او نیز مانند من وقتی مقابل طرح قرار گرفتم، متعجب و وارفته خواهد شد. نکته ناامیدکنندهتر این است که این سبک تبلیغاتی مختص این نمایندگی نیست و بسیاری از کسب وکارهای کوچک وقتی میخواهند اقدام به تبلیغات کنند، شیوههای منحصر بفردی که تن دیوید اگیلوی، مدیر برجسته تبلیغاتی بریتانیا را در قبر میلرزاند، به اجرا درمیآورند. این طور که بهنظر میرسد هیچ ارگانی بر اجرا و اکران این آگهیها نظارتی ندارد؛ نه بیمه مرکزی، نه زیباسازی و. . . نتیجه این میشود که هر کس از راه میرسد، باربط و بیربط از تصاویر چهرههای مشهور سوء استفاده میکند و اشک اهالی تبلیغات را درمیآورد.