سیر صعودی والیبال ایران خیلی پیشتر از روزهای درخشان امروز آغاز شد. آن روزها که والیبال نه نامی داشت و نه نشانی، شالوده مدیریت اصولی در این ورزش پیریزی شد تا امروز مدیرانش از فراز ساختمان بلندبالای والیبال برای مردم دست تکان دهند.
الا والیبال ایران پیش و بیش از اینکه با بردها و نتایج شادیآورش قند توی دل مردم آب کند، به مدیریت و نگاه دورش مینازد. نگاهی که طعم مدیریت درست را به ورزش ایران چشاند. مدیریت درست و چشماندازنگر این ورزش حالا کار را به جایی رسانده که هر باختی در این ورزش ولو به قدرت حریف، مردم را ناراحت و زبانشان را به نقد میگشاید.
زیربنای محکم به بلندای والیبال
وقتی در سال 1368 محمدرضا یزدانیخرم، پشت میز ریاست والیبال نشست کسی فکر نمیکرد ورزش زنگ تفریحی سالهای پس از پایان جنگ، روزی چهارم لیگ جهانی و ششم جام جهانی شود. حقیقت این است که در آن زمان تصور چنین روزی هم خندهدار بود. مگر میشد باور کرد تیمی که از گرفتن یک ست از شرق آسیاییها ذوق زده میشد، روزی از میان قدرتمندان والیبال جهان حریف بطلبد؟ یزدانیخرم اما به این رؤیا نخندید.
او یک کار چند وجهی را برای دگرگونه ساختن والیبال آغاز کرد. حرکت نخست عوض کردن کفپوش سالن والیبال با مبلغ 200 میلیون تومان آن زمان بود. اما این کافی نبود. امکانات خوب یک روی سکه و نیروی انسانی کاربلد روی دیگر آن است. پس نوبت به استعدادیابی رسید. حالا یزدانیخرم و مربی روس آن زمان والیبال باید پسرهایی را تحویل جامعه میدادند که قد و بالایشان به والیبال بخورد. پس شهر به شهر و استان به استان ایرانگردی کردند تا استعداد بیابند. استعدادها که یافته شد پای اصول علمی و تمرینات به روز وسط کشیده شد. حالا تمرین و تمرین و تمرین نیاز بود برای اینکه والیبال آرام آرام به نسل طلایی برسد.
از طرفی، سال 1373 بود که با انتخاب یزدانیخرم بهعنوان عضو هیأت رییسه کنفدراسیون والیبال آسیا پای ایرانیها به نهادهای بینالمللی باز شد. از طرفی مقام چهارمی آسیا برای نوجوانان در سال 71 و رتبه نخست جوانان در رقابتهای انتخابی قهرمانی جهان در دل والیبالیها جرقههای امید را روشن کرد. 17 سال ریاست یزدانیخرم بر والیبال در سال 1385 تمام شد و ادامهدهنده این راه یک محمدرضای دیگر بود. محمدرضا داورزنی نیز همین راه را ادامه داد. تفاوت این دو مدیر اما در این بود که داور زنی باید جایگاه بالا آمده ایران را حفظ کرده و این مسیر را ادامه دهد.
آنچه امروز میبینیم نمره قبولی به داورزنی میدهد. والیبال ایران در سکوت، بدون حاشیه، بیجیغ و فریاد، عاری از جار و جنجال، خالی از مدیران غیرمتخصص با باشگاهداری و برگزاری لیگ منظم اداره شد تا به اینجا رسید. اینجا همان جایی است که ایرانیان در سراسر جهان هر جا تیم والیبال مردان ایران بازی داشته باشد، میبینند، فریاد میکشند، شادی میکنند، ناراحت میشوند. اینجا همان جایی است که باید دو آرزو برایش کرد؛یکی اینکه والیبال همینطور بماند و دیگر اینکه روزی همین داستان برای زنان والیبالی نوشته شود.