قوانین شکست در کسب و کار بخش اول

دومین مجموعه از سلسله مباحث بازاریابی و برند را با بررسی قوانینی که اگر رعایت نشوند کسب و کار ها را به شکست منجر می کنند، آغاز می کنیم.

باید افزود این مباحث اصول و قوانینی هستند که در خیلی سازمان های جهانی و بومی اثربخش بودند و سازمان ها توانسته اند با رعایت این قوانین، متعالی تر و رو به رشد تر گام بردارند و با عدم رعایت این قوانین به سمت ایجاد مشکلات و عدم رضایت از کسب و کار رفته اند و در نهایت با شکست در کسب و کار
 مواجه شده اند.

به این خاطر است که این قوانین را قوانین شکست می نامیم. اینها باید ها و نباید های بسیار ساده هستند که گاهی خیلی بی تفاوت و گذرا از کنار آنها عبور می کنیم و ناخواسته سازمان را با تاکید و عدم توجه به اصول جهانی کسب و کار رو به باتلاق ورشکستی پیش می بریم؛ شکستی که یک شبه رخ نمی دهد و آرام آرام با بی توجهی و اصرار بر ناشناخته ها صورت می پذیرد.

1- قانون پیشرو

خیلی از سازمان ها به دنبال این هستند که مخاطبان و مشتریان را متقاعد کنند که محصول آنها از لحاظ کیفی در بهترین شرایط قرار دارد و به عبارت دیگر به مخاطبان ثابت کنند که محصول شان بهترین محصول در بازار موردنظر است و این امر را با تاکید بر المان های تولید و سایر فاکتور تاثیر گذار عنوان می کنند و آنقدر با این دغدغه به چالش برمی خیزند و در نهایت تمامی آنچه باید سرمایه گذاری کنند تا موثرترین تبلیغات را در راستای دیده شدن و افزایش فروش به دست آورند در راه اثبات خود از لحاظ بهترین بودن به مخاطبان از دست می دهند و با صدمات و لطمات شدید و جبران ناپذیری در بازار روبه رو می شوند. باید گفت این فرآیند و این طرز تفکر اشتباه و خطاست.

حال این معضل زمانی بزرگ تر می شود که این سازمان دارای سهم بازار اندکی باشد و بخواهد با اثبات بهترین بودن سهم از بازار کسب کند. در این صورت است که این کسب و کار کم کم به سمت افول خود حرکت می کند چراکه از ابتدا این فرآیند و استراتژی خطا و اشتباه بوده است. قانون پیشرو یا همان قانون رهبری و پیشتازی بیان می کند که سازمان ها باید کاری کنند که در یک حوزه مشخص نخستین باشند چرا که نخستین بودن بهتر از بهترین بودن است و با نخستین بودن است که جایگاه ویژه ای در ذهن مخاطبان کسب می شود.

مطمئنا نخستین بودن بسیار کم زحمت تر از این است که تمام توان و منابع سازمان را در راستای اثبات بهترین بودن محصولات کنیم. به عنوان مثال با وجود هزاران هزار فروشگاه مختلف اینترنتی حتی با کیفیت های بهتر و خدمات متنوع تر بازهم نخستین گزینه ای که برای خرید اینترنتی در ذهن مردم شکل می گیرد دیجی کالاست با تمامی نقاط ضعف و قوت خود یا اینکه در حوزه مواد غذایی و لبنیات نخستین ماست همزده پر چرب به اسم سون که محصول کاله بود ارائه شد و مردم ماست همزده را با درصد بالای چربی سون می خوانند حتی اگر آن ماست محصول شرکت دیگری باشد.

باید گفت در دنیای شدیدا رقابتی امروز نخستین بودن ها می تواند جایگاه ویژه ای را در ذهن مخاطبان به خود اختصاص دهد و تا مدت ها از نتایج این جایگاه یابی می توان استفاده کرد.

فراموش نکنیم مردم معمولا نخستین را که در ذهن شان حک کردند به عنوان بهترین می شناسند و تمایل به تکرار خرید از همان نخستین را دارند.

در پایان باید اشاره کرد که این قانون برای تمامی بازار ها یکسان عمل می کند و کاربردی مشابه دارد به این صورت که این قانون همانقدر در صنعت خودرو سازی موثر است که در حوزه آبمیوه و نوشیدنی تاثیر دارد.

مدرس و مشاور توسعه کسب‌ و‌ کار