این روزها هر کسی را که میبینید، با چهرهای سرخ و برافروخته از گرمای زودرس هوا شکایت میکند. هوا در حالی داغ و آتشین شده که هنوز بهار به پایان نرسیده و تابستان در پیش است. البته داغی هوا برای هر کسی خوشایند نباشد، برای تولیدکنندگان محصولات سرمایشی جالب و دلنشین است. فصل، فصل تبلیغات محصولات سرمایشی است. محصولاتی که حتی اگر تبلیغات جالبی هم نداشته باشند، باز به خاطر استفاده از المانهای سرما نظر مخاطبان را به خود جلب میکنند.
در این فصل دو گروه در بازار تبلیغات گستردهای دارند؛ گروه تولیدکنندگان محصولات سرمایشی و گروه واردکنندگان این محصولات. هر دو گروه در تلاش برای جذب مشتریان بیشتر هستند؛ دستهای برای محصولات خارجی و دستهای برای محصولات داخلی. تبلیغات هر دو گروه یکی پس از دیگری با طرحهای پررنگ و لعاب و المانهای برف، یخ، کولر، خرس قطبی و پنگوئن و... در حال اکران هستند.
اکثر این شرکتها برای محصولات خود تبلیغ میکنند و امکان ندارد که اگر دو محصول داشته باشند آن دو را مقابل هم قرار دهند و تبلیغات متفاوتی از دو محصول هم راستای خود اکران کنند یا بهنوعی دو محصول خود را در برابر هم رقیب جلوه دهند. این موضوع در مورد تمامی کسبوکارها صادق است. شاید برندها بخواهند، برند جنگندهای علیه برند رقیب خود خلق کنند و با تبلیغات برای این برند جنگنده، برند رقیب خود را ضعیف کنند ولی هیچگاه برند جنگنده را در برابر برند خود قرار نمیدهند اما شاید هم برخی از برندها ترجیح بدهند این شیوه را در پیش بگیرند و دو محصول هم راستای خود را مقابل هم تبلیغ کنند تا مشتریان بیشتری را جذب و توجه مخاطبان را راحتتر به سمت خود جلب کنند.
این همان شیوه تبلیغاتی است که چند وقت پیش با آن روبهرو شدم. چندی پیش سفری به کیش داشتم در آنجا با تابلوهای تبلیغاتی دو محصول سرمایشی مقابل هم مواجه شدم. این دو تابلو بر سر در دو مجتمع خرید نصب شده بود. هر دو تابلو بهعنوان رسانه تبلیغاتی دو محصول هم راستا از یک شرکت واردکننده محصولات سرمایشی مورد استفاده قرار گرفته بود. بر سردریکی از مجتمعها نوشته شده بود، پردیس یک با. . . خنک میشود و در سردر دیگری عنوان شده بود، پردیس دو با. . . خنک میشود. نکته جالب این دو تابلوی تبلیغاتی مقابل هم، لوگوی مشابهی بود که روی هر دو نصب شده بود. در واقع شرکت بدون هیچ پنهانکاری به مخاطبان خود میگفت که این دو محصول متعلق به یک شرکت هستند.
حرکت این شرکت از سه جنبه جالب توجه بود، اول اینکه با حرکتی ساده و بدون هیجان توجه مخاطبان خود را در گرمای طاقت فرسای کیش به محصولات خود جلب کرده بود یعنی مکانی مناسب برای تبلیغ محصولاتش انتخاب کرده بود، دوم محصولات خود را جایی تبلیغ کرده بود که ساکنانش مشتریان همیشگی آن هستند و بیشتر از هر مکانی در کشور از این محصولات استفاده میکنند. در واقع این شرکت گروه هدف خود را بهراحتی شناسایی و تیر خود را به دو نشان زده بود و سوم گروه هدف این شرکت یا بهنوعی مشتریان آینده آن با پا گذاشتن به این دو مجتمع بهراحتی میتوانستند محصولی را که شاید در آینده مشتری آن شوند، آزمایش کنند.
چون مجتمع با آن محصولات سرمایشی خنک میشد و مشتریان بهراحتی میتوانستند، متوجه عملکرد محصولات شوند. حتما در این مجتمع مشتریان به هر سمتی که بروند و با خنکی هوا مواجه شوند، فورا در ذهنشان نام محصولات این شرکت تداعی خواهد شد. پس همیشه هم نیاز به اجرای گرافیک خلاقانه و پرهزینه نیست و فعالان حوزه محصولات گرمایشی با هزینههای کمتر نیز میتوانند برای جذب مشتری تبلیغ کنند. به هرحال این روزها باید به فکر ایجاد تمایز در شیوه تبلیغ بود و گرنه استفاده از عملکردی که همه رقبا در بازار استفاده میکنند، کمکی به بهتر شدن اوضاع کسبوکارها نخواهد کرد.