معنای یک زندگی عالی و بی عیب و نقص برای شما چیست؟ بی شک این سوال یک جواب حاضر و آماده ندارد. در حالی که برای بعضی ها زندگی ایده آل در شهرتی مثل بازیگرهای هالیوودی یا ستاره های دنیای فوتبال خلاصه می شود، عده ای دیگر دوست دارند اعتباری مثل ایلان ماسک داشته باشند تا بتوانند فقط و فقط با یک توییت کلی روی بازارهای جهانی بورس اثر بگذارند. با این حساب تلاش برای پیدا کردن یک تعریف شسته و رفته از زندگی عالی بیشتر شبیه جست و جو برای سوزن در انبار کاه است تا کوششی نتیجه بخش!
وقتی صحبت از زندگی ایده آل می شود، هر کس سناریو خاص خودش را دارد. درست مانند فیلمنامه نویس ماهری که با هزار ترفند مختلف یک داستان درجه یک را تحویل کارگردان می دهد تا دست آخر تک تک تماشاچی ها روی صندلی های سینما میخکوب شوند. ما اینجا اصلا قصد نداریم به شما بگوییم یک زندگی خوب چی هست یا چه ویژگی هایی دارد، بلکه تمام نیت مان کمک به شما برای پیدا کردن نقشه گنج تان است. ماجرا جالب شد، نه؟
جواب شما به معمای زندگی ایده آل هرچه باشد، بی برو برگشت بخش بزرگی از آن مربوط به کارتان خواهد بود. خب اگر کسی را سراغ دارید که دوست دارد تمام عمرش یک کار خسته کننده که تازه هیچ علاقه ای هم به آن ندارد انجام دهد، ما را هم بی خبر نگذارید.
وقتی شما قرار است هر روز دست کم هشت ساعت را در محل کار بگذرانید، پیدا کردن یک شغل درجه یک باید دغدغه اول و آخرتان باشد. وگرنه مثل مهاجم فوتبالی می شوید که کل فصل تشنه گلزنی است، اما سرمربی تیم فقط در پست دفاع آخر به او بازی می دهد. شما را نمی دانم، ولی اگر من جای چنین بازیکنی بودم همان اول فصل قید بازی در تیم را می زدم و می رفتم سراغ کار و زندگی ام.
احتمالا شما هم بارها این نصیحت قدیمی که «هیچ کس از اول قهرمان نیست» را شنیده اید. شاید فکر کنید این ضرب المثل بیشتر برای دنیای فیلم و سینما مصداق دارد، اما راستش را بخواهید می شود در دنیای کسب و کار هم برای آن جایی دست و پا کرد. کافی است نگاهی به سرگذشت کارآفرینان بزرگ دنیا مثل استیو جابز یا بیل گیتس بیندازید تا خیلی خوب از اهمیت انتخاب درست مسیر شغلی مطلع شوید.
مطلب مرتبط: چطور حوزه کاری مورد علاقه تان را پیدا کنید؟
خیلی ها فکر می کنند همین که کمی سن شان بالا رفت، دیگر همه فرصت های زندگی شان را از دست داده اند و انتخاب شغل مناسب هیچ معنا و مفهومی برای شان ندارد. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، باید بگوییم کاملا در اشتباهید. چرا که خیلی از کارآفرینان تازه سر پیری توانسته اند اسم و رسمی برای خودشان پیدا کنند. البته شما لازم نیست خیلی نگران این مسئله باشید، چراکه ما در روزنامه فرصت امروز قصد داریم سیر تا پیاز تکنیک های پیدا کردن حوزه کاری مورد علاقه افراد را روی دایره بریزیم. پس اگر شما هم از این شاخه به آن شاخه پریدن خسته شده اید و می خواهید یک بار برای همیشه کار مورد علاقه تان را بشناسید، هیچ جوره این مقاله را از دست ندهید. ما در ابتدا نگاهی به مفهوم کار مناسب می اندازیم تا چم و خم کار دست تان بیاید. بعد هم مزایای انتخاب حوزه کاری مورد علاقه افراد را بررسی می کنیم و دست آخر هم یک راست می رویم سراغ تکنیک های شناسایی حوزه کاری مورد علاقه. حالا که نقشه راه مان را متوجه شدید، آماده شوید تا کلاس مان را شروع کنیم.
کار مناسب یعنی چه؟
آیا تا حالا شنیده اید یک سرمریی فوتبال مثل آنجلوتی یا گواردیولا از کارش ناراضی باشد یا دنبال پیدا کردن شغلی در یک حوزه دیگر برود؟ در مورد ستاره های سینما چطور؟ بی شک اگر کسی مثل تام کروز بعد از دهه ها درخشش در دنیای سینما یکهو دنبال شغل دیگری برود، برای خیلی ها سوال پیش می آید که اصلا چنین کاری دلیلی دارد؟ هرچه باشد خیلی ها آرزوی داشتن موقعیت شغلی مثل این بازیگر کهنه کار را دارند. حالا اگر همین ماجرا در مورد یک کارمند ساده یا کارگر کارخانه پیش بیاید، احتمالا دیگر خبری از موج نگرانی ها یا نگاه های عاقل اندر سفیه نخواهد بود.
شما لازم نیست کارآفرین خیلی باهوشی باشید تا تفاوت بین شغل های مختلف را متوجه شوید. کسی مثل ایلان ماسک حتی اگر پای هزاران میلیارد دلار هم در میان باشد، هیچ جوره شغل دلخواهش را کنار نمی گذارد. راستش را بخواهید، جامعه هم اصلا انتظاری از افراد موفق برای کنار گذاشتن کارشان ندارد. چراکه همه کارهای آنها را عالی و ایده آل تصور می کنند. در روی دیگر سکه شغل هایی است که بی نهایت کلیشه ای و تکراری هستند. در این صورت اگر شما یا هر کس دیگری اقدام به ترک آن شغل برای پیدا کردن موقعیت کاری بهتر کند، نه تنها سرزنش نمی شود بلکه شاید کلی از همکاران تشویقش هم بکنند.
ما در این بخش قصد نداریم خیلی بی مقدمه سراغ تکنیک های پیدا کردن کار مورد علاقه افراد مختلف برویم، چراکه این کار بدون توجه به مفهوم «کار مناسبم» اصلا فایده ای ندارد. اجازه دهید کارمان در این بخش را با یک سوال کلیدی پیش ببریم؛ آیا شما تا به حال درباره معنای کار مناسب فکر کرده اید؟ به زبان خودمانی، وقتی کسی می گوید فلان کار مناسب و عالی است، دقیقا چه منظوری دارد؟
قبول دارم سوال بالا بیشتر شبیه معماهای دنیای ماتریکس است. به همین خاطر اجازه دهید اندکی به شما در جست وجوی جواب این سوال کمک کنیم. وقتی درباره کار خوب و مناسب برای یک فرد حرف می زنیم، در واقع باید به احساس راحتی او در کار مورد نظر و همین طور توانایی اش برای مشارکت در پیشبرد پروژه ها توجه داشته باشیم. اینطوری ساز و کار فعالیت شغلی تا حدود زیادی شبیه به یک بازی می شود؛ آن هم نه هر بازی بلکه یک بازی بی نهایت سرگرم کننده.
بازاریابی را در نظر بگیرید که بعد از 20 سال کار با شرکت های مختلف اسم و رسمی برای خودش پیدا کرده است. بی شک بازاریاب قصه ما در هر شرکتی می تواند تبدیل به قهرمان بی چون و چرای بخش تبلیغات شود. حالا اگر همین آدم ماهر را در پستی غیرتخصصی قرار دهیم، احتمالا همان روزهای اول از درب پشتی شرکت فرار می کند و حتی پشت سرش را هم نگاه نخواهد کرد. امیدوارم مثال ما خیلی گیج تان نکرده باشد. اگر بخواهیم یک جمع بندی کوتاه از مفهوم کار مناسب داشته باشیم، باید علاوه بر تعریف بالا به مقوله علاقه افراد به حوزه کاری و همینطور مهارت شان در آن نیز اشاره کنیم. شاید شما کارشناس فروش بی عیب و نقصی باشید، اما اگر علاقه شخصی تان دنیای تنیس است احتمالا هر ثانیه کارتان مثل یک عذاب تمام نشدنی خواهد بود.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم اگر همه مردم براساس علاقه و مهارت شان آینده شغلی خود را انتخاب کنند، دیگر خبری از تراژدی های بی پایان در محل کار نخواهد بود و در عوض اکثر مردم با عشق و علاقه سرکارشان حاضر می شوند؛ دقیقا مثل تنیسورها یا راننده های حرفه ای فرمول یک!
مطلب مرتبط: شغل یابی حرفه ای: چگونه شغل مورد علاقه خود را پیدا کنیم
چرا پیدا کردن کار مناسب اینقدر مهم است؟
کارآفرینان حرفه ای همیشه درباره اهمیت یک کار از خودشان سوال می کنند و تا جواب آن را پیدا نکنند دست به سیاه و سفید هم نمی زنند. شما الان مثل راننده فرمول یکی هستید که تا حدودی از کلیت مسابقه خبر دارید، اما هنوز محل دقیق برگزاری آن و جایزه اش مشخص نشده است. خب اگر قرار باشد شما کلی زحمت را به جان بخرید و آخر سر هم خبری از جایزه ای هیجان انگیز نباشد، اصلا چرا باید تن به چنین کاری بدهید؟
ما در روزنامه فرصت امروز همیشه قبل از اینکه سراغ یک استراتژی یا مجموعه ای از تکنیک ها برویم، مزایای یادگیری و استفاده از آنها را پیش روی مخاطب مان قرار می دهیم. از آنجایی که تمام مخاطب های روزنامه ما کارآفرینانی باهوش هستند و هیچ وقت بی گدار به آب نمی زنند، در این یک مورد هم باید اول چند تا مزیت درست و حسابی پیدا کردن حوزه کاری مناسب را با هم مرور کنیم. پس اجازه دهید بدون هیچ مقدمه اضافه ای برویم سراغ مزایای پیدا کردن حوزه کاری مورد علاقه برای هر کارآفرین. اینطوری با آمادگی کامل و مثل یک قهرمان افسانه ای برای مراحل بعدی ماجراجویی تان آماده خواهید شد.
خداحافظی با استرس و افسردگی
آیا شما هم به زور قهوه و انواع نوشابه های انرژی زا صبح ها سر کار حاضر می شوید؟ اگر جواب تان به این سوال هر چیزی به غیر از یک نه قاطع و محکم است، باید تا دیر نشده از اولین دور برگردان جاده کارآفرینی خارج شوید وگرنه کارتان به جاهای باریک می کشد.
اگر شما هم در دور و برتان کارآفرینانی را دیده اید که بعد از چند سال تکاپو برای موفقیت در بازار یکهو با افسردگی شدید رو به رو شده اند، لازم نیست خیلی تعجب کنید. دلیل این امر فعالیت آنها در حوزه ای است که حتی یک ذره هم به آن علاقه ندارند. ما نمی خواهیم در اینجا فرمولی برای نجات همکاران تان ارائه کنیم، بلکه در عوض تمام نیت ما کمک به خودِ شماست؛ بله درست شنیدید، شما!
وقتی یک کارآفرین از همان قدم اول در حوزه مورد علاقه اش کار کند، نه تنها خبری از استرس بی پایان نخواهد بود، بلکه می تواند به ساده ترین شکل ممکن از کارش کلی لذت هم ببرد. شاید شما الان با خودتان فکر کنید مگر همه مردم دنیا قرار است از کارشان لذت ببرند؟ بی شک جواب این سوال کاملا واضح و مشخص است، اما یادتان نرود ماجرا درباره کارآفرینان موفق و درجه یک همیشه متفاوت بوده و احتمالا خواهد بود. اگر نظر ما را بخواهید، هیچ آدم موفقی در دنیا بدون عشق و علاقه به کارش حتی یک دلار هم سود به دست نمی آورد؛ چه برسد به اینکه تبدیل به یک میلیاردر افسانه ای شود.
معنادار کردن زندگی
فرض کنید شما بعد از کلی مصاحبه استخدامی و هزار و یک دردسر دیگر در برندی مثل نایک استخدام شده اید. اگر از طرفدارهای محصولات این برند باشید، احتمالا این خبر بهترین اتفاق زندگی تان خواهد بود. حالا اگر در روز اول کاری با هزار شوق و ذوق متوجه شوید تمام کارتان در طول روز ارسال ایمیل های معمولی به نمایندگی های فروش مختلف نایک است، چه حس و حالی خواهید داشت؟ شما را نمی دانم، ولی برای من یکی که زندگی کاملا بی معنا می شود؛ به همین سادگی!
مطلب مرتبط: طریقه پیدا کردن شغل دلخواه از زبان 10 کارآفرین برتر
وقتی شما کاری که عاشقش هستید را انجام می دهید، دیگر ساعت کاری برای تان معنا و مفهومی ندارد. خب اگر تا به حال فوتبالیستی را دیده اید که از فوتبال بازی کردن سیر شود، ما را هم بی خبر نگذارید. یکی از مزایای فعالیت در شغل دلخواه برای هر فرد معنادار شدن زندگی اش است. اینطوری دیگر لازم نیست با هزار و یک جور نوشیدنی اول صبح خودتان را به محل کار برسانید و چه بسا ساعت ها قبل از شروع کار اداری پشت میزتان حاضر شده و کارها را راست و ریست کنید.
پیدا کردن علایق شخصی و خودشناسی بهتر
خیلی ها تا دهه های میانی زندگی شان هنوز نمی دانند می خواهند چه کاری انجام دهند. این امر نه تنها کلی دردسر مثل افسردگی و بی انگیزگی برای شان به همراه دارد، بلکه زندگی شان همیشه با حسرت نسبت به اینکه اگر علایق شان را می شناختند چنین و چنان می شد، عجین خواهد بود. درست به همین خاطر وقتی شما قبل از اینکه خیلی دیر شود سراغ سلیقه تان می روید، انگار یک موتور تقویتی روی ماشین تان نصب شده و می توانید تخته گاز به سوی موفقیت حرکت کنید. پس اگر دوست ندارید وضعیتی مثل آلیس در سرزمین عجایب داشته باشید، باید از همان ابتدای کار در دنیای کسب و کار خیل رک و پوست کنده بروید سراغ شناخت علایق تان. وگرنه بعد از کلی دور زدن در کارهای مختلف دوباره سر خانه اول برمی گردید.
آدم هایی که خودشان را خوب می شناسند یا به زبان خودمانی قلق خود را بلدند، هیچ مشکلی برای انتخاب کار دلخواه شان ندارند. حالا اگر شما همین طور بدون مقدمه بخواهید با تکیه بر شانس یک کاری را شروع کنید، احتمالا در میانه مسیر پرپیچ و خم تان کاملا پشیمان می شوید و خیلی شانس بیاورید هنوز فرصتی برای شروع دوباره از صفر پیدا خواهید کرد؛ نه چیزی بیشتر!
پیدا کردن شغل رویایی و مناسب: چطور و چگونه
حالا متوجه شدید چرا پیدا کردن و بعد هم دنبال کردن شغل مورد علاقه تان اهمیت زیادی دارد، نوبتی هم باشد باید سری به شیوه های انجام این ماموریت غیرممکن بزنیم. خب پیش خودتان فکر نکرده اید که یک کار رویایی همین طور از آسمان پیدا می شود و مثل فیلم های کلاسیک همه چیز به خوبی و خوشی تمام خواهد شد؟
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم هر کار سختی را اگر اصولی انجام دهیم، تبدیل به ساده ترین فعالیت دنیا می شود. دقیقا به همین خاطر ما به جای اینکه شما را با هزار و یک تکنیک روانشناسی عجیب و غریب گیج کنیم، یک راست رفته ایم سراغ چند تا تکنیک درست و حسابی. اینطوری دست کم شما آخر کار چند تا تکنیک به درد بخور برای شناسایی دقیق علایق تان و صدالبته شروع ماجراجویی تان در مسیر دلخواه خود خواهید داشت. اگر دوست دارید شما هم مثل خیلی دیگر از کارآفرینان بزرگ دنیا شغل مناسب خودتان را پیدا کنید، شش دانگ حواس تان را جمع کنید و خیلی خوب از این تکنیک ها استفاده نمایید.
مطلب مرتبط: راهبردهای طلایی برای رسیدن به شغل رویایی
تهیه فهرست علایق و تفریحات: شروع کار با تمرینی ساده
در دنیایی که هر گروهی از مردم دغدغه های خاص خودشان را دارند، تلاش برای تعریف بی برو برگشت از یک موقعیت شغلی عالی از پیش محکوم به شکست است. شاید برای کسی که عاشق دنیای تنیس است، ورزش هایی مثل شطرنج یا بیلیارد حسابی کسل کننده به نظر برسد. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که طرفداران شطرنج هم احتمالا تنیس را فقط یک بازی پرسر و صدا و خسته کننده می دانند، مگر نه؟
اولین توصیه ما برای پیدا کردن کار مورد علاقه و مناسب تان خیلی راحت تر از آن است که حتی فکرش را بکنید. شما فقط باید یک فهرست جمع و جور از تفریحات و علایق شخصی تان تهیه کنید. مثلا اگر در اوقات فراغت سراغ پلی استیشن یا ایکس باکس می روید، باید همین تفریح به ظاهر ساده را هم در لیست طلایی تان قرار دهید. خب شاید بعدها متوجه شدید شغل رویایی شما در صنعت گیم جا خوش کرده و منتظر شماست؛ همینقدر ساده و هیجان انگیز.
خیلی از آدم ها در چهار گوشه دنیا کلی استعداد و علایق گوناگون دارند، اما چون تا حالا به طور دقیق درباره شان فکر نکرده اند اصلا روح شان هم از آنها خبر ندارد. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا قلم و کاغذ را کنار دست تان بگذارید و سیر تا پیاز علایق و تفریحات تان را روی آن پیاده کنید. یادتان باشد حتی کوچکترین تفریح تان را هم از قلم نیندازید.
مروری بر کارهای گذشته: خداحافظی با اشتباهات قبلی!
خیلی از کارآفرینان با اینکه قبلا در یک حوزه کاری شکستی سنگین خورده اند به امید یک کامبک تماشایی دوباره وارد آن عرصه می شوند. اگر فکر می کنید چنین تصمیمی می تواند به شما برای موفقیت کاری کمک کرده و یک شبه تبدیل به قهرمان تان می کند، باید حسابی ناامیدتان کنیم. اغلب اوقات وقتی شما به این نتیجه می رسید که دیگر نباید در یک حوزه خاص کار کنید، بهترین تصمیم جست و جو برای یک صنعت تازه است. هر وقت هم که هوس برگشتن به کار سابق تان را کردید، کافی است تجربه تلخ تان در آن حوزه را مثل یک تراژدی غم انگیز مرور کنید. آن وقت دیگر پشت دست تان را داغ می کنید که حتی به چنین بازگشتی فکر هم نکنید!
همان طور که کارگردان های بزرگ دنیا در سال های ابتدایی فعالیت شان انواع و اقسام شکست ها را تجربه می کنند و شاید حتی چند تا فیلم ضعیف هم بسازند، کارآفرینان هم قرار نیست همیشه بی شکست باشند. مسئله حیاتی در این بین درس گرفتن از شکست های قبلی است. شاید فکر کنید چنین کاری نیازمند یک تحلیل و پژوهش عمیق درباره کارهای قبلی تان است. در این صورت احتمالا راه حل ما حسابی غافلگیرتان خواهد کرد، چراکه ما در روزنامه فرصت امروز درس گرفتن از شکست ها را فقط با چند تا سوال ساده امکان پذیر کرده ایم. تنها کاری که شما در این بخش باید انجام دهید، جواب دادن به سوالات زیر با چاشنی صداقت کامل است. یادتان باشد اصلا لازم نیست جواب این سوالات را به ما یا هر کس دیگری منتقل کنید. فقط مطمئن شوید جواب ها را از ته قلب تان می دهید و هیچ کلکی هم در کار نیست:
• چه چیزی در شغل قبلی تان حسابی شما را اذیت کرد؟
• بهترین ویژگی رئیس قبلی تان که شما را به فکر بازگشت به آن حوزه کاری می اندازد، چیست؟
• چالش اصلی شما در کارهای قبلی تان چه بود؟
• مهمترین دستاورد و درس شما از کارهای قبلی تان چیست؟
• در کدام شغل سابق تان حسابی خوشحال بودید و به خودتان افتخار می کردید؟
مطلب مرتبط: چرا باید شغل رویایی خود را پیدا کنیم
قبول دارم جواب دادن به همه سوالات بالا کار ساده ای نیست. پس لطفا عجله را کنار بگذارید و سر فرصت تک تک آنها را با حوصله تمام بررسی کنید. یادتان باشد ما اصلا قصد نداریم شما را قضاوت کنیم، بلکه این شما هستید که باید با توجه به جواب سوالات بالا چشم اندازی نسبی از حوزه هایی که بیشتر دوست دارید پیدا کنید. این کار به شما سرنخ های بسیار خوبی برای پیدا کردن حوزه های مورد علاقه تان می دهد. اینطوری می توانید با کمی گشت و گذار بیشتر در بازار بهترین تصمیمات ممکن برای آینده کاری تان را بگیرید. فکر نمی کنم چنین فرآیندی خیلی سخت یا نشدنی باشد، نظر شما چیست؟
انتخاب شرکت های رویایی تان برای کار کردن: وقتی پای اسم های بزرگ در میان است
کار کردن در برندهای بزرگ از آن دست آرزوهایی است که حتی فکر کردن به آن هم آدم را به هیجان می آورد. اینکه شما هم در کنار برترین طراح های خودرو دنیا جزوی از تیم مرسدس بنز یا دیگر غول های خودروسازی آلمان باشید، آرزویی است که کمتر کسی می تواند دست رد به آن بزند؛ به ویژه اگر عاشق دنیای اتومبیل هم باشید.
اگر یادتان باشد در ابتدای این مقاله گفتیم هر کسی سلیقه خاص خودش را دارد و این امر در مورد شغل مناسب از نظر هر فرد هم مصداق دارد. بنابراین قرار نیست در این بخش همه مردم فقط و فقط اسم یک برند مشخص را در صدر فهرست شان قرار دهند. اگر شما طرفدار فوتبال هستید، احتمالا برند رئال مادرید یا منچستر یونایتد حسابی میخکوب تان می کند. این در حالی است که عاشقان دنیای کامپیوتر و برنامه نویسی احتمالا همین حس را نسبت به مایکروسافت یا اپل خواهند داشت. تنها کاری که شما در این شلوغی بی پایان باید انجام دهید، مشخص کردن برندهایی است که دوست دارید با آنها همکاری داشته یا برای شان کار کنید. اگر شما همیشه برای عرضه آخرین محصولات اپل لحظه شماری می کنید، این فرض خلاقانه که حوزه کاری مورد علاقه تان محصولات دیجیتال است، خیلی بیراه نخواهد بود.
همانطور که راننده های تازه کار همیشه رویای عضویت در تیم هایی مثل مرسدس بنز یا فراری را دارند، شما هم به عنوان کارآفرین برای اینکه مسیر مشخصی در هزارتوی کارهای مختلف داشته باشید باید از همان قدم اول برندهای مورد علاقه تان را مثل روز روشن کنید. وگرنه هر چقدر هم که تلاش کنید، باز هم دست آخر آنطور که باید و شاید کار دلخواه تان را پیدا نمی کنید. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا دست به کار شوید و فهرستی از برندهای مورد علاقه تان تهیه کنید. بعد هم باید یک نگاه خریدارانه به برندهای لیست تان بیندازید تا حوزه محبوب و پرطرفدارتان را پیدا کنید؛ به همین راحتی!
مشورت با افراد کارکشته: مشاوره مجانی برای موفقیت بی دردسر
اغلب آدم هایی که در زندگی شان با مشکلی دست و پنجه نرم می کنند، خیلی زود سراغ یک روانشناس حرفه ای رفته و از مشاوره های وی نهایت استفاده را می برند. بی شک نه شما مشکلی دارید که روانشناس ها توانایی حل کردنش را داشته باشند، نه اینکه در دنیای کسب و کاری خبری از کلینیک های سلامت روان است. با این حال اگر کمی دقت کنید، یک عالمه آدم کارکشته دور و اطراف تان می بینید که از هزارتا مشاور هم کاربلدتر هستند.
اگر شما در دور و اطراف تان پر از آدم های حرفه ای و کاربلد در عرصه کسب و کار است، نباید حتی یک دقیقه هم وقت را تلف کنید. کافی است با کلی سوال که در سرتان است، سراغ آنها بروید و مثل فیلم هایی با تم هنرهای رزمی از این استادها درس یاد بگیرید؛ البته نه هر درسی بلکه درس کارآفرینی!
خیلی وقت ها شما یک حوزه کاری را در فهرست علاقه مندی خود قرار می دهید، بدون اینکه حتی اطلاعات درستی درباره اش داشته باشید. به زبان خودمانی، شما باید مطمئن شوید برای کار در حوزه دلخواه تان انگیزه و از همه مهمتر مهارت کافی را دارید. وگرنه کلاه تان در بین هزاران عاشق حوزه کاری مورد بحث حسابی پس معرکه خواهد بود. یادتان باشد شما لازم نیست حتما سراغ کارآفرینان بازنشسته بروید، چراکه هر حوزه کاری دائما در حال تغییر است. اگر از ما می شنوید، بهترین ایده در این میان تلاش برای نشست و برخاست با افرادی است که همین حالا در حوزه مورد نظر فعالیت دارند. این طوری دست کم اطلاعات شما دست اول و کاملا به روز خواهد بود.
وضعیت شما در این بخش تقریبا مثل دانشجویان تازه کار بازیگری است که به محض دیدن یک ستاره سینما دست و پای شان را گم می کنند. راستش را بخواهید، فرصت دیدار با کارآفرینان درجه یک خیلی کمتر از آنی است که شما وقت دستپاچه شدن داشته باشید. پس اگر دوست دارید اطلاعات درست و حسابی گیرتان بیاید، باید از همان لحظه نخست سوالات دقیقی را طرح کنید. مثلا درباره فضای کلی کار در شغل رویایی تان سوال کنید یا وضعیت پرداختی ها را مد نظر قرار دهید. این سوالات شاید خیلی ساده به نظر برسد، اما حداقل به شما فرصتی برای فکر کردن به موقعیت پیش روی تان از همه زوایا می دهد. فکر می کنم لازم به یادآوری بیشتر نیست که کارآفرینان حرفه ای هیچ وقت بی گدار به آب نمی زنند. پس شما هم قبل از اینکه همه تخم مرغ های تان را در سبد یک کار قرار دهید، حداقل چندبار با حرفه ای های آن حوزه صحبت کنید.
مطلب مرتبط: چگونه از بین چند پیشنهاد بهترین شغل را برای خود انتخاب کنیم
فعالیت به عنوان کارآموز: به وقت امتحان سرد و گرم یک کار
اگر یادتان باشد، در بخش های قبلی مقاله کلی درباره ظاهر فریبنده بعضی از کارها و واقعیت متفاوت شان با شما حرف زدیم. مثلا یک بازیکن حرفه ای بسکتبال را در نظر بگیرید؛ شاید برای خیلی از طرفدارهای مسابقات NBA بازیکنی مثل لبران جیمز یک اسطوره به تمام معنا باشد. از آن دست شخصیت هایی که همه مردم دوست دارند برای یک لحظه هم که شده خودشان را جای او قرار داده تا حسابی کیف کنند. البته در دنیای واقعی کسانی مثل لبران جیمز بعد از سال ها تمرین بی وقفه و همچنین رژیم های سفت و سخت توانسته اند به موفقیت برسند. پس اگر شما طاقت تمرینهای سخت بازیکنان لیگ NBA را ندارید، اصلا نباید درباره تبدیل شدن به سوپراستار این ورزش خیالبافی کنید.
تکنیک ما در این بخش برای آشنایی با سیر تا پیاز یک واقعیت شغلی خیلی ساده و سر راست است. شما کافی است چند ماهی به عنوان کارآموز در یکی از شرکت های مورد علاقه تان کار کنید تا صفر تا صد وظایف و مزایای موقعیت شغلی دلخواه تان دست تان بیاید. آن وقت می توانید با چشمانی باز درباره آینده شغلی تان تصمیم بگیرید و خیال تان از بابت مشاهده پشت صحنه آن کار راحت باشد.
شاید پیش خودتان فکر کنید در دنیایی که همه کارها ثانیه به ثانیه تخصصی تر می شود، چرا یک شرکت باید نیروی کاری صفر کیلومتر، آن هم به عنوان کارآموز، استخدام کند. جواب این سوال در کاهش هزینه ها نهفته است. اگر شما حتی یک روز هم تجربه کار مدیریتی داشته باشید، محدودیت بودجه و نیاز به نیروی کار ارزان را فوت آب هستید. در چنین شرایطی یک کارآموز می تواند هزار و یک درد برند شما را دوا کند. از این زاویه، کارآموزی شما یک معامله برد- برد به معنای واقعی کلمه است. از یکسو شما با پستی و بلندی کار مورد علاقه تان آشنا می شوید و از طرف دیگر هم شرکت مورد نظر بدون حتی یک دلار خرج اضافه یک نیروی کار باانگیزه خواهد داشت.
شرکت در دوره های آموزشی: میانبری حرفه ای برای ورود به شغل دلخواه
خیلی از آدم ها وقتی پا به سن می گذارند، تازه یاد استعدادهای مختلفی می افتند که خیلی راحت هدر داده اند. احتمالا شما هم بارها و بارها دوستانی را دیده اید که با حسرت درباره استعدادشان در ورزش های مختلف یا حوزه های کاری خاص حرف زده اند. شما را نمی دانم، ولی به نظر من که اگر همین افراد در یک دوره آموزشی مناسب شرکت کرده بودند شاید الان با همان استعدادهای شان حسابی پول درمی آوردند.
تکنیکی که ما در این مقاله قصد بررسی اش را داریم، خیلی ساده و در عین حال کاربردی است. همانطور که کودکان دارای استعداد فوتبالی در مدرسه های تخصصی کلی تکنیک و درس جورواجور یاد می گیرند، کارآفرینان هم باید قبل از اینکه به جاده کسب و کار بزنند دست کم مقداری با حوزه کاری مورد نظر آشنایی داشته باشند. وگرنه خیلی زود ماجراجویی شان در این حوزه با شکست همراه خواهد شد.
تا یادمان نرفته بگوییم منظور ما از کلاس یا دوره های آموزشی فقط در کلاس دانشگاه خلاصه نمی شود. این روزها آنقدر موسسه و آموزشگاه رنگارنگ در چهارگوشه دنیا هست که دیگر کمتر کسی حوصله کلاس های خشک دانشگاه را دارد. کافی است همین الان دست به کار شوید تا با کمی جست و جو در گوگل کلی کلاس درجه یک پیدا کنید. جالب اینکه حتی ویدئوی بعضی از کلاس ها هم به طور رایگان در دسترس شما قرار دارد. با این حساب دیگر هیچ عذر و بهانه ای از شما پذیرفته نیست.
بی شک شرکت در یک کلاس یا دوره آموزشی برای هیچ کس تجربه راحتی نیست. به خصوص اگر کلی دغدغه و گرفتاری هم داشته باشید. اگر نظر ما را بخواهید، در چنین دوراهی هایی پای سرمایه گذاری بر روی آینده کاری تان در میان است. پس اگر دوست دارید مثل کارآفرینان حرفه ای فقط و فقط همان کاری که عاشقش هستید را انجام دهید، باید کمی هم سختی راه را به جان بخرید. خب انتظار ندارید که همین طور بدون دردسر و سختی تبدیل به یک پا استیو جابز یا ایلان ماسک شوید؟
خیلی ها انتظار دارند با شرکت در یک دوره آموزشی ساده صفر تا صد کار مورد علاقه شان را یاد بگیرند. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، باید کاملا ناامیدتان کنیم، چراکه گاهی اوقات کارآفرینان درجه یک هم بعضی از تکنیک ها و استراتژی های کارشان را خیلی دقیق بلد نیستند. ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم یادگیری یک شغل جدید هیچ وقت نقطه پایان ندارد. به زبانی خودمانی شما باید همیشه دنبال یادگیری نکات تازه و پیشرفت کاری باشید. وگرنه خیلی زود رقبای مختلف سر و کله شان پیدا می شود و شما را از شغل مورد علاقه تان دور خواهند کرد. هرچه باشد موقعیت های شغلی جذاب کلی طرفدار در دنیای کسب و کار دارد. پس برای اینکه از کورس قهرمانی عقب نمانید، باید همیشه آخرین تکنیک ها و شیوه های جدید را فوت آب باشید.
مطلب مرتبط: چگونه علاقه به کار را در خود ایجاد کنیم
سخن پایانی
داستان مشترک ما درباره پیدا کردن شغل مورد علاقه تان دیگر به ایستگاه پایانی رسیده است. شما الان اطلاعات خوبی درباره اهمیت پیدا کردن شغل دلخواه و همین طور شیوه های این کار در دست دارید. از اینجا به بعد صفر تا صد ماجرا به شما و اراده آهنین تان بستگی دارد. خب نظرتان درباره نکات و توصیه های این مقاله چیست؟ به نظرتان یافتن شغل رویایی تان با مطالب این مقاله ساده تر از هر زمان دیگری شده است؟ امیدوارم جواب شما برای سوالات بالا و بسیاری از این قبیل پرسش ها کاملا مثبت باشد.
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدوارم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با راه و چاه پیدا کردن شغل رویایی تان کرده باشد. از اینجا به بعد این شما هستید که باید آستین ها را بالا زده و برای اجرای تکنیک های این مقاله وارد گود شوید. هر جایی هم که سوالی داشتید یا به مشکل خوردید، من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز همیشه آماده کمک به شما هستیم. پس لطفا تعارف را کنار گذاشته و سوالات تان را همین جا با ما در میان بگذارید.
منابع: