دلسوزی، کلید مدیریت بهینه و جلب اعتماد کارمندان

امروزه در حوزه مدیریت کتاب، پادکست، سخنرانی تد و مقاله به صورت انبوه در دسترس قرار دارد. نقطه اشتراک همه آنها ادعای شان در زمینه ایجاد تحول اساسی در کسب و کار و شیوه کارآفرینی ماست. در زمینه مدیریت استفاده از تکنیک های رقابتی اهمیت بسیار بالایی دارد. افراد فعال در عرصه نگارش کتاب، پادکست و مقاله نیز به خوبی این امر را درک می کنند. مشکل اصلی اغلب مردم در مواجهه با محتوای مربوط به حوزه مدیریت ناتوانی در زمینه انتخاب یک شیوه مناسب است. به این ترتیب آنها با انبوهی از گزینه ها مواجه می شوند. به راستی مدیریت برتر کسب و کار چه ویژگی هایی دارد؟ به نظر من مدیریت درست در حالت ایده آل نحوه رفتار و ایجاد ارتباط به صورت طبیعی با دیگران است. به این ترتیب ارزیابی وضعیت مدیریتی خودمان به معنای مواجهه روراست با خودمان است. متاسفانه بسیاری از مدیران در تلاش برای ارزیابی وضعیت خود براساس معیارهای بیش از اندازه سخت و دشوار هستند. من به هیچ کدام از این شیوه های دشوار اعتقاد ندارم. بهبود وضعیت مدیریتی بدون استفاده از معیارهای پیچیده نیز امکان پذیر است.

تام پیترز یکی از متفکران مشهور در زمینه مدیریت است. وی در آخرین کتابش تحت عنوان «سود عالی» اظهارنظر جالبی در مورد فهم دشوار و سخت اغلب کارآفرینان از حوزه مدیریت دارد. از نظر تام افراد به طور معمول آمارهای کمی را سخت و دشوار تصور می کنند، با این حال در حقیقت روابط انسانی دشوار و پیچیده است. استفاده از تحلیل های آماری و اطلاعات برای بهبود وضعیت مدیریتی یکی از ساده ترین شیوه های کاری محسوب می شود.

نکته جالب در مورد باورهای غلط در حوزه مدیریت رواج آنها میان هر دو نسل مدیران تحصیلکرده و باتجربه است. به این ترتیب حوزه آموزشی عالی کارآفرینی و مدیریت در رفع ابهام و باورهای غلط کارآمدی چندانی از خود نشان نداده اند. از نظر تام برخی از مهارت های اساسی در حوزه مدیریت به نام «مهارت های نرم» برای موفقیت هر شرکتی ضروری است. مهارت هایی نظیر احترام، مهربانی، تمرکز، رفتار حرفه ای و حمایت از کارمندان در این بخش جای می گیرد. نکته جالب در این میان تاکید بسیار زیادی تام و اغلب کارشناس های حوزه مدیریت بر روی یک ویژگی منحصر به فرد است. به عقیده تام این ویژگی تفاوت میان مدیران موفق و شکست خورده را رقم می زند. از این قاعده تحت عنوان «قانون مدیریت» نام برده می شود. تقویت چنین مهارتی موجب افزایش توانمندی مدیران در هدایت شرکت شان به سوی موفقیت خواهد شد.

مطلب مرتبط:  4 اقدام برای جلب اعتماد تیم کاری

قانون دلسوزی

ساختار اداری شرکت ها دارای سلسله مراتب سفت و سختی است. اغلب مدیران در این سلسله مراتب ها به صورت کاملا با انضباط و سختگیرانه عمل می کنند. درست به همین خاطر اغلب اوقات حوزه کسب و کار حالتی مانند روابط ماشینی پیدا می کند. در این میان توجه به عنصر دلسوزی و تلاش برای درک دیگران معجزه خواهد کرد.

جف وینر، مدیرعامل لینکدین، شاید اجتماعی ترین کارآفرین و مدیر موفق در سراسر دنیا باشد. وی در یکی از توییت های مشهور خود در سال 2017 پیرامون مفهوم «مدیریت براساس دلسوزی» اینگونه به بیان مهم ترین عامل موفقیت مدیریتی می پردازد: «یکی از مهم ترین اشتباه ها در زمینه مدیریت با اتکا بر دلسوزی تلقی آن به عنوان یک مهارت نرم است. با این حال اغلب مدیران مهربانی که من می شناسم، از نظر شخصیتی و نوع رفتار بسیار جدی و قوی اند.»

به منظور تایید دیدگاه جف وینر باید به مطالعه موردی دانشگاه آکسفورد درخصوص عملکرد بهتر سازمان ها و ادارات در پی مدیریت براساس اصل دلسوزی اشاره کرد. البته این امر به معنای بی خیالی مدیران نیست. در اینجا درک متقابل اهمیت بالایی دارد. به این ترتیب کارمندان از فعالیت در شرکت ما احساس نارضایتی نخواهند کرد.

راهی به سوی مدیریت همراه با دلسوزی

به راستی مدیریت مبتنی بر دلسوزی در عمل چگونه خواهد بود؟ خوشبختانه مثال های بسیار زیادی در این مورد وجود دارد، با این حال به دلیل محدودیت این مقاله امکان بیان همه آنها نیست. در عوض من به بیان مهم ترین ویژگی چنین الگوی مدیریتی خواهم پرداخت. به نظر من در مدیریت مبتنی بر مهربانی و دلسوزی هدف نخست ارزیابی مشکلات کارمندان و تلاش برای کاهش آنهاست. به این ترتیب کارمندان حرف شنوی و وفاداری بیشتری نسبت به ما خواهند داشت.

بهترین مثال در زمینه این شیوه مدیریتی فیل لینچ، رئیس سابق خبرگزاری رویترزِ آمریکا، است. ماجرای مدیریتی فیل از سال 2001 و همزمان با حمله تروریستی به برج های دوقلو شروع شد. در آن حمله برخی از خبرنگارها و کارمندان رویترز جان خود را از دست دادند. به علاوه، یکی از دفاتر اصلی رویترز نیز با انفجار این برج ها نابود شد. نحوه مدیریت بحران لینچ در این زمان بسیار جالب بود. او هرگز به فکر خبرگزاری رویتر و جایگاه مدیریتی اش نبود. شعار وی درخصوص رسیدگی به وضعیت قربانیان و خانواده آنها به این شرح اعلام شد: «ابتدا مردم، سپس مشتریان و در نهایت کسب و کار». این شیوه مدیریتی رسیدگی به وضعیت کارمندان و مردم را در اولویت فعالیت های شرکت قرار داد. به این ترتیب مدیران رویترز فقط پس از رسیدگی به وضعیت آنها به سراغ سایر بخش های کسب و کار رفتند.

بسیاری از مدیران همیشه در تلاش برای حفظ جایگاه خود و شرکت شان هستند. الگوی رفتاری فیل لینچ مثال بسیار جالبی درخصوص وفاداری و تعهد کاری است. به این ترتیب لینچ هیچ ترسی از افول قدرت رسانه ای رویترز و ریسک های جانبی نداشت. اولویت وی رسیدگی به وضعیت وخیم کارمندانش بود. درست به همین خاطر وی در تاریخ خبرگزاری رویترز به عنوان یک قهرمان شناخته می شود.

بدون تردید همه کسب و کارها با بحران هایی به بزرگی رویترز مواجه نیستند، با این حال تمرین برای الگوبرداری از شیوه مدیریتی رویترز و فیل لینچ ضروری به نظر می رسد. برخی از مهم ترین کارها و وظایف ما به عنوان یک مدیر دلسوز به شرح ذیل است:

مطلب مرتبط: 7 ویژگی رهبران دلسوز

• تلاش برای رفع مشکلات و قواعد دست و پاگیر سر راه کارمندان.

• گوش دادن به حرف ها و ایده های آنها برای مدیریت بهتر کسب و کار.

• ارزیابی دقیق وضعیت کاری کارمندان و تلاش برای فهم دغدغه های اصلی شان. در این زمینه توجه به مشکلات خارج از محیط کار ضروری است. عملکرد نامناسب بسیاری از کارمندان ریشه در مشکلات خارج از شرکت دارد.

• پذیرش مسئولیت اشتباهات و تلاش برای جبران آنها نقش مهمی در افزایش اعتماد کارمندان به ما دارد. وقتی مدیران یک شرکت اشتباهات شان را بپذیرند، تاثیرگذاری سخنان شان بر روی کارمندان افزایش چشمگیری خواهد یافت.