تفاوت های استارت آپ ها و کسب و کارهای کوچک چیست؟

بعضی از مفاهیم در زندگی روزمره آنقدر به جای هم به کار می روند که دیگر هیچ کس فرقی بین شان قائل نمی شود. انگار که این دو مفهوم از اول هم مثل هم بودند و اصلا نباید درباره تفاوت شان فکر هم کرد. بی شک این سناریو خیلی عجیب به نظر می رسد، اما اگر نگاهی کوتاه به دور و برتان داشته باشید، دیگر خیلی حیرت نخواهید کرد. یک نمونه واضح در این رابطه وضعیت استارت آپ و کسب و کار کوچک است. به نظر شما این دو تا مفهوم فرقی با هم دارند؟

خیلی از کارآفرینان فکر می کنند دنیای تجارت خیلی پیچیده نیست و اکثر مفاهیم شبیه به هم در واقع عین یکدیگر هستند. این وسط فقط بعضی از کارشناس های سختگیر برای سردرگمی بیشتر کارآفرینان کاه را تبدیل به کوه می کنند. بی شک هیچ کارآفرین باهوشی استدلال بالا را تایید نمی کند؛ چراکه اگر دوتا مفهوم دقیقا مثل هم بودند، دیگر دلیلی نداشت با اسم های متفاوت خودمان را اذیت کنیم. به همین خاطر ما در روزنامه فرصت امروز در عین حال که عرصه کارآفرینی را سخت تصور نمی کنیم، آنقدرها هم ماجرا را ساده نمی بینیم. 

اگر شما هم تا اسم استارت آپ و کسب و کار کوچک به گوش تان می خورد، فرق بین آنها را متوجه نمی شوید، این مقاله کاملا مخصوص شماست. ما در ادامه قصد داریم نگاهی دقیق به تفاوت های دو مفهوم بالا بیندازیم تا دست کم شما دیگر آنها را به جای هم به کار نبرید. در این مسیر هم به جای توضیحات گیج کننده یک راست کارمان را با تعاریف ساده و خودمانی پیش خواهیم برد. اگر آماده اید، کم کم کارمان را شروع کنیم. 

مطلب مرتبط: آیا استارت آپ شما در مسیر درست قرار دارد؟

استارت آپ VS شرکت های بزرگ: مقدمه ای برای شروع

اجازه دهید کارمان را با استارت آپ شروع کنیم. امروزه مفهوم استارت آپ حسابی سر زبان ها افتاده و خیلی ها بدون اینکه معنای آن را بدانند، دوست دارند استارت آپ حیرت انگیزی داشته باشند. اگر قرار باشد استارت آپ را به زبان خودمانی تعریف کنیم، احتمالا هیچ نمونه ای به پای توصیف استیو بلانک نمی رسد. به نظر این نویسنده حوزه کارآفرینی استارت آپ در واقع «ساختاری سازمان یافته برای جست وجوی یک مدل قابل تکرار و مقیاس پذیر است». این یعنی استارت آپ ها تازه اول راه بوده و شروع به یافتن مدلی برای موفقیت های بزرگ در بازار کرده اند. 

مدیران بزرگی مثل استیو جابز یا ایلان ماسک از همان روز اول برنده ایی بزرگ و چند میلیارد دلاری دم دست شان نبوده است. آنها هم زمانی کارشان را به عنوان تازه کارهای بازار شروع کردند. با این حال اهداف شان خیلی فراتر از بقا در بازار بود. به همین خاطر نیز به سرعت پله های ترقی را دوتا یکی طی کرده و بدل به کارآفرینانی افسانه ای شدند. این نکته دومین ویژگی استارت آپ ها را نشان می دهد. بر این اساس استارپ آپ ها فقط دنبال بقا در بازار نیستند، بلکه اهداف شان خیلی فراتر از این حرف هاست. 

ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم استارت آپ ها در واقع ورژن کوچک شده شرکت های بزرگ هستند. بنابراین تفاوت زیادی از نظر اهداف و راهکارهای بلند مدت میان آنها وجود ندارد. اگر بخواهیم از زبان مثال ها استفاده کنیم، باید گفت استارت آپ مثل یک باشگاه فوتبال کوچک است که قصد دارد در بلندمدت اعتبار و افتخاراتی اندازه تیم های درجه یک دنیا کسب کند؛ همین و بس!

استارت آپ VS کسب و کارهای کوچک: تفاوت های معنادار

حالا که با تعریف استارت آپ و ارتباط آن با شرکت های بزرگ آشنا شدید، نوبتی هم باشد باید سراغ کسب و کارهای کوچک برویم. اگر استارت آپ ها همیشه اهداف بزرگی در سر دارند و قرار است تبدیل به غول های بازار شوند، تکلیف کسب و کارهای کوچک از مدت ها قبل روشن است. این شرکت ها اصلا بلند پروازی های دور و دراز ندارند. در عوض همه هدف شان بقا در بازار و حفظ وضعیت موجود است. به همین خاطر خیلی از کارشناس ها کسب و کارهای کوچک را «سازمان های خودکفا» می دانند. بدین معنا که این سازمان ها به طور اتوماتیک و بدون نیاز به راهنمایی دیگران در بازار موقعیتی جزئی پیدا کرده و همان موقعیت را تا آخر عمر سازمانی شان حفظ می کنند.

احتمالا شما هم در بین دوستان تان کلی آدم را می شناسید که اصلا دنبال بلند پروازی های دور و دراز نیستند. در عوض همه دغدغه شان حفظ موقعیتی مناسب در بازار و سپس حفظ آن است. البته منظور ما از بازار در این مثال حوزه های بزرگ یا جهانی نیست. در عوض بازارهای محلی بیشتر مد نظر است. ماجرا جالب شد، نه؟

مطلب مرتبط: همکاری میان کسب و کارهای کوچک

حالا که وضعیت استارت آپ و کسب و کار کوچک را می دانید، مهمترین تفاوت آنها را متوجه شده اید. در واقع اینجا ما با دو الگوی کاملا متفاوت کارآفرینی رو به رو هستیم. اگر شما دنبال توسعه کسب و کار در مقیاس های جهانی بوده و دل تان برای رقابت با برندهای بزرگ پر می کشد، استارت آپ بهترین الگوی فعالیت خواهد بود. در عوض اگر خیلی اهل رقابت های فشرده نیستید و دوست دارید همیشه وضعیت باثباتی داشته باشید، کسب و کارهای کوچک الگویی طلایی برای شما خواهد بود. ماجرا خیلی ساده تر از آن چیزی بود که فکرش را می کردید، نه؟

تفاوت های کلیدی استارت آپ ها و کسب و کارهای کوچک

اگر فکر کرده اید فرق بین استارت آپ و کسب و کار کوچک به همان نکاتی که در بالا مرور کردیم ختم می شود، سخت دراشتباهید. قبول دارم ما در روزنامه فرصت امروز همه چیز را خیلی ساده و خودمانی توضیح می دهیم اما دلیل نمی شود چشم مان را روی حقایق واضح ببندیم. همانطور که یک کارآگاه حرفه ای باید تمام جزییات را زیر ذره بین ببرد، شما هم به عنوان کارآفرین هیچ وقت نباید خیلی زود تسلیم شوید. وگرنه اوضاع تان سریعا به هم می ریزد. در عوض پیگیری همه نکات تا آخرین مرحله راهکار جایگزینی است که شما را به سمت موفقیت هدایت خواهد کرد. پس اجازه دهید بدون هیچ توضیح اضافه یا کلیشه ای سراغ بقیه تفاوت های میان استارت آپ و کسب و کار کوچک برویم. اینطوری شما فرصت بسیار بهتری برای ارزیابی شرایط و انتخاب آگاهانه خواهید داشت. 

سطح رشد: مهمترین تفاوت ممکن!

همانطور که در بخش های قبل اشاره شد، استارت آپ ها ذاتا دنبال توسعه در ابعاد جهانی هستند. با این حال چنین امری یک شبه روی نمی دهد. بسیاری از برندها برای اثرگذاری بر روی مشتریان ماه ها و حتی سال ها زمان لازم دارند. بنابراین شما نمی توانید همین امروز وارد بازار شده و انتظار داشته باشید از فردا تک تک مشتریان برای خرید محصولات تان صف بکشند.

در نقطه مقابل، کسب و کارهای کوچک معمولا اول کار خیلی زود رشدشان را کرده و دیگر در همان نقطه متوقف می شوند. به همین خاطر خیلی ها کسب و کارهای کوچک را سازمان های بسته ای می دانند که مثل بذر یک گیاه به طور خودکار رشد کرده و در یک نقطه مشخص متوقف می شود. شاید فکر کنید توقف سریع کسب و کارهای کوچک به خاطر ترس کارآفرینان است اما ماجرا در این میان کاملا فرق دارد. کارآفرینانی که به سوی کسب و کارهای کوچک می روند، به خوبی از محدودیت های بازار محلی و همین طور سطح توانایی های خودشان آگاهی دارند. به همین خاطر بی دلیل دنبال کارهای عجیب و غریب در بازار نیستند. در عوض شش دانگ حواس شان را روی حفظ سطح فعلی برند و تاثیرگذاری بهینه روی مشتریان می گذارند. نتیجه کار هم بقای طولانی مدت در بازار خواهد بود. 

وقتی پای بلندپروازی های بزرگ وسط باشد، معمولا استارت آپ ها خیلی سریع خودی نشان می دهند. با این حال به موازات بلندپروازی های بزرگ جا برای شکست های سنگنی نیز باز می شود. به علاوه، چه بسا تا سال های سال خبری از سودآوری در استارت آپ ها نباشد. با این حال کسب و کارهای کوچک از همان روز اول شروع به درآمدزایی کرده و تکلیف شان در بازار روشن است. 

مطلب مرتبط: رهبری استارت آپ

شیوه های تامین مالی: ریسک های سرمایه گذاری چقدر است؟

استارت آپ ها بیشتر از اینکه افراد پولدار را در میان بنیانگذاران شان ببینند، کارآفرینانی با ایده های خلاقانه در چنته دارند. همین امر نیز آنها را نیازمند تامین مالی از سوی بنگاه های بزرگ می کند. همانطور گه برندهای بزرگ خیلی زود کسب و کارهای تازه تاسیس و صدالبته سودده را خریداری می کنند، استارت آپ ها نیز در صورت دریافت پیشنهاد مالی خوب در یک چشم به هم زدن امتیازشان را به بقیه می فروشند. درست به همین خاطر اغلب استارت آپ‎ های موفق به محض اینکه سرمایه گذار پیدا کرده طوری در بازار گرد و خاک می کنند که نگو و نپرس!

احتمالا می توانید حدس بزنید وضعیت کسب و کارهای کوچک از نظر تامین سرمایه چطوری است. این مدل از کسب و کارها به طور معمول از طرف کارآفرینانی که اندکی سرمایه در دست دارند، راه اندازی می شود. به عبارت بهتر، از آنجایی که کارآفرینان باید با پول ته جیب خودشان کسب و کاری راه بیندازند، با مراعات بی نهایت فراوان آن را مدیریت کرده و دنبال کارهای عجیب نیستند. همین عملکرد محافظه کارانه به آنها فرصتی عالی برای اثرگذاری بر روی بازار در مقیاسی کوچک می دهد. نتیجه کار هم کسب سود از همان روزهای اول شروع به کار خواهد بود. 

اگر شما سرمایه اولیه مناسبی در دست دارید و اصلا هم دوست ندارید روی آن ریسک کنید، کسب و کارهای کوچک بهترین گزینه برای شروع کار خواهد بود. این طوری شما خیال تان بابت پول تان راحت است و هر ماه نیز سود منطقی دریافت خواهید کرد. در عوض اگر ایده تان بی نهایت نوآورانه است و مطمئن هستید سرمایه گذارها جذبش خواهند شد، نباید حتی یک دقیقه هم مکث کنید. چرا که این روزها کلی سرمایه گذار برای استارت آپ های دقیق وجود دارد. البته شما نباید کارتان را خیلی راحت بگیرید؛ چراکه وقتی ریسک سرمایه گذاری بیشتر می شود، آدم ها نیز سختگیری خاص خودشان را خواهند داشت. 

اهداف نهایی متفاوت: به وقت استفاده از روش های متفاوت

هدف نهایی یک کسب و کار کوچک چیست؟ این سوال تقریبا مثل آن است که از مدیرعامل یک تیم تازه به لیگ برتر صعود کرده درباره بزرگترین آرزویش سوال کنیم. بی شک بقا در لیگ مهمترین خواسته یک تیم کوچک خواهد بود. کسب و کارهای کوچک هم به طور مشابه اول از همه دوست دارند در بازار باقی بمانند و تبدیل به خاطراتی دور و دراز نشوند. در وهله بعد بعضی از آنها به سوی توسعه کسب و کار در بازارهای محلی رفته و کم کم شعبه های زیادی برای خودشان جفت و جور می کنند. 

استارت آپ ها در زمینه اهداف نهایی همیشه نهایت بلندپروازی را به خرج می دهند. از این نظر آنها مثل رمان نویس هایی هستند که همه آرزوهای شان را روی کاغذ پیاده کرده و تا آنها را محقق نکنند، دست بردار نیستند. دقیقا به همین خاطر خیلی از استارت آپ ها سال های سال فقط در حد ایده هایی روی کاغذ باقی مانده و بعد از آن تازه رنگ و بوی واقعیت به خود می گیرند. هرچه باشد اینجا پای بلندپروازی های بی نهایت بزرگ وسط است و همینطور ساده نباید از کنارشان گذشت.

انتخاب از میان کسب و کار کوچک و استارت آپ به عنوان مدلی برای توسعه کسب و کار همیشه راحت نیست. این وسط خیلی از عوامل نقش کلیدی ایفا می کند. مثلا اینکه شما چقدر ریسک پذیر هستید و وضعیت مالی تان چطوری است. معمولا استارت آپ ها از سوی جوانانی که سرمایه اولیه ای هم ندارند، توسعه پیدا می کند. در نقطه مقابل کسب و کارهای کوچک بیشتر متعلق به کارآفرینان و مدیران بازنشسته ای است که دنبال یک منبع درآمد بی دردسر هستند. قبول دارم این وسط استثناهای مختلفی نیز به چشم می خورد اما شما نباید خودتان را با آنها مقایسه کنید؛ چراکه روند عادی در دنیای کسب و کار همیشه ثابت بوده و گروه کوچکی که این نظم را به هم می زنند، همیشه در اقلیت خواهند بود. پس قبل از انتخاب حسابی تفاوت های میان این دو الگو را مدنظر قرار دهید. 

حالا که از ریسک های مربوط به استارت آپ ها حرف زدیم، باید کمی بحث را بیشتر پیگیری کنیم. صحبت از ریسک های مالی معمولا توانایی کارآفرینان برای توجیه سرمایه گذارها را نیز شامل می شود. بنابراین شما نباید خودتان را با توپ پر به میدان آورده و آماده توجیه دیگران به منظور همکاری با ایده های تان باشید. وگرنه کلاه تان پس معرکه خواهد بود. 

مطلب مرتبط: چالش های کسب و کارهای کوچک

جمع بندی

نظر شما درباره استارت آپ ها چیست؟ کسب و کارهای کوچک به نظر شما چطور هستند؟ امیدوارم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با تفاوت میان این دو الگو کرده باشد. حالا دیگر این شما هستید که باید دست به انتخاب زده و از میان الگوهای پیش روی یکی را انتخاب کنید. حواس تان باشد شما بعد از انتخاب یک الگو به این راحتی ها نمی توانید از شر آن خلاص شده و نمونه دیگری را انتخاب کنید. پس کارتان را با دقت تمام پیش برده و الکی خودتان را گول نزنید. 

منابع: 

www.nerdwallet.com

www.forbes.com