پیوستگی زندگی شخصی و فعالیت حرفه ای یکی از مهم ترین موضوعات روبه روی کارشناسان و مشاوران کسب وکار است. اگرچه در بیشتر مقالات توصیه هایی مبنی بر تفکیک این دو حوزه از یکدیگر وجود دارد، با این حال در عمل پیروی از چنین ایده هایی ممکن نیست. زندگی پراسترس مدرن همه ما را تحت تأثیر قرار می دهد. به احتمال زیاد اکثر ما تجربه تعامل با همکارانی که به دلایلی نظیر بیماری، فوت فرزندان یا طلاق با بحران های روحی و روانی مواجه شده اند، داریم.
بسیاری از افراد در چنین شرایطی تمرکزشان را روی امور دیگری می گذارند تا دیگران از ماهیت مشکلات شان باخبر نشوند. یکی از پرسش های اصلی که امی گالو در این مقاله بدان پرداخته، نحوه صحیح به اشتراک گذاری مشکلات با مدیران یا کارمندان است. بدون شک همه ما در شرایط بحرانی تمایل به بهره مندی از ساعت های کاری انعطاف پذیرتر و در صورت امکان مرخصی های بیشتر داریم.
در ادامه به بررسی دقیق شیوه تعامل با چنین بحران هایی به منظور کاهش اثرات شان بر کارنامه حرفه ای افراد خواهیم پرداخت.
کارشناسان چه می گویند؟
«آنِ کریمر» نویسنده کتاب تحسین شده «کسب وکار همیشه شخصی است» در مورد بحران های حوزه زندگی شخصی این گونه اظهارنظر می کند: «این ماهیت زندگی است و چنین اتفاقاتی برای همه پیش می آید.» با این حال عضویت در یک شرکت برتر در چنین شرایطی شاید چندان جالب نباشد. در هر حال، به رغم وجود مشکلات شخصی، از نقطه نظر حرفه ای شما باید در بهترین سطح تان باقی بمانید.
جین داتُن، استاد دانشگاه میشیگان و پژوهشگر حوزه کسب وکار معتقد است هنگامی که به این نتیجه می رسیم که قادر به انجام وظایف حرفه ای مان نیستیم، زمان درخواست کمک است. آنچه در ادامه بیان شده، براساس رهیافت های علمی و پژوهشی کریمر و داتن است.
نیازهای تان را مشخص کنید
داتن معتقد است به عنوان گام نخست باید شرایط موجود را به دقت مورد بررسی قرار داد: «از یکسو ما با تعهدات سازمانی و حرفه ای مواجه هستیم و از سوی دیگر مشکلات شخصی گلوی ما را فشرده است.» بدون شک این بررسی یک انتخاب شخصی است. این بدان معناست که نمی توان روی کمک و توصیه های دوستان و اطرافیان حساب چندانی کرد.
در این مرحله وظیفه شما تعیین نیازمندی های آتی است. سپس نگاهی اجمالی به دور و اطراف بیندازید تا افراد توانمند در راستای کمک گرفتن را پیدا کنید: «آیا همکاران تان توان کمک حرفه ای به شما را دارند؟ به همین ترتیب آیا دوستان تان حاضر به اختصاص وقتی ویژه به منظور یاری تان در مشکلات شخصی هستند؟ آنچه شما نیاز دارید ممکن است چندان بزرگ یا غیرقابل تحقق نباشد، با این حال تا زمانی که به آن ها فکر نکنید، امکان کمک از دیگران وجود نخواهد داشت.» همه آنچه داتن در این مرحله روی آن تأکید می کند، شناسایی ابزارهای کمکی مناسب طی فرآیند وارسی شخصی محیط پیرامون است.
تعیین اهمیت بخش خصوصی
پیش از آنکه از کسی درخواست کمک کنید، باید به این نکته توجه داشت که چقدر انجام این عمل برای شما راحت است. کریمر معتقد است که دلایل زیادی وجود دارد که افراد مشکلات شخصی شان را در گنجینه خاطرات شان نگه می دارند: «تردید در مورد تغییر تصویر همکاران از فرد یکی از مهم ترین علت های گرایش به سوی پنهان سازی مشکلات شخصی است.» به همین ترتیب در حوزه فعالیت حرفه ای نیز عدم اطمینان از واکنش مدیران نسبت به درخواست کمک علت اصلی پنهان کاری و در برخی موارد استعفای کارمندان است.
داتن و کریمر روی این نکته وحدت نظر دارند که درخواست کمک از دیگران بسته به عواملی مانند تصمیم شخصی و نوع فرهنگ و انتظارات سازمانی از فردی به فرد دیگر متفاوت است. برهمین اساس شاید برای تصمیم گیری در مورد میزان درخواست کمک از دیگران باید به عوامل فرهنگی و عرف های موجود نیز توجه کنیم.
شرایط اشتراک گذاری مشکلات
اگر فکر می کنید اشتراک گذاری مشکلات شخصی تان مشکلی ندارد، توصیه داتن و کریمر انجام فوری این کار است: «ما همیشه می خواهیم مرز میان زندگی شخصی و کار را حفظ کنیم، اما برخی اوقات این کار به زحمتش نمی ارزد.» کریمر با اشاره به پژوهشی که از سوی اشلی هاردین در مورد تأثیر آگاهی از زندگی شخصی افراد در روابط همکاری صورت گرفته است، ادعا می کند که آگاهی از زندگی شخصی همکارمان ما را برای کمک به آنها مشتاق تر می کند. آنچه هاردین در پژوهشش به دنبال اثباتش است، اهمیت توسعه روابط غیررسمی میان کارمندان است.
این نکته هم برای دیگر کارمندان و هم مدیران شرکت اهمیت فراوانی دارد. بر این اساس هنگام بروز بحران ها افراد با توجه به پیوندهای غیررسمی علاقه بیشتری به کمک سازنده به فرد قربانی خواهند داشت. البته هاردین معتقد است که نباید فشار زیادی روی کارمندان آورد تا به ما کمک کنند: «باید مدنظر داشت که دیگر کارمندان نیز مشکلات خود را دارند. بر همین اساس تنها درخواست کمک ساده کفایت می کند. اگر کسی را برای کمک تحت فشار قرار دهید، هم بهره ای از توان وی نخواهید برد و هم در محیط کار، غیرحرفه ای قلمداد می شوید.»
اهمیت تعیین مرزها
صحبت پیرامون فواید درخواست کمک از دیگران به معنای رجوع به هرکسی نیست. همه ما معمولا چند دوست نزدیک در محل کار داریم که در مواقع بحرانی با آنها هم صحبت می شویم. با این حال کریمر معتقد است حتی در ارتباط با دوستان صمیمی نیز باید مرزهایی را رعایت کرد: «شاید من و همکارم به مدت 20 سال در مورد همه امور اجتماعی، سیاسی یا ورزشی با هم صحبت کنیم، اما این دلیل نمی شود که تمام جزییات مشکلات شخصی مان را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.»
هدف از تعیین مرزهای ارائه جزییات حوادث به اطرافیان عدم علاقه دیگران نسبت به آگاهی از چنین اطلاعات فرعی است. در واقع آگاهی از جزئیات زندگی یک نفر به احتمال زیاد با تصویر وی به عنوان یک همکار در تعارض خواهد بود و این امر رابطه بین افراد را دچار اختلال خواهد کرد.
از سوی دیگر ارائه اطلاعات دقیق به دیگران فرد را با مشکل پرسش های بی پایان همکاران مواجه خواهد کرد. داتن معتقد است که در این شرایط بهترین کار تغییر جهت بحث است: «برای مثال هنگامی که از شما در مورد علت جدایی از همسرتان می پرسند، مجبور به پاسخگویی نیستید. بحث را به سوی مسابقه بسکتبال هفته گذشته سوق دهید و خود را از زیر فشار رها کنید.»
رئیس را فراموش نکنید
در جریان گذاشتن رئیس تان به اندازه همکاران اهمیت دارد. اگر رابطه صمیمانه ای با رئیس تان دارید در همان ابتدا مسئله را با وی در میان گذاشته و تقاضای مساعدت در راستای غلبه بر مشکل کنید. البته باتوجه به جو رسمی بیشتر شرکت ها کریمر توصیه می کند زمانی به سراغ رئیس مان برویم که ایده ای در ذهن داریم: «هنگامی که هدف خاصی از بحث با رئیس مان داریم، احتمال کسب نتیجه مطلوب بیشتر است.به عنوان مثال هنگام تولد نخستین فرزندم نزد رئیس شرکت رفته و از وی تقاضای ساعت کاری کمتر در پایان هفته ها را کردم.» اگر از رئیس تان تنها درخواست کمک بدون ارائه ایده ای را بکنید، خروجی بحث چیزی جز ابراز همدردی صرف نخواهد بود.
بایدها و نبایدها
براساس آنچه در این مقاله گفته شد، در گام نخست باید نیازهای تان را مشخص کنید، سپس به سراغ افرادی که توانایی کمک به شما را دارند، رفته و در صورت امکان از آنها استفاده کنید. نکته مهم در اینجا ارائه درخواست واضح و روشن است. تنها در این صورت است که همکاران شما خواسته اصلی تان را متوجه خواهند شد.
مواردی که نباید انجام داد، عبارت است از تلاش بیهوده در راستای ارائه جزییات حوادث شخصی، احساس خجالت از درخواست کمک و همچنین استعفا از شغل تان بدون تلاش برای جلب کمک دیگران.