یکشنبه, ۱۱ آذر(۹) ۱۴۰۳ / Sun, 1 Dec(12) 2024 /
           
فرصت امروز

تبلیغاتی سلبریتی محور

9 سال پیش ( 1393/11/29 )
پدیدآورنده : سعید هوشیار  

سرویس فرهنگ و هنر خودپرداز خبر داد که حصاری که سال‌ها دور سلبریتی‌ها کشیده شده بود شکسته شد و از دو هفته قبل رسما این اجازه به چهره‌های سرشناس ورزش و هنر داده شد تا آزادانه بتوانند در تبلیغات محصولات ایرانی حاضر باشند. گروه توهم و توطئه خودپرداز کارش این است که در خانه بنشیند و همین‌طور توهم بزند، در همین راستا در این مورد نیز توهمی کوچک زده که ما نامش را پیش‌بینی می‌گذاریم.

احتمال اینکه تبلیغات بازرگانی را کارگردانان مشهور بسازند نیز وجود دارد. در همین راستا در ادامه به یک تبلیغ واحد توجه کنید که توسط سه کارگردان مختلف ساخته شده است.

اصغر فرهادی

عده زیادی از مردم در محوطه‌ای بزرگ با لباس قدیمی ایستاده و باهم پچ پچ می‌کنند، صدایی از دور می‌آید که می‌گوید: «یک اسب می‌بینم!» سوار و اسبش وارد جمع می‌شوند، پیرمردی موسپید از میان جمع بر می‌خیزد و به سمت اسب می‌رود.

پیرمرد: «چه برای‌مان آوردی مارکو!»

مارکو که تا آن لحظه تصویرش را ندیده بودیم روی اسب بلند می‌شود و نمای بسته‌اش را می‌بینیم که پیمان معادی است.

مارکو: «تحفه‌ای از ایران زمین با نام...‌ای بابا گمش کردم!»

تا انتهای تبلیغ افراد حاضر دنبال تحفه گمشده می‌گردند و در نهایت هم نام محصول را نمی‌شنویم و به سبک انتهای باز فیلم‌های اصغرفرهادی انتهای تبلیغات را نیز نمی‌فهمیم که متعلق به چه برندی است.

مسعود کیمیایی

عده زیادی از مردم در محوطه‌ای بزرگ با لباس قدیمی ایستاده و باهم پچ پچ می‌کنند، صدایی از دور می‌آید که می‌گوید: «مارکو از زندان درومد!» سوار و اسبش وارد جمع می‌شوند، پیرمردی موسپید از میان جمع بر می‌خیزد و به سمت اسب می‌رود.

پیرمرد: «به سلامتی سه چیز، خرما، حلوا، مویز، سلامتی باغبونی که زمستونش رو از بهار بیشتر دوست داره، سلامتی آزادی، سلامتی زندونیای بی‌ملاقاتی، برامون چی آوردی مارکو؟»

مارکو (پولاد کیمیایی): «تحفه‌ای از ایران زمین، حلوا شکری آوردم، حلوا شکری عقاب.»

یکی با اسب سر می‌رسد و مارکو را با چاقو ضامن‌دار می‌زند.

مارکو (رو به دوربین): «سلامتی دو تا چیز ناب، حلوا و مربای عقاب».

آرش معیریان

عده زیادی از مردم در محوطه‌ای بزرگ با لباس قدیمی ایستاده و باهم پچ پچ می‌کنند، صدایی از دور می‌آید که می‌گوید: «مارکو داره میاد!» سوار و اسبش وارد جمع می‌شوند، پیرمردی موسپید (احمد‌پور مخبر) از میان جمع بر می‌خیزد و به سمت اسب می‌رود.

احمد‌پور مخبر: «مارکو بگو ببینم چه آوردی؟»

قبل ازاینکه مارکو (امیر نوری) جواب دهد، مهران رجبی وارد می‌شود.

مهران رجبی: «هر چی خواستی رو هیکل منم می‌تونی حساب کنی.»

بعد همه شروع می‌کنند دست زدن و نیما شاهرخ شاهی و مجید صالحی و زیبا بروفه وارد می‌شوند و مارکو شروع می‌کند آن وسط رقصیدن و در نهایت عروس خانم که سحر قریشی است می‌آید و این دونفر عروسی می‌کنند.

این قصه و تبلیغات این شکلی ادامه دارد...

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/JV761FTO
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
خرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانکمک به خیریهسریال ازازیللوازم یدکی تویوتاماشین ظرفشویی بوشآژانس تبلیغاتیتعمیرگاه فیکس تکنیکتور سنگاپورتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاستضد یخ پارس سهندخرید آیفون 15 پرو مکسمشاور مالیاتیقیمت تترمشاوره منابع انسانیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختاکستریم VXدانلود آهنگ جدیدلمبهخرید جم فری فایرتخت خواب دو نفرهکابینت و کمد دیواری اقساطی
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه