نشریه اکونومیست میگوید: «کشورهای فقیر اغلب از مشکل فرار مغزها شکایت دارند و متاسفانه در بیشتر مواقع حق با آنهاست. هرچه کشور فقیرتر باشد، نخبگان آن کشور بیشتر در معرض پدیده فرار مغزها قرار دارند.»
بهعنوان مثال بنا بر آمار سازمان جهانی مالکیت معنوی، بین سالهای 2007 تا 2012، 86 درصد از ویتنامیهایی که دارای افتخار اختراعات به ثبت رسیده بودند، برای کار به خارج از ویتنام مهاجرت کردند. در مقابل تنها 8 درصد از نروژیها با شرایط مشابه خارج از کشور خود زندگی میکنند.»
البته نشریه اکونومیست میگوید این به آن معنا نیست که اگر کشورها از فرار مغزها جلوگیری کنند، تبدیل به کشورهای متخصص میشوند. حتی اگر امکان این بود که کشورها نیروی انسانی متخصص خود را به اجبار در داخل کشور نگه دارند، تمام آنها مخترع و دانشمند نخواهند شد.
اگر فرصت و موقعیت مناسبی برای این افراد فراهم نشود، شاید بهتر باشد کشورها به نخبگان خود اجازه دهند تا به کشوری مهاجرت کنند که در آن از استعداد و ظرفیتشان به خوبی استفاده شود. در مرحله بعد میتوانند برای بازگشت آنها به کشور برنامهریزی داشته باشند. درست مثل همان اقدامی که چین ترتیب داد.
مسئله مهاجرت البته خود به تنهایی نگرانکننده نیست بلکه مهاجرت دائمی و بدون بازگشت مهاجرین است که تبعات سنگین مالی را برای کشور مبدا به همراه دارد. این کشورها از دو جنبه متضرر میشوند؛ هم سرمایهگذاری پیشین برای تربیت نیروی متخصص را از دست میدهند و هم از سودآوری بالقوه آنها در اقتصاد کشور بیبهره میمانند.
بانک جهانی گزارشی از وضعیت مهاجرت افراد متخصص و تحصیلکرده منتشر کرده است که نتایج تاسفباری به همراه دارد. یافتههای این گزارش با تکیه بر جامعترین پایگاه داده و دقیقترین اطلاعات تا به امروز در حوزه فرار نیروی متخصص به دست آمده است. این گزارش نشان میدهد که آسیب پذیرترین و کم درآمدترین کشورها بیشتر با معضل فرار مغزها روبهرو هستند.
براساس آمار صندوق بینالمللی پول، از هر 10 فرد تحصیلکرده از مردم هائیتی و جامائیکا هشت نفر در خارج از کشور زندگی میکنند. بیش از 50 درصد تحصیلکردهها در کشورهای آمریکای مرکزی و کارائیب نیز به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند. این تنها دو نمونه از نتایج مطالعه بانک جهانی درباره مهاجرت و فرار افراد متخصص به خارج از کشور است.
موریس شیف، اقتصاددان بانک جهانی میگوید: «فرار مغزها به طور گسترده در کشورهای در حال توسعه و فقیر رخ میدهد. در کشورهای پیشرفته کمتر شاهد معضل مهاجرت نیروی متخصص هستیم.»
صندوق بینالمللی پول میگوید ایران در سال ۹۱ از بین ۹۱ کشور مقام اول را در فرار مغزها داشته است.
براساس آمار صندوق بینالمللی پول، بین سالهای 2010 تا 2014 میزان مهاجرت افراد تحصیلکرده ایرانی حدود 300 هزار نفر بوده است و هر سال 15 درصد از سرمایههای انسانی ایران به آمریکا و 25 درصد به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت میکنند. بیش از ۱۴ هزار دانشجوی ایرانی در کشور مالزی تحصیل میکنند. طبق آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۸۹ هم حدود ۶۰ هزار نخبه از کشور خارج شدند که اغلب از نفرات برتر المپیادها و کنکور بودهاند.
بار اقتصادی موضوع فرار مغزها از سایر جنبههای آن بیشتر است. مقصد اکثر کسانی که به امید داشتن موقعیت بهتری در آینده مهاجرت میکنند، کشورهای غربی و اروپایی و کشورهای توسعه یافته است. در سالهای اخیر نیز شاهد جذب گسترده نیروهای متخصص از سوی کشور امارات متحده عربی بودهایم.
به طور کلی میتوان گفت کشورهایی که دارای بستری مناسب برای رشد اقتصادی هستند مقصد مهاجران هستند. این کشورها برای شکوفایی استعداد نیروی کار متخصص و تحصیلکرده برنامهریزی دارند و میتوانند از ظرفیت آنها در راستای افزایش رشد اقتصادی خود بهرهمند شوند. در حقیقت این کشورها نخبگان و افراد متخصص را شکار میکنند.
معاون پژوهشی بنیاد حامی نخبگان جوان کشور ایران میگوید: «کشورهای جهان سوم عمدهترین تامینکننده نیروهای کشورهای توسعهیافته هستند که در خدمت این کشورها بهترین خدمات را ارائه میدهند از این رو هر سال تعداد زیادی از نیروهای با استعداد کشورهای جهان سوم به کشورهای توسعهیافته مهاجرت میکنند.» به عقیده او، عوامل اقتصادی، تبعیض، شکاف طبقاتی، عوامل حرفهای و شرایط فرهنگی از مهمترین عوامل فرار مغزها در کشور است.
دکتر رحمانداد، پژوهشگر دانشگاه امآیتی میگوید: «در دنیای امروز، رشد اقتصادی به توانایی فکری و علمی نیروی انسانی جوامع بستگی دارد. چرا که ارزش افزوده منبع نیروی انسانی با ارزش افزوده سایر منابع قابل مقایسه نیست. به همین دلیل است که جوامع توسعهیافته توانستهاند تا این حد به رشد اقتصادی دست یابند.»