بازار سرمایه روزهای گرم خرداد ماه را در حالی سپری میکند که همچنان رخوت و کسادی بر تالار شیشهای سایه انداخته است. ریزش بیامان شاخص که بیش از یک سال و نیم است اهالی حافظ را آزار میدهد، ممکن است این سوال را در ذهن سهامداران ایجاد کند که در شرایط فعلی چه کسی در این بازار سود میکند؟ در این گزارش به بررسی وضعیت سهام سود ده طی یک سال اخیر پرداخته شده است. جدول (1) نشاندهنده سهامداران بالاترین بازده طی یک سال اخیر است. با بررسی جدول در کمال تعجب نشانی از سهم شرکتهای بزرگ، لیدر و پربیننده بازار در آن یافت نمیشود.
اغلب شرکتها مربوط به بازار توافقی بوده و سود تقسیمی نداشتهاند. با دقت در قوانین بازار پایه فرابورس میتوان دریافت که یکی از مهمترین این بازدههای نجومی، باز بودن دامنه نوسان قیمت در این بازار است.بررسی شرکتهای موجود در این لیست نشان میدهد که بخش عمده این شرکتها دلیل خاصی برای ایجاد این بازدههای بالا نداشتهاند.
شرکت پمپ پارس پس از سالها فعالیت در اسفندماه 1393 بهطور کامل منحل شد. سمگا شفافسازیهایی را راجع به عدم تغییر سود هر سهم خود منتشر کرد. اما بازار، گوشش به این حرفها بدهکار نبود. شرکت نوردآلومینیوم تنها افزایش سرمایهای از محل تجدید ارزیابی انجام داد و بررسی صورتهای مالی این شرکت نشان میدهد که این شرکت در وضعیتی نیست که بتواند چنین بازدهی ایجاد کند. سود محقق شده شرکت فنرسازی خاور در سال 1393 نسبت به سال 1392 کاهش یافته و شفافسازی تعدیل آن نیز در اواخر اردیبهشت ماه روانه کدال شده است. در مورد مابقی شرکتها نیز با توجه به عدم التزام آنها به ارایه بهموقع اطلاعات، اغلب اطلاعات مالی آنها زمانی به دست سهامداران میرسد که دیگرتاریخ مصرف آن تمام شده و نوشداروی پس از مرگ سهراب است. بررسی شرکتهایی که طی یک سال اخیر با بازدهیهای بالای 100 درصد همراه بودهاند، نشان میدهد که اغلب این بازدهیها در فضای پرریسک بازار پایه فرابورس ایجاد شده و دلیل اصلی آن نیز باز بودن دامنه نوسان این بازار است.
موضوع جالب توجه دیگر، قیمت پایین سهمهای موردنظر است. تمام سهمهای مورد بررسی در جدول (1) در قیمتهای زیر 10هزار ریال معامله شده و حدود 46درصد آنها قیمتی زیر ارزش اسمی هر سهم دارند. موضوعی که نشاندهنده گرایش رفتاری سهامداران به سهام کوچک به دلیل فرض چابکی آن است. گویی از دید سرمایهگذاران افزایش 5 درصدی قیمت در یک سهم 900 ریالی بیشتر از همان میزان افزایش در یک سهم 10هزار ریالی سود نصیب آنان خواهد کرد. موضوعی که همگی آن را با مثال تفاوت یک کیلو پنبه و یک کیلو آهن میشناسیم!
فارغ از تمام این مباحث، موضوع خطرناک این بحث این است که بیشترین بازدهها از آن سهمهایی است که از کمترین فاکتورهای بنیادی نیز محروماند و شفافیت اطلاعاتی آنها بهشدت پایین است. این موضوع، بحثی است که در رسانههای مختلف و از دید کارشناسان مختلف بدان پرداخته شده و آن را معضل اصلی شرایط کنونی بازار دانستهاند. کوچ سرمایهگذاران از سرمایهگذاری منطقی و برمبنای ارزش، به سمت سفته بازی و شرایطی که رنگ و بوی قمار به خود میگیرد میتواند برای بازار سرمایه بسیار گران تمام شود. این شرایط مدد همگانی و همدلی سرمایهگذاران و تمام نهادهای ذیربط را میطلبد تا به جای نشستن و شکایت از همدیگر، به اصلاح وضعیت موجود بپردازند و در جهت رشد بازار سرمایه تلاش کنند.
سرمایهگذاران باید صبر از دست رفته خود را بازیابند و با شکیبایی و به دور از عجله و هیاهوی تبلیغات رسانهای، به دقت شرکتها را مورد بررسی قرار داده و در شرکتهای ارزشمند سرمایهگذاری و افق سرمایهگذاری خود را معقول انتخاب کنند. سازمان نیز باید کم کاری تمام سالهای گذشته خود در بحث فرهنگسازی را جبران کرده، از پایه و بهصورت مداوم و پیوسته فرهنگ سرمایهگذاری را در میان مردم تقویت کرده و بر نقش نظارتی خود بیشتر متمرکز شود تا ورود سرمایهگذاران به بازار سرمایه از طریق نهادهای ذیصلاح انجام گیرد تا بیتجربگی تازهواردان نظم و مکانیزم بازار را به هم نریزد.