کپیرایت زیرمجموعهای از قانون مالکیت فکری است و بحث مالکیت فکری معطوف میشود به اعمال قانون برای محافظت از یک اثر خلق شده که ابداعی، منحصر و درحمایت از پدیدآورنده آن است. بحث کپیرایت زمانی که در کنار قوانین دیگر زیرمجموعه مالکیت فکری قرار میگیرد به این صورت تعریف میشود که باید ابداعی و منحصربهفرد بودن اثر و پدیدآورنده آن مشخص شود تا معلوم شود از چه کاری و چه کسی باید حمایت کرد. اما لازمالاجرا شدن این قانون همیشه با مسائلی روبهرو بوده ، بهخصوص در حال حاضر که پیشرفت فناوری شرایطی ایجاد میکند که قوانین باید با این شرایط جدید و عرف روز تطبیق پیدا کند. بسیاری فکر میکنند کپیرایت یک قانون قهری است، در صورتی که بهصورت نسبی بیش از 80 درصد این قانون برای تعریف مناسبات است و حدود 20 درصد آن به مواردی مربوطه است که قانون نقض میشود و به تبع وجه قهری خواهد داشت. در واقع بخش عمده قانون کپیرایت به مناسبات بین خالق اثر، واسطهها و مصرف کنندهها مربوطه است که مشخص میکند روابط بین ایشان به چه صورت باشد. به گفته دست اندرکاران صنعت موسیقی، قانون کپیرایت نداشتن یعنی عضو مجمعجهانی کپیرایت نبودن و کشور ما در این مجموعه عضویت ندارد، اما قانون کپیرایت ملی داریم، با این حال باید عضویت در مجمع جهانی کپیرایت و سود و ضرر آن بررسی شود. مشکل فعلی در حوزه کپیرایت تعداد اندک افرادی که غیرقانونی به تکثیر آثار موسیقی میپردازند، نیست، بلکه این امر بهصورت یک فرهنگ اغلب در اکثریت افراد عرف شده است و اکثریت افراد جامعه نمیدانند که این عمل سرقت اثر هنری است نه کپی آن.
اتفاق خوبی که در سالهای گذشته در حوزه فیلم و سینما رخ داد، این بود که تمامی فروشگاههایی که آثار کپی ارائه میدادند، پلمب و سی دی های آنها هم ضبط شد، این اعمال قانون و جبر کمککننده بود و این اعمال قانون و جبر اداره اماکن نیروی انتظامی که در مقوله سینما این کار را انجام داد بسیار تاثیرگذار بوده است. زیرا عموم متوجه شدند که این کار غیرقانونی است و به این ترتیب این حمایت به آگاهی مردم و استفاده آنان از نسخههای اورجینال فیلمهای سینمایی منجر شد. رسانه ها اصلیترین وظیفه آگاهی بخشی و فرهنگسازی عمومی را برعهده دارند تا به مردم این آگاهی را بدهند که دانلودکردن چه تاثیرات سوئی بر موسیقی و اهالی آن دارد.
در حال حاضر، 250هزار نسخه، حداکثر تیراژ انتشار یک آلبوم است که با وجود این تیراژ پایین انتشار، دانلود همان آلبومها حداقل دو میلیون نسخه است و سرمایه مجموعهای که آلبوم را تهیهکرده و باید در گردش ارائه آثار به مخاطب و بازگشت هزینهها، این سرمایه برای فعالیتهای بعدی به صاحب اثر و همکارانش بازگردد، متاسفانه با این حجم بالای دانلود رایگان از بین میرود. قیمت یک سی دی 2500 تومان بوده و افرادی هستند که برای خرید یک آلبوم این مبلغ را هزینه نمیکنند و حس مسئولیت و تجاوز به حقوق صاحب اثر را ندارند و به راحتی با یک دانلود رایگان به آلبوم موردنظر خود دسترسی دارند.
این امر باعث میشد شرکتهای تولیدکننده که مبالغ هنگفت برای تولید آلبومها هزینه میکنند، متضرر شوند، اما امروزه علاوه بر مراکز متخلف فروش سی دی، اینترنت نیز مزید بر علت شده، زیرا در مواردی میبینیم که در کمتر از سه یا چهار ساعت از عرضه یک آلبوم به بازار، دانلود رایگان آن روی اینترنت قرار گرفته است. از حدود پنج سال پیش وزارت ارشاد با ساخت چند انیمیشن سعی کرد با آموزش عمومی این فرهنگ را در جامعه غالب کند که کپی و تکثیر یک اثر سینمایی (فیلم) که گروه تولید و تهیهکننده آن سرمایه هنگفتی را برایش هزینهکرده غیرقانونی است و تاثیر این آموزش را در جامعه شاهد هستیم، اما متاسفانه این اتفاق در مورد آثار موسیقی رخ نداده است. وزارت ارشاد، صدا و سیما و کمیسیون فرهنگی مجلس قوانینی همانند قوانین راهنمایی و رانندگی را وضع میکنند تا با اعمال سختگیرانه آن از هنرمندان عرصه موسیقی حمایت شود و هنرمند و تهیهکننده مطمئن شوند هزینههایی که برای تهیه آلبوم صرف کردهاند، بازگشت دارد و متضرر نمیشوند. هر پدیدهای که به دست فرد یا گروهی تولید میشود دارای حقوق مادی و معنوی خواهد بود که ممکن است برخی دارای قوانین تدوین شده باشند و برخی هم خیر، اما اصل موضوع پابرجاست و این موضوع دارای بار انسانی است و بعد بار قانونی. هر کسی از آن محصول بدون اجازه تولیدکننده یا صاحب آن استفاده کند، مرتکب عمل دزدی شده است. در ارتباط با موسیقی، ابتدا کپی و دانلود در دسترس عموم قرار گرفت و بعد با یک روند بسیار کند فرهنگسازی رعایت قانون «کپیرایت» انجام شد، پس با این شرایط در دسترس بودن و بیتوجهی به آگاهیبخشی و فرهنگسازی، این فرهنگ در بین عامه جا افتاده که چون در دسترس است، میتوانیم از آن استفاده کنیم، اما باید این آموزش و فرهنگسازی باشد که هر فرد بداند از نظربحث شرافت بابت هر چیزی که پولی برای خرید آن پرداخت نکرده، حق استفاده از آن را ندارد. مثل خرید نان، همچون یک نانوا هیچ موزیسینی هم از دیگران دعوت نمیکند که اثرش را گوش دهند، پس اگر افراد بر اساس نیاز خود به اثر گوش میدهند باید مانند نانی که براساس نیاز خریداری میشود، آثار موسیقی را هم خریداری کنند.