اعتیاد از لغزشهای فردی شروع میشود، خانوادهها را تباه میکند و جوامع را به چالش میکشد. پشت این لغزشهای فردی اما سازمانهای بزرگ و خطرناک بینالمللی قراردارد.
معتاد بازیچه دست نهادها و افرادی است که با تجارت پرسود و سیاه مواد مخدر هم به اقتصاد ضربههای کاری میزنند و هم باعث از همگسیختهشدن نهاد خانواده میشوند.
میلیاردها دلاری که از دست میرود
باوجود تلاشهایی که دولتهای گوناگون در سراسر جهان برای مبارزه با مواد مخدر کردهاند، همچنان این مردم عادی هستند که هزینههای گزاف اعتیاد را میپردازند. دولتها بیش از 100 سال است تلاش میکنند با ممنوع کردن مواد مخدر، جامعه را از آسیبهای آن دور نگاه دارند و دقیقا به اندازه همین 100 سال دود بیحاصل بودن جنگ علیه مواد مخدر به چشم مردم رفته است.
از زمان اعلام ریچارد نیکسون برای مبارزه با مواد مخدر در سال 1971، آمریکا یک تریلیون دلار برای پیروزی در این جنگ تمامعیار هزینه کرده است. تنها نتیجهای که میتوان در آمریکا از هزینه کردن این پولها به چشم دید، زندانی شدن کسانی است که قانون مواد مخدر را در این کشور زیرپا گذاشتهاند.
براساس اعلام «سیاست ملی کنترل مواد مخدر» دولت فدرال آمریکا در سال 2010 میلادی 15میلیارد دلار برای مبارزه با مواد مخدر هزینه کرده است. دولتهای ایالتی و محلی نیز به این مبلغ دستکم 25میلیون دلار اضافه کردهاند. دولت آمریکا برای ادامه مبارزه با مواد مخدر در هر ثانیه 500 دلار هزینه میکند.
CNN در مقالهای اعلام کرد، اگر تجارت مواد مخدر را به عنوان یک کشور در نظر بگیریم، بین 20 اقتصاد برتر جهان جای میگرفت.
ممنوعیت، بیفایده یا مفید؟
بیش از 100 سال پیش از همان روزی که ممنوعیت برای مواد مخدر اجرا شد، مردم نسبت به پیامدهای آن آگاه شدند. طبعا شگفتآور بود که دولتها نسبت به طبعات آن آگاه نشوند. اما ممنوعیت مواد مخدر در توزیع و مصرف آن تغییر چندانی بهوجود نیاورد چون غیرقانونی شدن مواد مخدر باعث نشد مردم از مصرف آن دست بکشند.تنها عایدی این ممنوعیت زندان برای کسانی است که دست به این جنایت بدون تلفات جانی و غیرخشونتآمیز میزدند.
این کار تنها قدرت مردم در مصرف و حق استفاده آگاهانه آنها از مواد مخدر را کاهش داد. بنابراین اصرار بر روندی که یا بینتیجه است یا نتیجه معکوس دارد، منطقی نیست اما از طرفی بهنظر میرسد ممنوع کردن مواد مخدر همچنان چشمانداز دولتهای سراسر جهان برای ادامه مبارزه است چون باعث ایمن شدن اجتماع از بسیاری آسیبها میشود.
اما وقتی جنگ علیه مواد مخدر تمام شود، متقاضیان آن بهراحتی به آن دست خواهند یافت. وقتی جنگ علیه مواد مخدر تمام شود، دولتهای جهان مجبور میشوند به سمت جرمزدایی از آنها بروند. وقتی جنگ علیه مواد مخدر تمام شود، مردم دوباره به قدرت خود در تولید، توزیع و مصرف مواد دست خواهند یافت.
درک استراتژیهای اقتصادی کارتلها
مکزیک از دیرباز یکی از مهمترین پایگاههای کارتلهای قاچاق موادمخدر در دنیا بوده است.
کارلوس لورت دی مالو، روزنامهنگار برجسته مکزیکی معتقد است: اتخاذ سیاستهای موثر برای مبارزه با سازمانهای بزهکار مستقر در مکزیک نیازمند درک درستی از استراتژیهای متنوع اقتصادی این سازمانها است.
او دراینباره میگوید: «من بهشدت معتقدم که اگر اقتصاد کارتلهای قاچاق مواد مخدر درک نشود، هیچجنگی علیه آنها بهوجود نخواهد آمد و هیچ قانونی نیز نمیتواند روبهروی آنها دوام آورد.»
آقای لورت که ستوننویس روزنامه EL Universal و مجری یک برنامه تلویزیونی و رادیویی است، مطالعه خود درباره تجارت مواد مخدر در مکزیک را از زمان دانشجویی در دهه 90 میلادی آغاز کرد. وی پس از آن اعلام کرد که چندین فاکتور دست به دست هم دادهاند تا یک «دنیای کاملا جدید» برای جرایم سازمانیافته در مکزیک ایجاد شود.
پولشویی، معضل کلیدی
بهنظر لورت، پولشویی «معضل کلیدی» مبارزه با کارتلها است و سیاستگذاران برای درک و مبارزه با این معضل از خود تلاش چندانی نشان نمیدهند.
آنها بیشتر ترجیح میدهند به استراتژی نخنماشده خود در دستگیری سرکردگان قاچاقچیها و استخدام تعداد زیادی نیروی امنیتی در مناطقی که نرخ جرم بالایی دارند ادامه بدهند. چنین سیاستهایی اغلب اثرگذاری بلندمدتی روی جرم و خشونت ندارد و بهجای آن منجر به مهاجرت و تمرکززدایی از شبکههای جرم و جنایت میشود. همین امر، کار از میان برداشتن این گروهها را سختتر میکند.
اگرچه گفتن این موضوع ساده است اما در عمل ثابت شده که برخورد با معضل جریانهای مالی غیرقانونی سخت است. گروههای بزهکار از روشهای پیچیده پولشویی برای کسب سود از قاچاق مواد مخدر استفاده میکنند. علاوهبرآن، بانکها و سایر نهادهای مالی در برابر تقویت و سازگاری با استانداردهای ضدپولشویی مقاومت میکنند.
بهگفته لورت افزایش جریمه برای بانکهایی که از این قوانین سرپیچی میکنند یا درگیر این پولشوییها میشوند یک روش خوب برای مقابله با پولشویی در قاچاق موادمخدر است. البته این بهشرطی است که دولتها توانایی لازم برای کشف جریانهای غیرقانونی پول و نهادهای مالی که راه را برای آنها باز میکنند را داشته باشند.
لورت همچنین به اهمیت حضور پررنگ نهادهای بینالمللی برای مبارزه با مواد مخدر اشاره میکند.
این نهادها نهتنها در آمریکا، بهعنوان بزرگترین تولیدکننده، بلکه در سایر قارهها از جمله آسیا نیز میتوانند فعال باشند چون هیچ کشوری بهتنهایی نمیتواند از پس باز کردن این کلاف سردرگم برآید.