مرتضی ایمانی راد، اقتصاددان معتقد است که یکی از دلایلی که بالارفتن شاخص نوسان سرمایه گذاران را گرفتار طرح ها و تصمیمات کوتاه مدت می کند، تارشدن آینده است.
به گزارش «فرصت امروز»، این اقتصاددان در کانال تلگرام موسسه «بامداد» نوشته است که امروزه خبری از نگاه های استراتژیک در بازار ایران نیست و جمله مدیران دارند هر روز را با منطق همان روز سپری می کنند. بیشتر تلاش می کنند با معادلات روزانه حرکت کنند تا اینکه خود را درگیر افق و یا دورنما کنند. برای آنها دورنما مه آلوده است و بنابراین ریسکش بالا است. این گونه روزمرگی ها ناشی از بی ثباتی در بازارها است.
ایمانی راد ادامه داد: در بازارهای مالی جهان همه روزه برای کالاها، ارزها، اوراق قرضه و سهام، شاخص های متعدد نوسان volatility index محاسبه و اعلام می شود. در این میان، معروف ترین شاخص بازار سهام CBOE Volatility Index است که به اختصار VIX خوانده می شود و نشان دهنده میزان نوسان در بازارهای بورس آمریکا است؛ میزانی که این شاخص ها بالا می روند، نشان می دهد که چه میزان بی ثباتی در بازار وجود دارد. اما وقتی این اصل را در ایران پیاده می کنیم، می بینیم که قیمت ها نوسان ندارند، نرخ ارز نیز کم نوسان است و بعضی از متغیرهای دیگر نیز به همین ترتیب، بنابراین پرسشی که مطرح می شود، این است که پس چرا رفتار راهبران و مدیران اقتصادی همانند وضعیتی است که متغیرهای کلیدی اقتصاد دارای نوسان بالایی هستند، درحالی که این طور نیست.به عبارت دیگر، اگر شاخص نوسان را در بسیاری از متغیرهای کلیدی ایران محاسبه کنیم به عدد بزرگی نمی رسیم. پس چرا مدیران و راهبران اقتصادی گرفتار روزمرگی شده اند؟
ایمانی راد در پاسخ به این سؤال معتقد است که دلیل چنین مسئله ای را باید در تاربودن و مه آلود بودن آینده دانست؛ یکی از دلایلی که بالارفتن شاخص نوسان سرمایه گذاران را گرفتار طرح ها و تصمیمات کوتاه مدت می کند تارشدن آینده است. ولی علت این تارشدن در اقتصاد ایران عمدتا عملکرد سیاست و اثر آن بر اقتصاد ایران است، نه تغییرات بالا در شاخص های نوسان. وقتی وظیفه اقتصاد در ایران سرویس دادن به سیاست باشد، هرگونه نوسان و ابهام سیاسی به حوزه های اقتصادی کشیده می شود و شرایط را برای تصمیمات نوآورانه و استراتژیک، محدود می کند.
این اقتصاددان در پایان افزوده است: اگر بتوان دو شاخص را در ایران محاسبه کرد، این ادعا را می توان با آمار و ارقام نیز تایید کرد. یکی شاخص نوسانات سیاسی و دیگری میزان تاثیر پذیری متغیرهای اقتصادی از سیاست. با محاسبه این دو شاخص می توان دید که علت ابهام های استراتژیک، نوسانات در شرایط سیاسی کشور است تا نوسان های اقتصادی، بنابراین آنچه در این زمینه می توان نتیجه گرفت این است که متوجه باشیم که هزینه های تصمیمات سیاسی، نه تنها در حوزه سیاسی اثرگذار است، بلکه می تواند موج عدم اطمینان را در جامعه اقتصادی گسترش دهد. این تصمیمات می توانند با هزینه های بسیار بزرگی برای اقتصاد همراه باشند.