اصل 20 قانون اساسی از فصل سوم (حقوق ملت) به صراحت اعلام می کند:
همه افراد ملت اعم از زن و مرد، یكسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
سوال بزرگی در اینجا مطرح است که مطابق قانون حمایت از ملت و نیز دستورات اسلام برای فعالیت اقتصادی مردان یک جامعه، آیا همگان از حقوق یکسان و حمایت قانون برخوردارند؟
به طور مشخص در موضوع بیکاری، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل 28 اعلام می دارد:
هر كس حق دارد شغلی را كه بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست، برگزیند.
سوال بزرگ تر دوباره مطرح می شود که آیا جوانان امروز در پناه این قانون قرار گرفته اند؟ یا اینکه عدم اجرای قانون، بیکاری را تبدیل به غولی کرده که بنیان اقتصاد، اخلاق، خانواده و جامعه ایران را هدف قرار داده و مشغول تخریب با قدرت هرچه تمام است؟
در ادامه همان اصل 28 دوباره تأکید می شود:
دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امكان اشتغال به كار و شرایط مساوی برای احراز مشاغل ایجاد کند.
اگر بعد از انتشار این مطلب عده ای به دنبال تغییر یا حذف اصل قانون اساسی کشور نباشند! آیا دولت ها به وظیفه خود برای اجرای قانون اساسی عمل کرده اند؟
بهتر است تعارف را کنار بگذاریم و به جای بازی با کلمات یا اظهار نظرهای شعاری، واقعیت بیکاری و درد مردم و جوانان را مشاهده کنیم که چگونه در بسیاری از خانواده های ایرانی، تمامی یا عمده بار اقتصادی بر دوش پدر خانواده است؛ پدری که اگر فردای روزی به هر دلیلی امکان فعالیت نداشته باشد یا خدای نخواسته از دنیا برود، آن خانواده دچار مشکلات عدیده ای می شود که کمترین آن، عدم دریافت حمایت جدی مالی و مؤثر از طرف دولت و قانون است.
مستقیم ترین نتیجه بیکاری، از دست دادن درآمد است. فشار اقتصادی برای کسانی که فاقد کارند بسیار زیاد است. امنیت شغلی هر شهروند به میزانی که بتواند از سطح زندگی متعارف و متعادل در همه جنبه ها برخوردار باشد، مصداق تحقق حقوق شهروندی در اقتصاد و مدیریت اسلامی است. زمانی که این برخورداری در بخش زیادی از جامعه نباشد، باید به ارائه حمایت پرداخت. این حمایت برای جوانان از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است که در باب چرایی آن روزنامه ها و رسانه ها به میزان کفایت و حتی بیشتر نوشته اند، تحلیل و تأکید کرده اند.
اشتغال چیست؟ آیا در نظرات ارائه شده کارشناسی و به خصوص مناظرات اخیر نامزدهای ریاست جمهوری، اشتغال کامل در اقتصاد کلان مورد تأکید عملیاتی قرار گرفته است؟
تأکید عملیاتی از این جهت که رئیس جمهوری آینده هر فردی که می خواهد باشد، چه برنامه عملیاتی برای جوانانی دارد که اکنون 30 و حتی سال های بیشتری را رد کرده و منتظر گشایشی هستند. تعریف شاغل و تامین اجتماعی در قانون کار و تعریف بیکاری در ایران تضادهای چندلایه ای دارند که هر چند وقت یکبار با قوانینی دستمایه تغییراتی سلیقه ای می شوند. به همین منظور برای بررسی وضعیت حقیقی اشتغال در جامعه و نقش دولت ها باید نگاهی واقع گرایانه به روندهای جاری و البته وعده های انتخاباتی مطرح شده در روزهای اخیر داشته باشیم.
قانون اساسی در اصل 29 به صراحت اعلام می کند:
برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی ، بیكاری ، پیری ، ازكارافتادگی ، بی سرپرستی ، در راه ماندگی ، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشكی به صورت بیمه و ... حقی است همگانی .
آیا در سال های بعد از انقلاب تاکنون، این قانون اجرا شده است؟
همین اصل در ادامه تأکید می کند:
دولت مكلّف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشاركت مردم ، خدمات و حمایت های مالی فوق را برای یك یك افراد كشور تأمین كند.
کسانی که بیکار هستند باید حمایت شوند. این نگاه نه پوپولیستی است و نه عوامگرایانه.
ایران برای اینکه بتواند بیکاری را کنترل کند و نرخ آن را کاهش دهد، باید سالانه بیشتر از یک میلیون شغل ایجاد کند درحالی که در طول سال های اخیر به طور متوسط نتوانسته برای بیشتر از ۵۵۰ هزار نفر شغل ایجاد کند؛ این 550هزار نفر نیز عمدتاً از مسئله نبود امنیت شغلی رنج می برند و هیچ اطمینانی ندارند که آیا سه ماه بعد یا سال آتی هم بر سر شغل هستند یا خیر.
ایران برای غلبه بر مشکل بیکاری، نیازمند رشد اقتصادی بالای 7درصد است اما در طول چند سال گذشته متوسط رشد اقتصادی در حد 5درصد بوده و این نشان عینی ناتوانی دولت در ایجاد اشتغال است.
بحران بیکاری ۴۰درصدی در ایران که حدود 30میلیون را شامل می شود، جمعیت کل کشور را به طور نسبی دچار فقر اقتصادی کرده است. فقر و معیشت اقشار کم درآمد با توجه به بیکاری و گرانی، یکی از مهم ترین مشکلات مردم است که باید اینها از پیش پای مردم برداشته شود.
جوانی که مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و حتی دکترای کشور را دارد، نباید با نگاه نکوهش گونه سرزنش یا تحت تعابیری نظیر کارورزی معطل نگه داشته شود؛ کاورزی برنامه ای عالی است، اما برای فارغ التحصیلان دبیرستان یا دانشجویان. ما هم اکنون با جمعیت جوانی مواجه هستیم که مدرک به دست با مشکلات مالی دست وپنجه نرم می کنند و به ناچار دست در جیب پدرومادر دارند. مسئله زمانی بغرنج تر می شود که یک جوان بیست وچندساله و حتی بیشتر، به دلیل اینکه بیش از این سن ازدواجش نگذرد، با توکل به خدا ازدواج می کند، اما در عمل کوچک ترین حمایتی از دولت و حکومت نمی شود.
حمایت عملیاتی از جامعه جوان بیکار
جوان بیکار نیاز به بیمه تامین اجتماعی دارد تا در سال های پیری پشتوانه ای برای حداقل امرارمعاش داشته باشد، اما پرسش اینجاست آیا تاکنون برای این موضوع، حمایتی از جوانان بیکار شده است؟ یا رئیس جمهوری چنین برنامه ای را ارائه داده است؟
نه وعده 250هزار تومان یا چنین رقم هایی مسئله ای را از جامعه جوانان بیکار کشورمان حل می کند، نه کارورزی و نه این تعابیر که برخی قانون گذاران از نبود منابع صحبت می کنند. به راستی اگر منابعی برای حمایت از جوانان بیکار وجود ندارد، پس این جوان باید چه بکند؟ اگر حمایتی از یک جوان متأهل که شغل خود را از دست داده صورت نپذیرد، نقش خانواده چطور تعریف می شود؟
دولت ها و در حال حاضر کاندیداهای ریاست جمهوری، از سرمایه گذاری و فعال شدن تولید و اشتغال صحبت می کنند اما بهتر نیست اجرا را موازی با تعریف اشتغال و سرمایه گذاری پیش ببریم؟
جوان بیکار هم اکنون به درآمد و پول نیاز دارد تا بتواند حداقل نیازهای اولیه زندگی خود را فراهم کند. موضوع بسیار ساده است؛ مطابق قانون اساسی و قوانین (اگر بعد از این یادداشت برخی با کمک مجلس، قانون را تغییر ندهند!)، برخورداری جامعه از شغل و فرصت های اقتصادی حق مسلم هر ایرانی (همانند انرژی هسته ای) است.
دولت و حاکمیت باید بپذیرند که نمی توانند خود را از مسئولیت تولید شغل برای عموم جامعه و با تعابیر مختلف، رهایی دهند. اگر اشتغال کامل و با امنیت نسبی (نه حتی مطلق) با ورود سرمایه یا ایجاد کسب وکار توسط خود مردم حل می شد، ما شاهد معضلات بزرگ امروزی که حاصل سال ها بی توجهی، عدم برنامه ریزی صحیح و نبود اجرای تخصصی است، نبودیم.
در اینجا نیز اصل 43 قانون اساسی، وظیفه دولت و حاکمیت را به خوبی روشن و بیان کرده است:
تأمین شرایط و امكانات كار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال كامل و قراردادن وسایل كار در اختیار همه كسانی كه قادر به كارند ولی وسایل كار ندارند.جوانان امروز همگی توانایی کارآفرینی ندارند. نمی توانیم برای همه بیکاران کشور، کارورزی و کارآفرینی را توصیه کنیم و سال ها بگذرد و مشکلات بیشتر و بیشتر شود و هیچ فردی هم پاسخگوی این مسئله نباشد. همه نمایندگان و مسئولان در برابر عدم اجرای قانون اساسی مسئول هستند و بالاخره باید در جایی پاسخگوی عملکرد غلط و نادرست خود باشند.
جوان سی و چندساله کشور ما که با مظلومیت در خانه پدر است و شرمنده خانواده، نیاز به کمک فوری و شغل پایدار همانند کارمندان دولت آن هم به پشتوانه حق اساسی خود در قانون کشورمان دارد. پس بهتر است بیکاری و اشتغال را به طور قانونی و اصولی نگاه کنیم تا بتوانیم رویکردی صحیح و عملیاتی برای حل مشکلات داشته باشیم.
ارتباط با نویسنده: [email protected]
مشاور اقتصادی ، دکترای مدیریت