مهم نیست که ابعاد کسب وکارتان چه اندازه باشد؛ بزرگ باشد یا کوچک، درهر حال باید شیوههای مختلف بازاریابی را اجرا کنید تا بتوانید مشتریان مورد نظر را برای سهم بیشتر بازار بهدست آورید. گاهی کارهای ساده ولی خلاقانه در حوزه بازاریابی نه تنها کم هزینه هستند بلکه به راحتی نیز مشتریان مورد نظر را به سمت کسبوکارها هدایت میکنند. یکی از شیوههای جذب مشتری استفاده از برچسب یا چسباندن اتیکتهای خلاقانه روی محصولات مورد نیاز آنهاست.
یکی از حوزههایی که بیشترین استفاده از برچسبها در آن اتفاق میافتد، حوزه پوشاک است. برچسبهایی که اگر در طراحی آنها خلاقیت به کار برود، به ابزاری قدرتمند برای بازاریابی چنین کسبوکارهایی تبدیل میشوند. اگر دقت کرده باشید همه مشتریان موقع استفاده از یک لباس که به تازگی خریدهاند، فورا به سراغ کندن برچسب آن میروند؛ برچسبهای مزاحمی که پوشیدن لباس نو را سخت میکنند. پس نخستین فاکتوری که باعث ارتباط دوباره مشتریان با کسب وکارها بعد از خرید میشود، همین اتیکتهای ساده هستند. در نتیجه بهترین کار این است که از این فاکتور به منظور جذب مشتریان برای خرید دوباره استفاده شود
اتیکتی اناری برای تشویق به خرید دوباره
چند وقت پیش برای خرید لباس به خیابان ولیعصر تهران رفته بودم. خیابانی شلوغ و مملو از لباس فروشی. موقع گشت وگذار در یکی از پاساژها چشمم به یک ویترین اناری افتاد؛ ویترینی که به مانند نام فروشگاه با المانهای پاییز بهخصوص میوه محبوب آن یعنی انار تزیین شده بود. آنقدر از رنگهای گرم و زمستانی در تزیین ویترین مغازه استفاده شده بود که مرا برای ورود به داخل جذب کرد. فروشگاه شلوغ بود و از لحاظ برخورد فروشندگان فرقی با مابقی فروشگاهها نمیکرد. به هرصورت با کلی تلاش لباسی را برای خرید انتخاب کردم.
بعد از خرید، موقع استفاده از لباس، وقتی میخواستم اتیکت لباس را جدا کنم، متوجه طراحی خلاقانه آن شدم. نام فروشگاه، انارگل بود و طراح خلاق، اتیکتها را نیز مانند ویترین و فضای داخلی فروشگاه به شکل انار طراحی کرده بود. اناری سرخرنگ که روی آن مشخصات فروشگاه و ساعت باز و بسته شدن آن نوشته شده بود. اتیکت آنقدر جالب بود که دلم نیامد آن را دور بیندازم، در نتیجه آن را داخل کیفم نگه داشتم و بعد از آن به چند نفری طراحی خلاقانه آن را نشان دادم.
همین اتیکت کوچک باعث جذب آنها به سمت فروشگاه مورد نظر برای خرید شد. آن چندنفر با اینکه تصمیم به خرید نداشتند ولی برای دیدن و سرزدن فروشگاه به سمت آن جذب شده بودند. همین کار سادهای که با هزینه کم صورت گرفته بود، به راحتی مشتریان بعدی را نیز به سمت فروشگاه جذب کرد؛ شیوهای که بسیاری از کسبوکارهای کوچک و بزرگ به آن بیتوجه هستند و معمولا سعی میکنند از اتیکتهای خشک و ساده آماده بازار استفاده کنند؛ اتیکتهای تکراری که بسیاری از مشتریان همان لحظه خرید آن را جدا میکنند و دور میاندازند.
معمولا کسب وکارها روی اتیکتها هیچ اطلاعاتی جز قیمت محصول نمینویسند. در حالی که شاید نگارش یک جمله یا یک شعار تبلیغاتی روی آنها به راحتی بتواند مشتریان را به هیجان بیاورد. بسیاری از کسبوکارها به راحتی میتوانند با یک طراحی ساده باتوجه به اسم فروشگاه یا حوزه فعالیت خود برچسبها را از جنسهای مختلف آماده کنند و روی محصولات بچسبانند.
این شیوه فقط به کسبوکارهای حوزه لباس محدود نمیشود و همه بخشهای بازار به راحتی میتوانند از آن استفاده کنند. در نتیجه حتما نیاز نیست که یک مشاور بازاریابی در جلسات طولانی به ایدهای خلاقانه برای یک کسب وکار برسد بلکه خود کسبوکارها نیز با توجه به بازار حال حاضر باید به فکر اجرای شیوههای کمهزینه باشند که به نحوی برای آنها مفید تمام شود؛ شیوههای سادهای که شاید اگر از کسبوکارهای دیگر نیز کپی شود، مشکلی ایجاد نکند، البته فقط کپی کردن ایده، نه اجرای موبهموی آن.