سرزمینی به نام ایران با مختصات جغرافیایی امروزین و تاریخ پر فراز و فرود و طولانی باید در کدام پله قدرت در نردبان جهان مستقر شود؟ شمار قابل عنایتی از ایرانیان باورشان این است که اقتصاد ایران در نردبان قدرت جهانی در پلههای پایین ایستاده است و البته استحقاق دارد که در پلههای بالاتر بایستد.
این گروه درباره داوری خود به ثروت طبیعی غنی ایران، به میلیونها جوان تحصیلکرده ایرانی، به ثروت و دارایی ایرانیان خارج از کشور و... استناد میکنند و باور خود را بر زبان میآورند. بهنظر میرسد باور این گروه به حقیقت نزدیک است و باید آن را معیار حرکت و تلاش قرار داد و به سمت پلههای بالاتر که برای ایرانیان رفاه مادی و آسایش فراهم میکند، برویم.
این خواسته سترگی است و چندگام باید برداشته شود تا در جایگاه بالاتری قرار گیریم. گام اول پذیرش ذهنی این مسئله است که شهروندان ایرانی ثروتمند و دارا نیستند و در مقایسه با ترکیه و کرهجنوبی که بدون داشتن منابع طبیعی درآمد سرانه بالا دارند، در وضع مناسبی قرار ندارند.
گام بعدی این است که سختکوشی ملی را در دستور کار قرار دهیم و در این سختکوشی ملی رشد بهرهوری را در مرکز رفتارهایمان قرار دهیم. گام بعدی این است که بردبار باشیم و یادمان باشد که اقتصاد هر جامعه بازتابی از مناسبات دیگر است و برخلاف برخی سخنان نمیتوان در یک دوره کوتاهمدت ساختارها را اصلاح و آن را از زمین بلند کرد و به مرحله اوج رساند.
اقتصاد تابع قانونهای خود است و از خواست و اراده آدمیان تبعیت نمیکند. همه شهروندان ایرانی بهویژه مدیران دستگاهها و سازمانهای ادارهکننده جامعه در سطوح گوناگون، فعالان اقتصادی و اقتصاددانان و... باید سختکوشی پیشه کرده و بردبار باشند تا از این روزهای سخت با آسیب کمتری عبور کرد.
سختکوشی و بردباری در برابر آسانگیری و ناشکیبایی را باید در میان ایرانیان نهادینه و آنها را برای ساختن ایران ارجمند مهیا کرد و البته حرف آخر اینکه مداراجویی نیز باید برای ما یک اصل باشد. مداراجویی و سازگاری درونی همان اکسیر جادویی است که میتواند و باید اهمیت آن بازکاوی کارشناسانه شود.
فعال اقتصادی و صنعتی