رشد قابل توجه اقتصاد چین در سال های اخیر این کشور را به یکی از بزرگ ترین و مهم ترین اقتصادهای جهانی بدل ساخته که بسیاری از اقتصادهای عمده جهان به دنبال شراکت با آن هستند. ظرفیت های بالای اقتصاد چین به واسطه جمعیت بسیار زیاد این کشور و بازار بزرگی که این جمعیت زیاد ایجاد می کند بسیاری از کشورها و شرکت های تجاری را برای حضور در این کشور و فعالیت در اقتصاد آن وسوسه می کند.
این ظرفیت ها و رشد شدید اقتصاد پرجمعیت ترین کشورجهان سبب شده تا کارشناسان اقتصادی نقش این کشور در خروج اقتصاد جهانی از رکود را بسیار مهم و تعیین کننده ارزیابی کنند. این تحلیلگران معتقدند که بررسی نشانه های موجود در اقتصاد چین و نحوه تأثیرگذاری آن بر اقتصاد جهانی به خوبی گویای این مطلب است.
در همین راستا تحلیل ها و پیش بینی های اقتصادی که به نوعی راهنمای بازارهای جهانی برای رشد یا رکود به شمار می روند نشان می دهند که اقتصاد چین که این روزها با رشد کند و ناچیزی روزگار می گذراند آینده ای روشن در پیش داشته و رشد احتمالی آن می تواند موتور محرک بازارهای جهانی برای رشد اقتصادی بیشتر باشد. در پنج ماه گذشته بررسی ها و مطالعات صورت گرفته روی فعالیت های اقتصادی چین و میزان رشد آن بیانگر آن است که پکن می تواند بر خلاف نظر اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان اقتصادی آینده ای روشن داشته و رشد قابل توجهی را تجربه کند.
آینده روشن اقتصادی چین و افزایش رشد آن می تواند اقتصاد جهانی را تحریک کرده و به رشد بیشتر بازارهای مالی منجر شود. اقتصاددانان بر این باورند که یک بازیابی و رشد اقتصادی جهانی هماهنگ می تواند بازارها را به حرکت وادار کرده و در نهایت منجر به رشد اقتصاد جهانی شود، در این میان حرکت رو به جلوی اقتصاد چین با بهبود غافلگیر کننده وضعیت اقتصادی اروپا می تواند نقش بسیار مهم و سازنده ای در خروج اقتصاد جهان از رکود ایفا کند.
براساس آمارهای موجود و مطالعات صورت گرفته، اقتصاد چین پس از رکود شدید اقتصاد جهانی در سال 2015 میلادی رشد اقتصادی سریع و قابل توجهی را تجربه کرده و موفق شده است طی مدت یک سال به سرعت خود را بازیابی کند.
با توجه به این موضوع تحلیلگران معتقدند که اقتصاد چین می تواند رشدی سریع تر و بیشتر از رشد اقتصادی فعلی اش را تجربه کند، چراکه در حال حاضر روند رو به رشد اقتصاد پکن نشانی از توقف نداشته و همچنان به مسیر خود ادامه می دهد. بر همین اساس می توانیم انتظار رشد و توسعه بیشتری برای اقتصاد چین و در نهایت اقتصاد جهانی داشته باشیم، چراکه به باور اکثر اقتصاددانان اقتصاد پکن می تواند اقتصاد جهانی را به حرکت درآورد.
شایان ذکر است که سیاست های پولی و اقتصادی سست و ناپایدار سبب خروج اقتصاد چین از رکود و بازیابی موفق آن از رکود سال 2015 میلادی بوده است. رشد قابل توجه اقتصاد داخلی چین درکنار افزایش قابل توجه صادرات این کشور به معنای آن است که سیاست های اقتصادی و پولی می توانند وارد مرحله جدیدی شوند. شرایط اقتصادی مناسب میزان تقاضا در بازارهای داخلی را همچنان بالا نگه خواهد داشت و از سوی دیگر سیاست های پولی و اقتصادی درنظر گرفته شده توسط مقامات پکن آماده اند تا در هر زمان به مقابله با رکود و کاهش رشد اقتصادی بپردازند.
لازم به توضیح است که به طور قطع ریسک قابل توجهی در پیش بینی های صورت گرفته نسبت به آینده اقتصاد چین وجود دارد، برای نمونه آماری که اخیرا از میزان بدهی های چین منتشر شده است می تواند از جمله عوامل اثرگذار بر رشد اقتصادی این کشور باشد با این وجود کارشناسان موضوع بدهی را چندان جدی تلقی نمی کنند و معتقدند اثر منفی آن قابل توجه نخواهد بود.
در مطالعات جدیدی که توسط نهادهای پولی و مالی در رابطه با نقش چین در رشد اقتصاد جهانی صورت گرفته است، به نقش اقتصاد پرجمعیت ترین کشور جهان در سال های نخست قرن21 پرداخته شده و نتایج جالبی نیز به دست آمده است.
در این سال ها زمانی که نحوه حرکت رو به جلوی اقتصاد جهانی را بررسی می کنیم متوجه می شویم که رشد اقتصادهای عمده جهانی به اقتصاد چین منتقل شده است که این موضوع بیانگر اهمیت اقتصادهای نوظهور در رشد و توسعه اقتصاد جهانی است. با این حال اگرچه این روزها اقتصاد چین دیگر یک اقتصاد نوظهور محسوب نمی شود، اما به واسطه ظرفیت های عمده خود نقش بسیار زیادی در بهبود اوضاع اقتصادی جهان خواهد داشت.
به بیان دیگر، هنگامی که اقتصادهای عمده و توسعه یافته جهانی رشد اقتصادی پایدار و گسترده ای را تجربه می کردند ناخواسته تأثیر بسیار زیادی روی رشد اقتصادی اقتصادهای نوظهوری نظیر چین داشته و موجب توسعه این اقتصادها شدند، اما از سوی دیگر در زمان رکود اقتصادی، اگرچه اقتصاد چین می تواند با رشد و حرکت رو به جلوی خود محرک اقتصاد جهانی باشد، اما قادر نیست تأثیر مشابهی روی اقتصادهای توسعه یافته بگذارد.
اگر به دنبال چرایی این موضوع هستید باید بگوییم که رشد اقتصادی چین بیشتر بر پایه صادرات بنا شده است تا واردات و حرکت رو به جلوی اقتصاد این کشور به معنای تبدیل شدن پکن به یک فروشنده است نه یک خریدار.
بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که انرژی بخش عمده ای از واردات چین را تشکیل می دهد و این کشور در سایر زمینه ها خود نیازهایش را برآورده کرده و اقدام به واردات نمی کند، همین موضوع سبب می شود پکن خریدار محصولات تولید شده توسط اقتصادهای توسعه یافته نباشد. این مسئله در نهایت میزان اثرگذاری مثبت اقتصاد چین روی اقتصادهای عمده جهانی را کاهش می دهد.
اقتصاددان ها معتقدند اگرچه آینده روشن اقتصاد چین و رشد احتمالی آن اقتصاد جهانی را تحریک خواهد کرد، اما در نهایت این رشد اقتصادهای توسعه یافته است که منجر به ادامه رشد اقتصادی چین می شود.