چند ماه اخیر که اصطلاحا پساتحریم هم نامیده میشود، دورانی امیدوارکننده و روشن را پیش روی بازارهای ایران قرار داده است. دورانی که ممکن است سریعالسیر هم رقم نخورد اما مهار سودهای بیمحابا و موجسواریهای چند روزه از جمله وجوه مثبت این دوران بهشمار میرود. این امیدواری هم تنها بخشهای داخلی را شامل نمیشود و تولیدکنندگان زیادی خواهان حضور محصولاتشان در بازار ایران هستند. این امر در مورد برندهای پوشاک هم صدق میکند. از آنجا که نیاز به پوشاک از جمله نیازهای اولیه هر انسانی محسوب میشود و در سالهای اخیر نمونههای بیکیفیت و چینی بازار را قرق کرده بودهاند، مشتریان ایران بهنوعی تشنه حضور برندهای اصیل و باکیفیت هستند.
شهسوارانی، شرکتش (APA FASHION) مجوز نمایندگی بیش از 35برند اروپایی را برای حضور در بازار ایران در اختیار دارد. این شرکت نمایندگی برندهایی چون مونالیزا (پوشاک کودکان)، مارِلا (پوشاک زنان)، اینک، ورساچه، بلانکو اسپانیا، مکسمارا، ویکند، مارلا، کرنلیانی (کت و شلوار)، بالدینی و روبرتو بوتوچلی (کفش)، اینتروپیا و... در اختیار دارد. وی که لیسانس کامپیوتر از دانشگاه کمبریج انگلیس و فوقلیسانس روابط بینالملل دارد، در مورد الزامات حضور برندها در ایران، نکاتی را با «فرصت امروز» در میان نهاده است.
شهسوارانی حرفهایش را با سابقه علاقهمندی برندها برای حضور در بازار ایران آغاز میکند و این نکته را منحصر به دوران پساتحریم نمیداند بلکه این دوران را ایجادکننده شفافیت در بازار میداند: حتی قبل از برداشتن تحریمها بسیاری از برندها علاقهمند به حضور در ایران بودند. چون برندها میدانند که مردم ایران بهدلیل عدم ورود پوشاک باکیفیت و از طرفی علاقه به برندپوشی، خریداران برندهای فیک و استوک تقلبی و چینی سالهای قبل را حتی تا چهار برابر قیمت خریداری میکنند.
بنابراین این جذابیت برای برندها وجود دارد که مشتری ایرانی جنسش را با قیمت واقعی میخرد. برندها آمار مشتریان ایرانی را دارند مثلا حتی از نمایندگیهایشان در کشورهای همجواری مانند امارات آمار گرفتهاند و میبینند که درصد بالایی از خریدارانشان ایرانی هستند. بنابراین بازار ایران را بهخوبی میشناسند. مهمتر اینکه عمده تمرکز برندها روی بازار تهران است که حتی با شهری مثل بارسلون هم نمیتوان مقایسهاش کرد. چون جمعیت بالایی دارد و این برای برندها جذابیت بزرگی محسوب میشود.
چند و چون حضور برندها
نخستین مشکل برای ورود به بازار ایران گمرک است. شهسوارانی با بیان این جمله ادامه میدهد: هم مشکلات کلی و هم مشکلات جزیی در بازار ایران وجود دارد. دولت بالاخره باید تکلیف خودش را مشخص کند که هدفش از گرفتن گمرکی بالا چیست. آیا جلوی قاچاق را گرفته یا میخواسته از تولید داخلی حمایت کند که این اتفاقات نیفتاده است. درحالیکه مثلا در دوبی گمرکی درصد بسیار پایینی دارد. گرجستان، عربستان و… تا 6درصد گمرکی دارند. اما قوانین گمرکی ایران هم نامشخص است و هم بالاست.
قاچاق هم از مهمترین مسائل بازار ایران است. بنابراین برندی که میخواهد بهصورت قانونی وارد شود و گمرکی و مالیات و غیره پرداخت کند، توان رقابت با جنس قاچاق را ندارد. بهصورت جزییتر هم باید این نکته را اضافه کنم که نوع قراردادهای برندها برای حضور در مراکز خرید هم از قراردادهای مشارکتی است که به استانداردهای روز دنیا نزدیک است نه خرید سرقفلی یا خرید فروشگاه. در عوض صاحب فروشگاه درصدی از فروش کل و درصدی از ارزش افزوده را دریافت میکند.
ولی با همه این مسائل تنها در در ماه گذشته 18برند برای ورود به بازار ایران اعلام آمادگی کردهاند. وی در مورد سطح بینالمللی برندهای علاقهمند به بازار ایران نیز میگوید: اغلب برندهایی هستند که در هرم برندهای دنیا متوسط به بالا محسوب میشوند. برندهایی که در کف هرم قرار میگیرند 75درصد بازار پوشاک جهان را در اختیار دارند مانند اچاند ام، زارا، گپ و…، برندهای متوسط به بالا هم فشنتر هستند و هم قابل خرید برای طبقه متوسط و با 400 تا 500هزار تومان هم میتوان از آنها خرید کرد که تقریبا 20درصد بازار پوشاک جهان را در اختیار دارند.
قسمت بالای هرم برندهای لاکشری مانند هرمس و لوییز وویتون هستند که حدودا 5درصد از بازار پوشاک جهان را تشکیل میدهند. البته حتی دسته سوم هم علاقهمند به حضور در این هستند چون آمار فروش پوشاک لاکشری در خارج از ایران توسط ایرانیان بسیار زیاد بوده و در سالهای اخیر سفر برای ایرانیان بهنوعی سفر برای خرید بوده، چون برند مورد علاقهشان در ایران نبوده است.
سود برندها برای بازار ایران و صنعت پوشاک
مردم باید حق انتخاب داشته باشند و این پایه و اساس دموکراسی است. همانطور که ما حق انتخاب نماینده و رئیسجمهور را داریم باید حق انتخاب لباس را هم داشته باشیم و این مخالفت با تولید داخلی نیست. شما به ترکیه نگاه کنید. از بزرگترین صادرکنندگان پوشاک است. آیا برندهای بزرگ دنیا در ترکیه وارد نشدهاند؟ چرا به وفور. دفاع از تولید داخلی با بستن درهای کشور محقق نمیشود کما اینکه نشده و اتفاقی که افتاده عرضه جنس چینی قاچاق با نام برندهای بزرگ دنیا با قیمت چندین برابری است.
حتی بارکدها هم به سایتهای جعلی وصل میشوند. کسی نمیگوید چینیها نیایند بلکه باید بازار جنسهای مختلف را شفاف کنیم. یعنی چینیفروشها مشخص باشند، لاکشری مشخص باشند، تا به مردم دروغ گفته نشود. از طرفی موقعیت استراتژیک ایران در منطقه، برای برندها بسیار مهم است زیرا با آوردن خطوط تولید خود به ایران و بستن قراردادها با تولیدیهای داخلی میتوانند بازارهای اطراف ایران را در اختیار بگیرند.
چون قیمت روی تیراژ سرشکن میشود و اگر در ایران تولید شود و به کشورهای همسایه صادر شود، به نفع بازار داخلی است. از طرفی فرصت مناسبی است برای کارخانجات داخلی که با تولیدی برندهای بزرگ وارد مذاکره شوند و با معرفی کارخانه خود تحت لیسانس برندها و با نام ایران تولید کنند. بنابراین نباید به حضور برندها نگاه منفی داشته باشیم.
مهمتر اینکه ورود هر برند بزرگی در هر بازاری نخستین سودش شهرت و اعتباری است که به همراه خود وارد یک کشور میکند و این معانی زیادی به جهان مخابره میکند؛ یعنی امنیت هست، شرایط کار هست و. . .همچنین تخصصهایی را وارد بازار میکنند که اتفاقا ایران از نظر دانش فشن و مد بسیار عقبافتاده است.حتی دانش چگونگی چیدمان فروشگاه، چگونگی نمایش پوشاک و غیره تقریبا در ایران وجود ندارد.بنابراین هر برندی با ورودش این آموزشها را به نیروی انسانی ایرانی میدهد.
از طرفی یکی از مهمترین ویژگیهای برندها نوع همزیستی با فرهنگ بومی هر کشور است. تاثیر مثبت دیگر، تغییر فرهنگ خرید است. برندخریدن به معنی گرانخریدن نیست اما این فرهنگ غلط در ایران وجود دارد. درهای بسته موجب شده تا افراد به جای سود عادی با سودهای چندین برابری بفروشند چون مردم تشنه برند هستند. برندهای برتر که بیایند بقیه مجبور میشوند قیمت متعادل داشته باشند و هزینههای اجاره را کم و شفاف کنند.
مراکز خرید ایران استانداردها را ندارند
هیچ مرکز خرید مناسبی برای حضور برندها نداریم. شهسوارانی اضافه میکند: مجتمعهای تجاری اغلب بدون برنامهریزی ساخته شدهاند. اول میسازند و بعد برنامهریزی میکنند برای فروش فروشگاهها یا اجاره دادن به برندها. هر چند که متری ایکسمیلیون تومان هم خرجش شده باشد چون چیدمان درستی نداشته، مرده محسوب میشود. در حالی که برندی مانند زارا تنها برای ویترینش 50متر فضا میخواهد و حاضر نیست از این استانداردهای خود عقبنشینی کند.
مشکل دیگر مراکز خرید ایرانی این است که همه چیز را در کنار هم میفروشند.برند درجهیک پوشاک جهانی در کنار ظروف خانگی یا نقل و نبات قرار نمیگیرد. این ترس برندهاست. به همیندلیل پیشفروشها مراکز خرید را زمینگیر کرده است. چون وقتی میفروشی، صاحب فروشگاه دیگر تحت انقیاد تو نیست و ممکن است هر کالایی را بفروشد و این مسئله را هیچ برندی تحمل نمیکند.بنابراین سازندگان مراکز خرید حتی قبل از گرفتن جواز شهرداری باید مسائل اینچنینی را بدانند.
حتی مراکز خریدی با هزینه ساخت بیش از هزار میلیارد تومان بدون استفاده ماندهاند.چون سازندگان دانش خردهفروشی ندارند، نمیدانند سایز چی هست و چه کسی باید کنار چه کسی بنشیند و بدون کاربری مشخص میفروشند. این نکته را هم بگویم که از حدود 200مرکز تجاری در حال ساخت، بیش از 180مرکز خرید بدون استفاده خواهد بود.
تقلبهایی که حاصل درهای بسته است
مشتری از کجا مطمئن شود که برندی اورجینال است یا نیست؟ شهسوارانی در جواب این سوال میگوید: از طریق وبسایت میتواند چک کند، چون آدرس فروشگاهها و نمایندگیشان مشخص است. اما در سالهای اخیر بسیاری از فروشگاهها با ارائه بارکد روی کالایشان آن را اصیل معرفی کردهاند که باید به شگردهایشان اشاره کنم.
به این صورت که بعضی از افراد از یک برند یک عدد میخرند، عین آن بارکد را روی بقیه لباسهای غیراصل میزنند و مشتری با چک کردن فکر میکند این هم اصل است چون به یک وبسایت وصل میشوید.اما حضور در وبسایت اصلی و جهانی بسیاری از مشکلات را حل میکند. شهسوارانی میگوید برندهای اصیل این نگرانیها را دارند اما کفه سنگینتر ترازو به سمت جمعیت جوان و زیاد و تشنه برند ایران سنگینی میکند. بههمین دلیل اغلب برندها خواهان بازار ایران هستند.
ارتباط با نویسنده: [email protected]