رسانه ابزاری است که پیام را به مخاطب میرساند و بدون در نظر گرفتن مخاطب پیامرسانی غیرممکن است، از طرفی رسانه انواع مختلفی مانند مطبوعات، رسانههای دیداری و شنیداری و رسانههای محیطی دارد و رسانه محیطی شامل بیلبوردها، استندها، لمپوست بنرها و... است و در این میان موضوع مهمی که وجود دارد این است که همه اینها برای جلب توجه مخاطبان به کار گرفته میشود و چون مخاطبان مصرفکنندگان و خریداران کالا و خدمات هستند، بدون وجود آنها رسانه مفهومی ندارد. هدف از فعالیت اقتصادی و اجتماعی مردم هستند که در موضوع تبلیغات کاملا فراموش شدهاند.
آگهی خوب حاصل تعامل میان دسترسی به مخاطب، استراتژی درست، پیام درست، تکرار و پیوستگی پیام و به کارگیری منابع درست است و نمیتوان گفت که آگهی خوب خود به خود به وجود میآید، زیرا آگهی خوب به عواملی مانند محل مناسب و پیام درست هم بستگی دارد.
در حال حاضر بیلبوردهای تبلیغاتی تبدیل به حاکمان جامعه شدهاند و در برخی اوقات به ما تهاجم میکنند بدون اینکه عکسالعملی از ما ببینند. اگر بعد اقتصادی آنها را در نظر نگیریم میتوانیم از آنها بهعنوان یک مزاحم ناخواسته یاد کنیم که نمونه بارز این موضوع یک تابلوی آسیب دیده است که سالها در یک نقطه بدون مرمت باعث ایجاد آلودگی بصری شهر میشود.
در تمام کشورهای دنیا قوانین تبلیغات محیطی در دست کنترل است اما این موضوع در کشور ما صدق نمیکند و در حالیکه تبلیغات محیطی روز به روز در حال افزایش است، قانونی برای آن نیست. برای مثال میتوان به نمونهای از قوانین تبلیغات محیطی در انگلستان اشاره کرد و آن را با تبلیغاتی که در کشورمان انجام میشود مورد مقایسه قرار داد.
قوانین تبلیغاتی در انگلستان بیان میکند که تبلیغات باید مردان و زنان را به یک اندازه در فعالیتهای خانه و محل کار کارآمد نشان دهد، تبلیغات باید از نشان دادن تصاویر جنسی منفی برای زنان و مردان اجتناب کند، تبلیغات باید مردان و زنان را در طیف گستردهای از سن، ظاهر، سابقه و موقعیت اجتماعی نشان دهد، از هرگونه خشونت در تبلیغات باید پرهیز شود، توهینآمیز بودن محتوای تبلیغات ممنوع است، تمام اعضای مراکز رسانهای محیطی باید حداکثر تلاش خود را بهکار برند تا متن تبلیغ و تصویر آنها مناسب و درست باشد و این در حالیاست که در کشورمان شاهد استفادههای ابزاری از کودکان هستیم.
همچنین در تبلیغات ما زنان جایگاهی ندارند درحالیکه از مردان در هر جایگاهی به هر نحوی استفاده میشود یا بیشتر در موقعیتهای اشرافی در تبلیغات کشورمان نشان داده میشوند. اما نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که در کشور ما هیچکس خودش را متولی قانون تبلیغات محیطی نمیداند.
تابلوهای حجیم درصد قابل توجهی از تابلوهای تبلیغاتی شهرمان را پوشش میدهند که این تابلوها کاملا ناکارآمد هستند، زیرا تبلیغات باید در ذهن ماندگار شود، ولی متاسفانه در کشور ما تبلیغات براساس مد و چشم و همچشمی پیش میرود.
محتواهای بیمعنا و بیارزش تبلیغات که یک پیام کاملا بیمحتوا را به مردم میرساند تبدیل به ابزاری برای تحمیق مردم شده است. ما حق نداریم از ابزارهای محیطی برای تحمیق مردم استفاده کنیم و اصطلاحات بیمعنا را برای جلب توجه مردم به کار ببریم. قاطعانه میتوان گفت بیلبوردها پر از توهین و بدون خلاقیت شده است.
تبلیغات محیطی فضایی برای بیقانونیها شده است و تولیدات ایرانی به دلیل ضعف بازاریابی با نامهای خارجی ترکیب شدهاند و چون تبلیغات محیطی مدیریت نمیشود، در این تبلیغات برندها هر اصطلاحی را به کار میبرند و با بیقانونی در محیط میچرخند.محصولات ایرانی اگر کیفیت لازم را داشته باشند دیگر نیاز به استفاده از نام کالای خارجی ندارند، نبود مدیریت در تبلیغات باعث شده از حقیقت به دور شوند. امیدواریم مسئولان به حقوق واقعی مردم توجه کنند.
کارشناس حقوق