در حالی که طی سه سال اخیر اقتصاد ایران شرایط دشواری را تجربه کرده اما فضای دانشی و نوآوری توانسته با رشد چشمگیر، خود را بهعنوان یکی از بخشهای پیشرو اقتصاد مطرح کند. استارتاپها، شرکتهای نوآور و دانشبنیان در سالهای اخیر توجهات بسیاری از کارشناسان اقتصادی و فعالان کسبوکار را به خود جلب کردهاند، بهگونهای که این تغییر فاز در فضای عمومی اقتصاد به خوبی قابل درک است. اما این تمام ماجرا نیست و بنبست تأمین مالی و خلأ حضور سرمایهگذاران و عدم هدایت سرمایهها به این بخش باعث شده تا شرکتهای نوآور همواره با یک مشکل اساسی دست به گریبان باشند؛ «تامین مالی.»
موضوع تأمین مالی و جذب سرمایهگذار این روزها به اساسیترین چالش فعالان اقتصادی در زمینه اقتصاد دانشی، فنآور و نوآور تبدیل شده و از طرف دیگر نبود سیستمهای مبتنی بر هدایت و جذب سرمایهگذاران در این بخش موضوع را پیچیدهتر کرده است.
این مشکلات در حالی است که با شکلگیری و حضور صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه، شتابدهندهها و دیگر نهادهای تأمین مالی پیشبینی میشد فرآیند جذب سرمایهگذار در این بخش تسهیل شود. در این مجال سعی داریم با بررسی تحلیلی موضوع، عوامل مؤثر بر عدم توانمندی این شرکتها در تأمین مالی را ریشهیابی کنیم.
ضعف در دانش اقتصادی و بازاریابی ایده
صاحبان ایدههای دانشی عموما در تشکیل تیمهای خود این نکته را از یاد میبرند که در نهایت باید در تعامل بازار مسیر سودآوری و کسب درآمد خود را تعیین کنند، از همین رو در این تیمها جایی برای افراد متخصص در زمینه اقتصادی و بازاری تعریف نمیشود.
این موضوع رایجترین اشتباه در تشکیل تیمهای استارتاپی، نوآور و فنآور محسوب میشود که در همان ابتدای مسیر خود را نشان میدهد و این شرکتها در تأمین مالی به مشکل میخورند. این موضوع حتی در تعیین ارزش بازاری ایده، فرآیند تحقیقات بازار، نیازسنجی و ارزیابی اقتصادی ایده برای ارائه به بازار بسیار مؤثر است.
بنابراین در نخستین گام برای حل این مشکل باید به جنبههای اقتصادی و مالی کار توجه شود و با برنامهریزی و تعیین استراتژی درست، یکی از اعضای تیم را از میان کارشناسان اقتصادی و مالی انتخاب کرد. این موضوع در ادامه مسیر و تعیین فرآیند رشد هم بسیار مؤثر است.
عدم توجه به کانالهای درآمدی
استارتاپها، شرکتهای نوآور و دانشمحور همواره روی ایده خود تمرکز دارند وکانالهای درآمدی را از ابتدای کار برای خود تنظیم نمیکنند. این موضوع شاید بیش از هر چیز به همان اشتباه اول در تشکیل تیم کاری برگردد.
درطیف کسبوکارهایی که در زمره شرکتهای نوپا قرار میگیرند بسیار مهم است که از ابتدا به مسیرهای درآمدی توجه شود و همواره پلان دوم و سومی برای حل مشکلات اقتصادی و مالی در نظر بگیرند. این اشتباه استراتژیک همان عاملی است که موجب شکست در یک سال اول میشود و آمار 90 درصد عدم موفقیت برای ایدههای نوآور را رقم میزند.
ارزش غیرواقعی ایده
نخستین و مهمترین سوال در شروع هر کسبوکار این است که ایده شما چقدر ارزش و اعتبار دارد؟ برای پاسخ باید کمی گستره دیدمان را افزایش دهیم. پول یا نقدینگی، تیم، ایده سرمایههای دانشی، فضای کسبوکار، زمان، ساختار اقتصادی و... هر کدام به نوعی در موفقیت یک ایده کسبوکاری نوآور مؤثر است، اما صاحبان ایده تصور میکنند ایده مهمترین عامل برای رسیدن به موفقیت است.
این درحالی است که تحقیقات انجام شده و تجربه کارآفرینان موفق براین واقعیت استوار است که تیم کاری و درک ارزش زمان دو عاملی است که بیش از 60 درصد موفقیت در کار را تضمین میکند؛ اشتباهی که صاحبان ایده در اکثر مواقع مرتکب میشوند و به دلیل اهمیتی که برای اصل ایده قائلند، اقدام به حذف سایر عوامل میکنند.
تیم متخصص و همسو مهمترین عامل موفقیت در یک کسبوکار نوپاست، چرا که این کسبوکارها بیش از آنکه به سرمایه یا هر عامل دیگر متکی باشند بر پایه نیروی انسانی توانمند و متخصص طرحریزی شدهاند.قائل بودن ارزش و اعتبار بیش از حد برای ایده یکی از عواملی است که موجب عدم جذب سرمایهگذار میشود.
مدیریت ضعیف و طعم تلخ شکست
آیا کسی که صاحب ایده است میتواند مدیریت تیم را بر عهده گیرد؟ قطعا پاسخ ما به این پرسش منفی است. اما جالب است بدانید در بیش از 95 درصد کسبوکارهای نوپا در کشور مدیر پروژه همان کسی است که ایده اولیه را ارائه کرده است و این یعنی عدم توجه به نقش مدیریت در راهبری یک تیم کسبوکاری نوپا برای دوام در بازار.
عدم مدیریت پروژه بهگونهای که بیشترین بهرهوری برای کار حاصل شود از سویی و افزایش هزینههای ناشی از تستهای مختلف در کار از سوی دیگر باعث میشود فرآیند بلوغ در کسبوکارهای نوپا به تعویق افتد و همین نکته کافی است تا نخستین تجربه شکست حاصل شود.
زمانبندی صحیح و اولویت بر فازهای درآمدزا
ارزش زمان از دو جهت برای یک کسبوکار نوآور و دانشی حائز اهمیت است؛ اول اینکه از کجا شروع کنیم. تعیین نقطه شروع یک عامل مهم برای راهاندازی یک کسبوکار است. از طرف دیگر زمانبندی تکمیل پروژه و اولویت دادن به فازهای درآمدزا و ترسیم صحیح کانالهای درآمدی برای هر فاز عاملی است که باید با دقت و توجه کامل مدنظر قرار گیرد و این همان ارزش زمان برای یک کسبوکار نوپاست. توجه داشته باشید که اینها تنها بخشی از عوامل مؤثر بر شکست در کسبوکارهای نوپا و دانش محور است که از منظر مشکلات و مسائل درونی هر کسبوکار باید مورد توجه قرار گیرد.