«واگون اسبی از خیابان ناصریه و میدان توپخانه و خیابان برق و سرچشمه رد میشد و میرسید به سهراه امینحضور و خیابان ماشین و در مقابل ایستگاه خط آهن عبدالعظیم که گارد آهن خوانده میشد میایستاد.» محمدعلی جمالزاده ایستگاه خطآهن عبدالعظیم را سالها پیش این طور توصیف کرده بود. این را کلیک ماوس روی نشانه این ایستگاه روی نقشه ادبی تهران میگوید. نقشه ادبی طرحی است که بر یک نشانی اینترنتی اجرا شده و شاعران و نویسندگان را روی نقشه تهران گرد هم آورده است تا هر کدام را با بخشی از اثر خودشان و آنچه درباره آن نقطه از نقشه شهر گفتهاند معرفی کند. با چرخیدن در این نقشه و خواندن توضیحاتش میتوانید کشف کنید که هر نقطهای از شهر به چه کسی حال و هوایی عرفانی داده و به شعر سرودن وادارش کرده یا باعث شده دست به قلم ببرد و چیزی بنویسد.
آن طور که تهیهکنندگان این نقشه میگویند، تهیه نقشه فرهنگی–ادبی برای یک شهر، به منزله گره زدن جغرافیای شهر به ادبیات و فرهنگ آن است. گسترش نقشههای ادبی، روشی ثمربخش برای رواج دانش عمومی مخاطبان و نیز راه تازهای برای جذب گردشگر داخلی و خارجی به حساب میآید و تهیه این نقشهها چند سالی است که بهشدت مورد توجه مراکز گردشگری جهانی قرار گرفته است. نمونه موفق آن، نقشه ادبی منطقه منهتن نیویورک آمریکاست که نظر بسیاری از گردشگران و اهل ادبیات را به خود جلب کرده است. طرحی که میتواند به گردشگران علاقهمند به ادبیات انگیزه بیشتری برای سفر کردن به نقاطی که دوست دارند بدهد. لیلا سیدقاسم و حمیده نوحپیشه که سال گذشته دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران به پایان بردهاند، با کمک ابوالفضل آهنی، مهندس صنایع که در اجرای نقشه مجازی به آنها کمک کرده، نقشه ادبی تهران را راهاندازی کردهاند و قصد دارند آن را برای شهرهای دیگر هم طراحی کنند. این نقشه را میتوانید در این نشانی اینترنتی ببینید: http://litmap.ir
از کجا آمد؟
طراحان نقشه گردشگری ادبی ایران در توصیف کارشان میگویند: «ما پروژه «نقشه ادبی ایران» را با هدف گسترش رویکرد کاربردی و اقتصادی در پژوهشهای ادبی آغاز کردهایم. تصور میکنیم که طرحها و پروژههای میانرشتهای در زمینههای مختلف مثل ادبیات و تاریخ، ادبیات و گردشگری یا ادبیات و علوم اجتماعی و بهنوعی کاربردی کردن ادبیات، مجال مناسبی است برای علاقهمند کردن عموم مردم به فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی.»
لیلا سیدقاسم از طراحان این نقشه در توضیح بیشتر درباره ایده شکلگیری آن میگوید: «من و دوستم از فارغالتحصیلان دکترای ادبیات دانشگاه تهران هستیم. مدتی قبل به ذهنمان رسید که در مورد گردشگری کاری انجام بدهیم و پیوندی بین ادبیات و جغرافیا ایجاد کنیم. تصورمان این بود که ادبیات میتواند به گردشگری کمک کند. همانطور که خیلی از کشورها این کار را کردهاند و از منافع آن استفاده کردهاند.»
به گفته او علاقه مردم ایران به ادبیات در این تصمیم بیتاثیر نبوده است: «شروع کردیم به تحقیق درباره موارد مشابه در کشورهای دیگر. دیدیم که در کشورهایی مثل چین و روسیه و آمریکا به این موضوع اهمیت خاصی داده شده و بعضی کشورها تجربههای خوبی دارند که میتواند به ما کمک کند. مثلا در لندن خانه دیکنز و شرلوک هلمز، بعضی لغتنویسان یا لوکیشن داستانها برای مردم قابل بازدید هستند. همچنین لوکیشن داستان دوبلینیها که مردم انگلستان علاقه زیادی به آن دارند قابل رویت است. در پاریس از ویکتور هوگو و الکساندر دوما و نویسندگان مشهور دیگر استفاده کردهاند و مثلا کتابفروشیهایی به آثار آنها اختصاص دادهاند و کتابهایشان را میفروشند. حتی محلهایی که افراد مشهور رفتوآمد میکردند در بعضی شهرها مشخص شده است. در چین هر بازدیدکنندهای که بتواند چند بیت از شاعر حماسهسرای چینی از حفظ بخواند میتواند از قلعه باستانی بدون خرید بلیت دیدن کند. در تمام دنیا تدابیری میاندیشند که ادبیات و گردشگری به هم کمک کنند. کسانی به واسطه ادبیات اهل گردشگری میشوند و بر عکس. ما هم تصمیم گرفتیم چنین کاری بکنیم.»
او دلیل طراحی یک نقشه برای رسیدن به این هدف را این طور توضیح میدهد: «روی نقشه میتوانیم نقل قولهای شعرا و نویسندگان ایرانی درباره نقاط و مکانهای خاص را ثبت کنیم. برای اینکه کارمان کمی راحتتر باشد از تهران شروع کردیم. گرچه علاقه داشتیم از خراسان شروع کنیم. البته فعلا کار را به نویسندگان و شاعران دانهدرشت بعد از مشروطه محدود کردهایم. آثارشان را خواندیم و نقل قولهایشان را درباره مکانها پیدا کردیم. میشد این کار را در قالب یک کتاب و مقاله انجام داد اما از آنجایی که جهان امروز برای جوانان یک جهان اینترنتی است، به کمک یکی از همکارانمان در فضای مجازی نقشه را اجرا کردیم. البته دوست داریم بعدها اگر کسی بتواند به اپلیکیشن تبدیلش کند هر کس بتواند آن را دانلود کند و مثلا ببیند در چه فاصلهای از میدان دربند قرار گرفته که احمدرضا احمدی دربارهاش فلان صحبت را کرده. فعلا کار ما فقط روی تهران انجام شده و در ارتباط با چند شاعر و نویسنده بزرگ از جمله شاملو، اخوان، صادق هدایت و. . . است.»
سیدقاسم درباره اقدامات مشابه با این نقشه ادبی ایرانی در سایر کشورها میگوید: «در جستوجوهایمان تصادفی به نمونهای برخوردیم که شبیه کار ماست. البته خیلی کلیتر درباره منهتن در نیویورک. گرچه این شهر گذشته خیلی طولانیای هم ندارد و در مقیاس خیلی کوچکتری انجام شده است.» به گفته سیدقاسم، شاعر و نویسندهای که در تهران به دنیا آمده شانس بیشتری دارد که عمرش را در تهران گذرانده باشد و درباره نقاط این شهر چیزی گفته باشد. بنابراین این افراد بیشتر در نقشه ادبی تهران حضور دارند، اما دیگرانی هم هستند که درباره تهران نظراتی داشتهاند: «مثلا سیمین دانشور شیرازی است اما مدتی در تهران بوده و ارجاعاتی دارد که ما از آن استفاده کردهایم. صمد بهرنگی هیچ وقت در تهران نبوده و انگار فقط یک سفر کوتاه داشته، اما در داستانش به خیابان منوچهری اشاره دارد و ما آن را استخراج کردیم. با این حال کسانی مثل احمدرضا احمدی یا صادق هدایت که ارادتی هم به تهران دارند به ما بیشتر کمک کردند. علاوه بر این نویسندگان و شاعرانی که واقعگرایانه و رئال کار میکنند بیشتر به مکان ارجاع میدهند. در مجموع گفته شده ادبیات ما خیلی مکانمند نیست. انگار خیلی از شاعران و نویسندگان علاقهای ندارند که به مکان خاصی اشاره کنند.»
این محقق ادبی درباره دلیل دوری بعضی نویسندگان ایرانی از ارجاع به مکانها میگوید: «من احساس میکنم نویسندگان ما ترجیح میدهند درباره جهان و مکانی بنویسند که درآن زندگی نمیکنند. جهان واقعی خیلی برایشان جذابیت ندارد. بخش زیادی از میراث ادبیات ما سوررئال است. مثلا ادبیات تصوف ما ارتباط زیادی با واقعگرایی ندارد و در نوشتههای عارفانهای مثل اسرارالتوحید ثبت مکان چندان معنایی ندارد و بیشتر لامکان است.»
اما هویت شهری چگونه در آثار ادبی تجلی پیدا میکند؟ به گفته سیدقاسم شهر و محله به معنای امروزی انگار برای ما مفاهیم تازهای هستند و بهتازگی اهمیت پیدا کردهاند. درحالیکه ادبیات قدیمیتر ما لامکان بوده، حالا آثار جدید به مکانهای شهری توجه نشان میدهند: «مثلا در رمان «روز حلزون» که کاندیدای جایزه آلاحمد شده دیدم که چقدر روی محله دریاننو تاکید شده. همه اتفاقات آنجا میافتد و نسبت به ساختمانهای قدیمی که تخریب میشود و سنتی که از بین میرود موضع وجود دارد. در «یوسف آباد خیابان سیوسوم» میبینیم که اسم رمان یک مکان است و در آن ارجاعات معناداری وجود دارد. همه اینها انگار الان برای ما مهم شده. در گذشته انگار نویسندگان و شعرای ما رویکرد رئالیستی نداشتند و مکانمند نبودند.»
به نظر میرسد با چنین شرایطی کار برای تهیه یک نقشه ادبی چندان ساده نباشد. آن طور که پژوهشگران این پروژه توضیح میدهند، کار بیش از هر کس روی نویسندگان و شاعران پس از مشروطه انجام شده است. دورهای که ایده وطن پررنگتر شد و شاعران و نویسندگان آن آغازگران مسئله هویت شهری هستند. لیلا سیدقاسم در تشریح این مسئله میگوید: «جمالزاده شروع میکند به گشتن در تهران و داستانهایی مینویسد که خیلی واقعیاند. مثلا میگوید رفتم رستمآباد، شروع کردم به گشتن، از تپههای فرحزاد بالا رفتم و... فضایی از تهران ترسیم میکند که الان برای ما شگفتانگیز است. بعضی ویژگیهای فرهنگی شهر هم در این داستانها دیده میشود. مثل دعواهای محلی که انگار دارد شکل میگیرد. جمالزاده روایت میکند که کسی را در تجریش میبیند و با او درباره اینکه فرق بچه سنگلج بودن با رستمآبادی بودن چیست بحث میکند. یکی از بچههای سنگلج را در قهوهخانه تجریش میبیند و با او حرف میزند. تفاوت هویتهای محلی در این زمان دارد شکل میگیرد و این برای جمالزاده جالب است. ملکالشعرای بهار به دامنههای البرز و دماوند و بعضی از محلههای تهران علاقهمند بود. بزرگ علوی مدتها در زندان قصر بوده و درباره آن مینویسد. در واقع ما روی دورهای کار کردیم که این مکانمندی دارد شکل میگیرد و دستکم ثبتش به این درد میخورد که ببینیم شهر از نظر اینها چه معنایی داشته و اینکه الان در گذر تاریخ این معنا چقدر تغییر کرده است.»
طراحی نقشه گردشگری ایران داوطلبانه بوده و سود اقتصادی برای دستاندرکارانش نداشته اما آنها امیدوارند با این کار در نهایت به اقتصاد گردشگری سود برسانند. البته ادامه کار نیازمند وجود حامیانی است که به آن بها میدهند: «ما شش ماه زمان گذاشتیم برای اینکه طرح به اینجا برسد. خواندن کتابها و استخراج نقل قولها خیلی طول میکشد و گاهی فقط یک ارجاع از کل کتاب پیدا میکنیم. مثلا کتاب غزاله علیزاده به نام «شبهای تهران» کلا درباره تهران است، اما ارجاعات خیلی کمی به مکانهای خاص دارد. برای توسعه طرح دوست داریم به سراغ اصفهان، خراسان و شیراز که بیشتر گردشگر دارند برویم، اما بدون حامی کار نمیتواند جلوتر برود. امیدواریم بتوانیم افراد بیشتری را به طرح دعوت کنیم که وقت بگذارند و کتابهای حوزه خودشان را بخوانند.»