«روزنامه ها منتشر نمی شوند» این شاید مهم ترین خبر برای جامعه روزنامه نگاران ایران در ایام نوروز بود. خبری مأیوسکننده و بهت آور و البته قابل نقد. اطلاعیه ستاد مقابله با کرونا درباره عدم انتشار روزنامه ها تا ۲۰ فروردین، شوکی بود که تن نحیف روزنامه نگاری ایران را لرزاند. توقف انتشار نشریات کاغذی از بیم گسترش کرونا در حالی است که اکثر نشریات در اسفندماه از طریق دورکاری و با حداقلِ حضور کارکنان منتشر شدند و این یعنی توقف انتشار نشریات چاپی، کمک چندانی به پیشگیری از شیوع کرونا نمی کند.
طبیعی بود که مصوبه ستاد مقابله با کرونا با بازخورد منفی مطبوعات و افکار عمومی روبه رو شد. مدیران هفت روزنامه در نامه ای به رئیس جمهور خواستار اتخاذ راه حلی برای انتشار روزنامه های سراسری شدند. در این نامه به مصوبه ستاد مقابله با کرونا درباره تعطیلی برخی از صنوف از جمله چاپخانه ها و در نتیجه تعطیلی روزنامه های چاپی، اشاره شده و آمده است: «روزنامه ها با دعوت از نخبگان سیاسی، علمی و فرهنگی و تولید محتوای آگاهیبخش می توانند راه را بر انتشار اطلاعات غلط در جامعه ببندند و از طرفی سیاست گذاران را در اعمال سیاست های درست، پشتیبانی کنند و در این شرایط حساس و خطیر، نقش پل ارتباطی قابل اعتمادی بین مردم و مسئولان باشند.» در انتهای این نامه نیز از رئیس جمهور درخواست شده تا اجازه چاپ روزنامه ها را صادر کند.
فقدان نهادهای مدنی و روزنامه نگارانی که غم نان دارند
انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران نیز با انتشار بیانیه ای خواستار بازگشایی مطبوعات پس از بیستم فروردین ماه شد و نوشت: «نقش مطبوعات در دو دهه گذشته تضعيف شده است، ولی همچنان اين نقش جايگزيني ندارد. فارغ از ايرادات قانونی وارده نسبت به تعمیم محدوديت فعاليت هاي صنفي به مطبوعات؛ از حيث دفاع از آزادي بيان و اطلاع رساني نه تنها بايد مطبوعات را از شمول اين محدوديت ها خارج كرد، بلكه باید کوشید که شرايط را براي انتشار و دسترسي عموم به آنها نيز فراهم کرد.»
در همین حال، نگاهی به آنچه نشریات مهم جهان در این روزها انجام می دهند، می تواند سرمشقی برای تصمیم گیران در ستاد مقابله با کرونا و مدیران مطبوعاتی کشور باشد که توقف انتشار نشریات کاغذی را به راحتی پذیرفته اند. در این ماجرا بار دیگر فقدان نهادهای صنفی به چشم آمد که از حقوق مطبوعات دفاع کنند و صدای روزنامه نگارانی باشند که غم نان دارند و از بیکاری و خانه نشینی می هراسند.
روزنامه ها در حالی در ایران منتشر نمی شوند که نظیر این اتفاق ناگوار در هیچ جای دیگری رخ نداده است. اگرچه چند روزنامه عربی داوطلبانه نسخه چاپی و کاغذی خود را متوقف کرده اند، اما اینکه به صورت دستوری و سلبی از انتشار مطبوعات به خاطر بیم گسترش کرونا جلوگیری شود، رخدادی است که متاسفانه تنها در ایران اتفاق افتاده است.
روزنامه ها نه تنها در کشورهای درگیر کرونا کمافی السابق چاپ می شوند که از سوی دولت نیز مشمول بسته های حمایتی قرار گرفته اند. به عنوان مثال، روزنامه های ایتالیایی نه تنها در شمال این کشور که منشأ اصلی کرونا در کشور «چکمه» است، همچنان منتشر می شوند، بلکه دولت ایتالیا، خبرنگاران و روزنامه نگاران را در رده مشاغل ضروری و مهمی دسته بندی کرده که می توانند برخلاف دیگران برای تهیه خبر آزادانه سفر کنند. دکه های روزنامه فروشی نیز برخلاف دیگر مشاغل باز هستند و به خدمت رسانی با وجود شیوع کرونا ادامه می دهند.
از سوی دیگر، اتحادیه کارکنان رسانه استرالیا نیز از دولت این کشور درخواست کرده تا برای کنار آمدن با بحران کرونا و تداوم فعالیت مطبوعاتی مبلغ 40 میلیون دلار از صندوق ناشران برداشت کند. رئیس اتحادیه کارکنان رسانه استرالیا در این باره گفت که «مردم برای اطلاع دقیق از خبرها و رویدادها معمولا به رسانه ها مراجعه می کنند. حال اگر آنها تعطیل شوند، اخبار کذب و نادرست، فضای خالی به وجود آمده را پر خواهد کرد. در حالی که ما در قرنطینه خانگی استراحت می کنیم، تعدادی از خبرنگاران با به خطر انداختن جان شان همچنان در حال تهیه گزارش خبری هستند. ما درک می کنیم که رسانه ها چه فشاری را تحمل می کنند و تلاش می کنیم تا به حل مشکلات شان کمک کنیم، اما تعطیل کردن رسانه، کاری جز خیانت به کارکنان این بخش و جامعه نیست.»
از «روزنامه نگاری تحلیلی» تا «روزنامه نگاری تزیینی»
موضوع انتشار کاغذی روزنامه ها آنقدر اهمیت دارد که به سوژه ای در محافل خبری اروپا تبدیل شده است. روزنامه «گاردین» در همین باره با دفاع از انتشار نسخه های چاپی روزنامه ها می نویسد: «بخشی از جامعه با نشریات چاپی خو گرفته و با فضای مجازی انس ندارد. همچنین در برخی از گروه های سنی امکان دسترسی به نسخه های آنلاین سخت است و در برخی از مناطق امکان بازدید آنلاین فراهم نیست. در نتیجه انتشار نسخه کاغذی روزنامه ها یک ضرورت است.»
شاید این گزاره شبیه به جمله قصار به نظر بیاید، اما سرزمین بدون مطبوعات هراس آور است. مطبوعات رکن چهارم دموکراسی هستند و باید در جامعه حضور داشته باشند. پذیرفتنی نیست که در چنین برهه حساسی که شیوع کرونا به خطری برای سلامت عمومی تبدیل شده است، روزنامه ها و مطبوعات به اطلاع رسانی نپردازند و مردم را از خطرات این بیماری همه گیر مطلع نکنند. همانطور که اغلب بزرگان رسانه ای در واکنش به این اتفاق گفته اند، نمی توان تنها برای اطلاع رسانی به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی چشم داشت، چراکه فاصله شایعه و خبر در فضای مجازی، مخدوش شده است.
همچنین اگر ستاد مقابله با کرونا برای اطلاع رسانی به صداوسیما تکیه دارد، باید گفت راه را به خطا رفته است. انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران در بیانیه خود در این باره نوشته: «اطلاع رساني و آزادی بيان در كنار غذا، بهداشت، آب، برق و... جزو ضروريات اوليه زندگي امروز محسوب مي شود و نمي توان آنها را از سبد اقلام ضروري حذف كرد. شايد گفته شود كه صداوسيما و فضاي مجازي شيوه هاي مناسب براي تأمين اين نياز هستند. اگر از صداوسيما بگذريم كه فاقد اعتبار كافي براي ايفاي اين نقش است؛ فضاي مجازي نيز نتوانسته است جايگزين كامل و مسئوليت پذيري براي مطبوعات کاغذی شود.»
البته این انتقاد درستی است که مطبوعات کاغذی باید پوست بیندازند و از روزنامه نگاری مکتوب به سمت روزنامه نگاری چندرسانه ای حرکت کنند، اما این اتفاق به شکل تحمیلی و ناخواسته نتیجه ای به دنبال ندارد. با اینکه اغلب روزنامه ها پس از تعطیلات نوروز به نسخه آنلاین روی آورده اند و به طور جسته و گریخته و با تعداد صفحات کمتر به صورت PDF (تا ضرب الاجل 20 فروردین) منتشر می شوند، اما عدم انتشار چاپی مطبوعات، تیر خلاصی است به پیکر نحیف «روزنامه نگاری تحلیلی» در ایران و هم راستا شدن با «روزنامه نگاری تزیینی».
چرا کماکان در تعطیلات تاریخ به سر می بریم؟
از سوی دیگر، توقف انتشار نشریات کاغذی از بیم گسترش کرونا در شرایطی است که شواهد علمی چندانی از ناقل بودن کاغذ روزنامه ها در دست نیست و تحقیقات علمی امکان انتقال ویروس از طریق روزنامه ها را محتمل نمی داند. انجمن بین المللی رسانه های خبری (INMA) به تازگی به جمع بندی تحقیقات علمی درباره ایمنی روزنامه ها پرداخته که به وضوح نشان می دهد روزنامه ها بی خطر هستند و هیچ خطری برای انتقال ویروس از طریق آن وجود ندارد بنابراین نه تنها از بیم ناصواب گسترش کرونا، فعالیت چاپی روزنامه ها در کشورهای درگیر کرونا مختل نشده بلکه اغلب نشریات با انرژی مضاعف و به طور ویژه ای به موضوع کرونا و آگاهی بخشی به مردم پرداخته اند.
در فرازی از رمان «طاعون» نوشته «آلبر کامو» از زبان راوی می خوانیم که «روزنامه ها که در ماجرای موش ها (ناقل طاعون) آن همه پرگویی کرده بودند، دیگر حرفی نمی زدند، زیرا موش ها در کوچه می میرند، اما انسان ها درون خانه ها و روزنامه ها فقط با کوچه کار دارند». تاسف انگیز است که روزنامه ها در دنیای داستانی کامو و با شیوع طاعون منتشر می شوند، اما در ایران و از بیم اپیدمی کرونا، روزنامه ها به «تعطیلات تاریخ» رفته اند؛ ایده «تعطیلات در تاریخ» را داریوش شایگان در کتاب «نگاه شکسته؛ اسکیزوفرنی فرهنگی» مطرح کرده و می گوید: «ما در تعطیلات تاریخی هستیم. هنگامی که به محتوای تاریخ نگاه می کنم می بینم که در غیاب من پدید آمده است. همچنان که در تکوین این تاریخ شرکت نکرده ام، مسئول پیامدهای آن نیز نیستم.» بنابراین چگونه باید درک کرد که روزنامه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی، سهمی در تکوین تاریخ نداشته باشند؟!
ارتباط با نویسنده: [email protected]