معمولا از پوشاک سنتی ایرانی بهعنوان ظرفیتی قابلتوجه و البته بکر برای مدآفرینی و تولید پوشاک یاد میشود. هرچند بازار پوشاک کمتر نشانی از رنگ و نقوش سنتی ایرانی دارد و تنها در موارد معدودی چنین اقداماتی صورت گرفته است، اما شاید کمتر کسی از چیستی ظرفیتهای این حوزه و چگونگی شکلگیریشان در طول زمان اطلاعی داشته باشد. بنابراین اگر تولیدکنندههای پوشاک هم بخواهند از این طرحها و نقشها استفاده کنند، شناخت از این حوزه اهمیت زیادی دارد.
بههمین دلیل بانویی قشقایی از شیراز در این زمینه فعالیتها و تحقیقات زیادی انجام داده و با برگزاری جشنوارهها و نوشتن کتاب سعی در ترویج این بازماندگان سنتی دارد. تفصیل ماجرا را از زبان خودش بشنوید.
ابتدا خودتان را کامل معرفی و بفرمایید کارتان الان دقیقا چیست؟
من پروانه امیریان متولد 1344 و اصالتا ترک قشقایی و ساکن شیراز هستم. 24سال است که آموزشگاه طراحی دوخت و صنایع دستی به نام پرنیان دارم و همچنین در قسمت رودوزیهای سنتی هم فعالیت میکنم.
طی این مدت علاوه بر کارهای آموزشگاهی و تولیدی، دغدغههایی هم در مورد پوشاک سنتی ایرانی داریم، مسئلهای که در واقع فکر همه مسئولان را هم به خود مشغول کرده و با وجود تلاشهای زیاد، هنوز لباس معتبر و ویژه ایرانیان که جذاب هم باشد و نسل جوان را به خودش جذب کند، تولید نکردهایم. در زمینه مد و پوشاک عقب ماندهایم چون کار ریشهای انجام نشده است. یعنی ما از هر جایی الگو گرفتیم بدون اینکه به داشتههای خودمان توجه کنیم.
داشتههای خودمان چه چیزهایی هستند؟
آن چیزی را که داشتهایم الان نداریم و آن را نمیبینیم، مثل سنتها و لباسهای اصیلی که در آنها تمام زیباییها رعایت شده بود و تمام نکاتی را که یک پوشش باید داشته باشد، داشتند که به مرور زمان محو و نابود شدند. چون این کار ریشهای انجام نگرفته ما به جایی وصل نیستیم. در واقع مثل زورقی هستیم که روی آب قرار گرفته و از هر سمت که باد بوزد و آن قسمت که کشش زیادتری داشته به آن سمت میرویم. به خاطر همین نسل جوان ما تقصیری ندارند، یعنی همه بلاتکلیف هستند.
نمونهها از آمریکا، انگلیس و ترکیه وارد میشوند که هر کدام از اینها به نوعی جاذبه دارد و این جاذبه هم برای مدت کوتاهی است و مدت طولانی نمیتواند افراد را سرگرم کند. بر این اساس چون در انجمن طراحی دوخت استان فارس عضو هستم، ایده نوپردازی پوشاک سنتی چندین سال ذهنم را به خودش مشغول کرده بود و در واقع پنج سال روی این قضیه فکر میکردم.
ابتدا میخواستم از یک شرکت ایتالیایی در این زمینه برای مدسازی و استفاده از نقش و رنگها کمک بگیریم ولی این اتفاق نیفتاد و در آن مرحلهای که باید اجرا میشد، نشد و مسکوت ماند تا سال 1393 که در این سال تصمیم گرفتیم این طرح به نوعی اجرا شود.
چه کمکی میخواستید از آنها بگیرید؟
برای من میتوانستند زمینه را مهیا کنند.
زمینه چه چیزی را؟
کاری که میخواستم بکنم این بود که اقوام ایرانی و لباس ایرانی را ببرم آنجا و از آنجا شروع کنم. در واقع آنجا یک مسابقه و برنامه جهانی بود. فرصت خوبی بود، ولی ما به هر حال همه چیز را به فال نیک میگیریم. آن فرصت ایجاد نشد، ولی من توانستم در کشور خودم به هر صورت این کار را شروع کنم و جرقه آن همه ایران را گرفت و همه به ما لینک شدند و الان یک مجموعه بزرگ شدهایم.
شما میخواستید مثلا از آنها طراح بگیرید؟
خیر ما فقط میخواستیم ایدهها و لباسهای سنتی ایران را ارائه و آنجا نشان بدهیم و ظرفیتهای پوشاک ایرانی را بهنمایش بگذاریم.
شما با انجمن طراحی و دوخت خود استان شروع کردید. کمی توضیح دهید که چگونه شروع کردید؟
ما پیشنهاد طرح را دادیم. طرحمان این بود که دغدغههای پوشاک از بین برود و بتوانیم تحولی را در پوشاک ایرانی ایجاد کنیم. باید ریشهای عمل کنیم، باید برویم ابتدا سراغ آنچه داشتهایم و الان نداریم و در واقع از خود هویت ملی و از داشتههایمان استفاده کنیم تا به نتیجهای دلخواه برسیم. در نتیجه تصمیم گرفتیم در قالب یک همایش و جشنواره به نام شناخت و آموزش لباسهای محلی ایران و تاثیرات روی آن شروع کنیم.
با همان استارت اول ما پیشبینی چهار جشنواره آینده خود را هم کردیم. گفتیم اگر چهار جشنواره پشت سر هم انجام بدهیم و اینها هر کدام پلکانی باشد برای استارت آن یکی، در مرحله چهارم میرسیم به بهروزرسانی لباسهای محلی ایران بهعنوان پوشش ایرانی که در سال 94 این جشنواره در شیراز برگزار شد. خوشبختانه در نخستین حرکتمان 18قوم ایرانی به ما پیوستند، به علاوه 14دستگاه دولتی حامی معنوی ما شدند.
این جشنواره به خوبی برگزار شد همراه با جشنواره آموزش دوخت لباسها توسط خود اقوام. یعنی قوم کرد خودش با لباس محلی با هویت ملی خودشان آمدند و لباس کردی را به دیگران آموزش دادند. یا قشقاییها به همین صورت. هر قومی در قالب تیم تخصصی خود آن چیزی را که داشتند، ارائه دادند.
دستاوردهای این جشنواره چه بود؟
یکی اینکه ما توانستیم تیم کاملی از تمام اقوام در کنار هم داشته باشیم و استارت استانداردنویسی لباسهای اقوام توسط این جشنواره زده شد که استان فارس هم جزو استانداردنویسی لباس اقوام قرار گرفت. ما همه زیر نظر فنی - حرفهای کار میکنیم و استانداردهای فنی – حرفهای، استاندارد جهانی است و کد بینالمللی دارد. وقتی موضوعی کد بگیرد، میتوان آموزشش داد و گواهی مهارت از فنی حرفهای گرفته شود.
استانداردنویسی یعنی چه؟
چون زیر نظر فنی - حرفهای فعالیت میکنیم تمام رشتههایی که در آموزشگاههای عالی فارس تدریس میشود باید کد بینالمللی بگیرد. این کد جهانی باید از یک استاندارد جهانی تبعیت کند که بتواند آن رشته کد را بگیرد. مثلا رشته خیاطی در کل ایران یک کد دارد و این کد در خارج از ایران هم همان است و معاوضه و تعویض نمیشود. یک کد جهانی و بینالمللی است.
اینها به نام ایران ثبت شده است؟
بله. مثلا کد لباسهای اقوام که در حال ثبت شدن است استاندارد آن نوشته و کد گرفته و در حال آماده شدن است. اینها جزو کدهای ایرانی محسوب میشوند که در واقع در ایران اجازه آموزش دارند و حتی در خارج از کشور بابتش گواهینامه مهارت بینالمللی دریافت میکنند.
ما در لباسهای اقوام با کدام کشورها همسانی داریم؟
کشورهای آسیایی
همه کشورهای آسیایی؟
بله
مثلا ما با چین در لباسهای سنتی همسانی داریم؟
ما خیلی برتریم.
نه بحث برتری نیست، منظورم همسانی است؟
همخوانی ما با کشورهای ترکیه، گرجستان، ترکمنستان، آذربایجان و کشورهای همجوار است. همه اینها در واقع تشابههایی دارند و میگویند هیچ جایی مثل ایران تنوع و زیبایی لباس را ندارد.
با توجه به تلاشهایی که خود شما اشاره فرمودید یعنی 24سال آموزش طراحی و دوخت، شما الان فردی کارکشته و مجرب هستید در این زمینه و یکی از بهترین افرادی هستید که میتوانید در مورد لباسهای سنتی صحبت کنید. چون نقشها، رنگها و طرحهای لباسهای سنتی ایران را بررسی کرده اید، میخواهم بدانم آیا به لحاظ روانشناسی یا فلسفی فرمول یا الگوی خاصی در دوخت یا در طرح و رنگ این پوشاک وجود دارد؟
بله. در واقع اقوام ایرانی به واسطه کوچی که انجام میدادند حالا در شما یا جنوب، مشرق، مغرب یا مرکز در حاشیه هر قسمتی که حرکت میکردند همه چیز اینها الهام از طبیعت میگرفت و گذر طبیعت در طرح و رنگ لباسشان تاثیر داشته و در زمان کوچ سعی میکردند لباسهایی بپوشند که با طبیعت همخوانی داشته باشد.
اگر شمال یا جنوب را در نظر بگیرید یا اقوام مختلف ایران را در نظر بگیرید، چون گذر قوم ترک قشقایی از دامنه زاگرس شروع میشود و دامنه زاگرس هم زیباترین طبیعت را دارد، تمام نقشهایی که روی لباس میزنند از دامنه طبیعی زاگرس الهام میگیرد و لباسهای آنها دارای مفهوم خاصی است. یعنی هر لباسی هم از لحاظ پوششی و هم از لحاظ راحتی کاربرد خاص خودش را داشته است. مثلا در میان ترکها یا لرها نوعی لباس است که زیر بغل آن خالی است.
آنها آنقدر هوشیار بودهاند که با توجه به کمبود آب و نبود بهداشت که مدام بخواهند حمام بروند پس لباسی طراحی کردند که هم زیبا باشد و هم زیر بغلشان را خالی کردند تا حرکت دستشان آزاد باشد و عرق نکند و از لحاظ بهداشتی بو نگیرد و آستینهای لباسشان آنقدر بلند است که در مقابل سرما و گرما انگشتانشان را محافظت کند.
ویژگیهایی که در واقع همگی مثبت بوده و پشتشان فکری بوده. شما این ویژگیها را چطور میخواهید روی لباسهای دنیای مدرن امروزی منتقل کنید؟
در جشنواره 94 که هدف شناخت و آموزش لباسهای محلی ایران و تزیینات روی آنها بود و آموزش و شناسایی، مستندسازی سوزندوزی لباس اقوام و زیورآلات روی لباسها یعنی همه اینها را ما مستند گرفتیم و از طریق تحقیقات میدانی بهدست آوردیم.
جشنواره بعدی ما، جشنواره لباسهای ادوار تاریخی است یعنی هر قومی باید تعدادی از لباسهای اشکانیان، ساسانیان، قاجار و غیره را ارائه بدهد و شناسایی کند. مرحله چهارم که هدف بهروزرسانی لباسهای محلی است یعنی طراحها باید لباسهایی طراحی کنند که المانهایی از اقوام ایرانی با همان شاخصهها و مشخصات که آموزشها داده شده در آنها وجود داشته باشد. این المانها باید در لباسهایی که بهعنوان لباس روز معرفی میشوند، در نظر گرفته شوند.
هم لباس مردانه هم زنانه؟
بله.
کلا چند نوع لباس مردانه و زنانه سنتی شما شناسایی کردید؟
تا الان 24 قوم را ما شناسایی کردیم که این 24 تا در مرحله تخصصی انجام شده است.
شما از تولید انبوه و مدسازی حرف میزنید. ببینید بهعنوان مثال طرح چهارخانه را در سراسر جهان و در هر شهر و روستایی از ایران میتوان دید. یعنی طرحی فراگیر. فکر میکنید چه زمانی میتوانیم بهصورت فراگیر شاهد حضور نقشهای سنتی ایرانی روی پیراهن یا مانتوهای ایرانیان باشیم؟
این هدف ماست. ما المانهای پوشاک اقوام مختلف را بررسی میکنیم، در روستای ورزنه پارچههایی میبافند که این پارچهها گلهای آبی در خود دارد که به چشم روشنی معروف است و بهعنوان نظربند هستند که میتواند روی پوشاک بنشیند. همچنین طرحها و الگوهای لباسها را در قالب یک کتاب و مجموعه آموزشی تدوین کردهایم و فکر میکنم که نخستین کتابی است که جامع، ملی و تخصصی نوشته شده است.
همه اقوام الگوها و لباسهایشان را با المانهای خود لباسها ارائه دادهاند. این کتاب یک کتاب ملی است و ممکن است 200نفر نویسنده داشته باشد و مرجعی آموزشی برای کل ایران حتی مراکز آموزشی، دانشگاهها و تولیدیهاست و حتی برای ترجمه به دیگر زبانها کاربرد دارد. پوشاک شناسایی شده و الگوبرداری شده در این کتاب توسط خود اقوام و تیم تحقیقاتی از روستاها و مناطق مختلف ایران گردآوری شده و قدمت بعضی از پوشاکها بین 50 تا 200سال است.
شما موجب اشتغالزایی هم شدهاید؟
بله من چندین سال کهگیلویه و بویراحمد بودم که بسیاری از مربیان و افراد آموزشگاه استان کهگیلویه از نیروهای آموزش دیده ما هستند. درخود استان فارس خیلی اشتغالزایی شده است. افرادی که از اینجا بیرون میروند در حال کار هستند یا مغازه دارند یا اینکه در روستاها افرادی هستند که بهواسطه همین آموزشگاه با ما کار میکنند و در واقع چرخ تولید ما بهواسطه همین افراد میچرخد.
با توجه به قشقاییبودنتان تا به حال کوچ هم کردهاید؟
خیر. اما در مسیری که کوچرو و مختص عشایر بوده، رفتهام.
منشا دغدغههای شما از چه چیزی نشات میگیرد؟
کار من آموزش بوده است و کار آموزش را همه انجام میدهند. ولی خودم فکر کردم که باید کاری صورت بگیرد که خیلی بزرگتر باشد، کاری که یک تحول و دگرگونی را بهوجود بیاورد، کاری که ماندگار و جاودان بشود.
به هر حال همه ما الگوی خیلی خوبی به نام آقای استاد محمد بهمن بیگی داشتیم. ایشان مدیر کل امور عشایر بودند که در واقع تاریخ عشایر را تغییر دادند. کار باید خیلی بزرگتر و عظیمتر باشد که بتواند تحول ایجاد کند. من هیچگاه به کار خودم بهعنوان یک کار دائم نگاه نکردم. کار باید بر جامعه تاثیر بگذارد. به خاطر همین دغدغهها بود که از تک تک افراد شروع شد و گروههای زیادی به ما لینک شدند.
شما با خطوط تولید پوشاک هم ارتباطی دارید که بخواهید این ایده و طراحیها را به تولید صنعتی برسانید؟
در جشنوارههایی که هدف بهروزرسانی لباسهای محلی است، سعی ما بر این است که تمام طراحها را دعوت کنیم برای ارائه طرح و استفاده از المانهایی که الان بهدست آوردیم و از مستندات و تولیدکنندهها برای خرید و استفاده از این طرحها دعوت میکنیم.
برنامهای برای دعوت از طراحان برتر از کشورهایی چون ایتالیا یا حتی ترکیه که در زمینه طراحی و پوشاک از ما جلوتر هستند، ندارید؟
کل هدف ما به همین شکل است. پایهریزی و پیریزی این کار برای این است که مجموعهای از تخصصها را داشته باشیم. الگو، المان، نقش، نگار، سوزندوزی، زیورآلات و همه آنها الگوی این کار است که در مرحله جشنواره چهارم همه آنها به کار میآیند.
عوامل تولیدکننده، عوامل خریدار، کارخانهدار، کشورهای خارج از ایران همه آنها در آن مرحله باید جمع بشوند، یعنی تمام هدف این کار رسیدن به آن نقطه است که بتوانیم بهعنوان یک ایرانی با استفاده از المانهای خودمان، طرحهایی را ارائه کنیم که نسل جوان آن را بپسندد. در کنار این کارها ما معمولا آیینهای سنتی را هم به جشنوارهها اضافه میکنیم تا مجموعهای از فرهنگ ایرانی را ارائه دهیم.
ارتباط با نویسنده:[email protected]