باوری قدیمی درخصوص نوآوری وجود دارد که بسیاری از مردم به آن اعتقاد دارند. این باور این است که نوآوری از طریق یک جرقه الهام بخش ایجاد شود، یک اورکا و کشفی که ارشمیدس به یک باره به آن رسید. اما در عالم واقعیت، نوآوری با سلسله اطلاعات به روز و مرتبط تغذیه می شود که می تواند برای شکل دادن به ایده های جدید مورد استفاده مجدد قرار گیرد یا با ایده های دیگر ترکیب شود تا تفکری نو خلق شود. اما چه کنیم که رویکردهای نوآورانه را بیشتر در سازمان خود پرورش دهیم. در گزارش زیر به مکانیزم هایی که محرک نوآوری هستند اشاره می شود.
خوراک دادن به مغز
ما معمولاً هنگامی نوآورتر می شویم که در معرض فرآیندهایی قرار بگیریم که به مغز ما با موقعیت ها و ایده های جدید خوراک بدهند: مثلاً هنگامی که در حال مسافرت هستیم، هنگامی که در یک کشور خارجی زندگی می کنیم، هنگامی که به کلاسی مفید یا یک کنفرانس می رویم یا هنگامی که با افرادی متفاوت از خودمان ملاقات می کنیم.
برای اینکه به ماشین نوآوری شخصی خود سوخت بدهیم، نیاز به اطلاعات جدید، افکار جدید، وظایف و رویکردهای جایگزین و عناصری داریم که بتواند این تفاوت ها، تشابهات و تضادها را انعکاس دهد. در چنین مواردی، روشی که ما با اطلاعات خودمان را به روزرسانی می کنیم، نقشی اساسی در نوآوری ایفا می کند.
طراحی استراتژی های اطلاعاتی
ظرفیت ما برای نوآوری با میزان اطلاعاتی که برای مغزمان فراهم می کنیم پرورش می یابد. در محیطی با تمایل آشکار به کسب اطلاعات زیاد و در مقابل در محیطی با تمایل کم به یادگیری، طراحی استراتژی های اطلاعاتی مناسب یک ضرورت محسوب می شود.
نگاه به روزنامه انداختن، گوش دادن به رادیو در حال رانندگی یا نشستن جلوی تلویزیون برای تماشای اخبار ابزار کافی برای آگاهی از اطلاعات و نوآور بودن نیست. اگر شما خواستار خلق نوآوری در یک موضوع هستید، باید مغز خود را انفجار اطلاعاتی کنید تا کم کم شروع به پردازش اطلاعات به روشی مؤثر و پویا کند؛ روشی که دارای ابزارهای لازم برای حفظ اطلاعات از منابع اصلی باشد که در صورت نیاز بتوانید به آنها مراجعه کنید.
زمینه ها و شرایط نوآوری
مدیریت مؤثر اطلاعات به معنای استفاده از تکنولوژی صحیح برای ذخیره سازی و توانایی پیدا کردن آنهاست. ما در زندگی شخصی تنها چیزهایی را می خوانیم که دیگران به ما پیشنهاد می کنند. اما در جو حرفه ای، ما نیاز به توسعه روش هایی برای کار داریم که فراتر از فیلترینگ، به اشتراک گذاری یا اظهارنظر روی اطلاعات مرتبط گردآوری شده برود و همچنین قادر باشد آنچه دیگران می خوانند را به اشتراک بگذارد.
در دنیای سازمانی امروز مدیران، سازمان ها و کارکنان خلاق، اضلاع مثلث خلاقیت و نوآوری هستند که بدون هر یک از آنها خلاقیت و نوآوری به سر منزل مقصود نمی رسد. ساختار سازمانی مناسب، حمایت، پشتیبانی و تشویق لازم مدیران دو عنصر اسـاسی در خلاقیت افرادند. زمینه ها و شرایط نوآوری امری الزامی است که سازمان ها باید آن را فراهم سازند تا به اهداف مورد نظر خود دست یابند.
سـازمـان ها بـرای بقا و تداوم نقش مثبت و سازنده خود نیازمند افکار، اندیشه ها، نظرات تازه و نو هستند تا با دریافت دیدگاه های نو مبتنی بر تحقیقات میدانی و اندیشه ها و تـئوری ها بتوانند پویایی خود را تضمین کنند وگرنه رو به زوال و نابودی هستند. مقاومت سازمان ها در قبال تغییرات و تحولات جهانی و منطقه ای موجب حذف آنها شده و حتی قادر به حفظ وضع موجود نیز نخواهند بود.
به روز نگه داشتن روندهای موجود
دیدگاه بعضی از متخصصان مدیریت این است که کسب وکار ایده ال کسب وکاری است که کارمندان آن مدام در جست وجوی، طبقه بندی و هضم اطلاعات هستند، کارمندانی که تنها به انجام وظیفه خود اکتفا نمی کنند، بلکه در مورد آنچه انجام می دهند تعصب و تمایل دارند رویکردهای موجود در رشته خود را به روز نگه داشته و متخصص شوند و همیشه مغزشان را با اتخاذ اطلاعات جدید فعال نگه دارند.
لازم نیست كه حتماً یك فرد خاص باشید تا خلاق و نوآور باشید هر كسی می تواند خلاق باشد. این مهم نیست كه شما چه کسی هستید، مهم این است كه چگونه عمل می كنید. تنها چیزی كه احتیاج دارید این است كه برای رسیدن به هدف خود چندین راه پیدا كنید، نه اینكه خود را به نخستین راه حلی كه به نظرتان می رسد یا از همه ساده تر است، محدود كنید.
به خود اجازه بدهید كه سرزنده، كنجكاو و انعطاف پذیر باشید. افراد خلاق خیال پردازی دارند، رویاهای خود را بهتر به خاطر می آورند و یك چیز مشترك در همه آنها وجود دارد و آن عشق به كاری است كه انجام می دهند. نوآور بودن تنها به معنای اختراع چیزهای جدید نیست، بلکه می تواند به معنای تغییر مدل کسب وکار شما و اتخاذ تغییرات در محیط شما برای انتقال محصول یا خدمات بهتر باشد.
نوآوری موفق باید بخشی از استراتژی کسب وکار شما باشد، استراتژی ای که در آن، فرهنگ نوآوری را ایجاد کرده و در راهی پیش ببرید که منجر به تفکر نوآورانه و حل مسائل به صورت خلاق شود. نوآوری می تواند شانس موفقیت سازمان و کسب وکار شما را افزایش دهد. کسب وکارهایی که نوآور تر هستند، فرآیندهای کاری مؤثرتری ایجاد می کنند و دارای میزان بهره وری بالا و عملکرد بهتری هستند.
ایجاد فرهنگ مشارکتی
ساختن محیطی که غنی از اطلاعات باشد کار دشواری نیست. در حقیقت از طریق فیدها یا گردآوری آنها با گزینه های پیشرفته و ارتباط با دیگر نرم افزارهای مشارکتی، این کار تسهیل می شود. اما بالاتر از تکنولوژی برای این کار، دو مورد دیگر نیز وجود دارد: وابسته بودن به نیازهای تان و وضعیت جاری اتخاذ تکنولوژی. آنچه در اینجا دارای اهمیت است، ایجاد یک فرهنگ مشارکتی با توانایی تشخیص اطلاعات، فرآیندهای فیلترینگ و به اشــتراک گذاری به گونه ای است که سیستم نیازهای آنها را جذب کرده و نیازهای غیرضروری را رد کند.
چنین سیستمی می تواند برای شرکت فرصتی ایجاد کند که کارمندان را آگاه ساخته و به آنها در خلق نوآوری کمک کند. آیا شرکت های غیرتکنولوژیک می توانند فرصت هایی نظیر استارتاپ ها را شناسایی و در جهت نوآوری از آن استفاده کنند یا بدون تکنولوژی آسیب پذیر خواهند بود؟ شرکت هایی که قادر به جذب و حفظ افرادی با تعصب نسبت به وظایف شان هستند، تمایل بیشتری به به روز بودن و متخصص شدن در حوزه خود و تأثیرگذاری در نوآوری دارند.
تنظیم سیاست ها براساس وقایع موجود
تکنولوژی های موجود در جهان امروز به ندرت ماحصل یک خلاقیت / نوآوری یک مرحله ای اند، بلکه ماحصل سیر تکاملی زنجیره های خلاقیت هستند. معمولاً نخستین حلقه های زنجیره های خلاقیت را نوآوری های علوم پایه تشکیل می دهند، بنابراین تقویت علوم پایه در مقاطع مختلف تحصیلی که احتمالا نقش مهمی در زمینه سازی ظهور نوآوری های پایه خواهد داشت، توصیه می شود. ارتباط زنجیره های خلاقیت، شبکه های خلاقیت و نوآوری را به وجود می آورند.
این شبکه ها می توانند در سطوح علوم تخصصی، سازمانی، فراسازمانی، بخشی، ملی و بین المللی مطرح باشند. بسترسازی برای ظهور نوآوری ها کافی نیست، بلکه ارزشمند بودن زمان و سرمایه ایجاب می کند که زنجیره ها و شبکه های خلاقیت و نوآوری به طور هدفمند هدایت شوند. بسترسازی، سازماندهی و هدایتگری زنجیره های نوآوری، ماموریت های اصلی مدیریت خلاقیت و نوآوری هستند.
همچنین انعطاف پذیری منطقی سازمان در قبال تغییرات گوناگون و پیشرفت های تکنولوژی، موجب می شود که سازمان به روز بوده و سیاست ها، روش ها، برنامه ها و تصمیمات خود را براساس واقعیات تنظیم کرده و در صورت نیاز تغییرات لازم را ایجاد و اشکالات را مرتفع و برنامه های پیشرفت خود را ترسیم کند. در چنین صورتی سازمان ها می توانند به بقا و حیات خود ادامه دهند و به اهداف مورد نظر دست یابند.
ا رتباط با نویسنده: [email protected]