امروزه دغدغه اصلی بازاریاب ها چگونگی رساندن محتوای شان به دست بیشترین تعداد مخاطب ممکن است. به هر حال، مگر مشاهده بیشتر محتوای بازاریابی به معنای تاثیرگذاری و فروش بیشتر نیست؟ پاسخگویی به این پرسش به راحتی امکان پذیر نیست. بدون تردید اندکی تحقیق در آن نهفته است. با این حال فقط در صورت ارائه ویدئوی باکیفیت و مورد پسند مخاطب امکان دستیابی به اهداف بازاریابی وجود دارد. به عبارت بهتر، برندها باید ویدئوهای خود را ابتدا با خواسته انسان ها هماهنگ و سپس به سراغ سازگاری با الگوریتم های شبکه های اجتماعی باشند.
تاثیرگذاری ویدئوها بر روی مخاطب مهم ترین عامل ارزیابی موفقیت کمپین ها محسوب می شود. خلاقیت موجود در ویدئوهای بازاریابی باید در راستای ترغیب مخاطب به سوی عملی خاص سازماندهی شود. در غیر این صورت هیچ نتیجه مشخصی برای برند ما پدید نخواهد آمد. بنا بر آنچه گفته شد، ویدئوی برند ما با میلیون ها بازدید نیز بدون تاثیرگذاری بر روی مخاطب بی فایده خواهد بود. به طور معمول هدف برندها از تاثیرگذاری بر روی مخاطب ترغیب شان به خرید محصولات بیشتر است، بنابراین باید فروش را به عنوان هدف اصلی کمپین های بازاریابی مدنظر داشته باشیم.
با توجه به اطلاعات سطرهای فوق، اجازه دهید به سراغ بررسی شش توصیه اساسی در حوزه بازاریابی ویدئویی برویم. هدف اصلی از بررسی این توصیه ها کمک به برند شما در راستای خلق کمپین های جذاب تر است.
1. اهمیت ضربه نخست به مخاطب
زمانی که فیسبوک در سال 2016 به بررسی اطلاعات ویدئوهای کاربرانش پرداخت، به نکته جالبی دست یافت: کاربرانی که سه ثانیه نخست یک ویدئو را مشاهده می کنند، حداقل 30 ثانیه بعدی آن ویدئو را نیز تماشا خواهند کرد.
مطلب مرتبط: 4 ایده برای بازاریابی ویدئویی
مفهوم اصلی یافته فیسبوک بسیار مشخص بود. ابتدای ویدئوها تاثیر انکارناپذیری بر روی مخاطب دارد، بنابراین برندها باید به دنبال افزودن المان های جذاب به بخش آغازین ویدئوهای بازاریابی شان باشند. در غیر این صورت به احتمال زیاد مخاطب علاقه ای به مشاهده آن نشان نخواهد داد. اشتباه بسیاری از برندها در اینجا تلاش برای ایجاد جذابیت در طول ویدئوست. به این ترتیب مخاطب برای مشاهده صحنه های جذاب باید تا انتهای ویدئو صبر کند. به مانند مسابقه بوکس، در اینجا هرچه ضربه نخست ما به مخاطب سریع تر و محکم تر باشد، کسب موفقیت ساده تر خواهد بود.
آگاهی از اهمیت تحت تاثیر قرار دادن کاربران در شبکه های اجتماعی نکته کاربردی است با این حال به راستی چه نوع اطلاعاتی مخاطب شبکه های اجتماعی را به وجد می آورد؟ آنچه ما در موسسه HubSpot بدان رسیده ایم، اهمیت جلوه های بصری زیبا و عرضه پیشنمایشی از ویدئو بازاریابی کامل برندهاست. به این ترتیب مخاطب علاقه بیشتری به ویدئو برندها پیدا می کند.
2. رابطه داستانسرایی و موفقیت بازاریابی
در رشته علوم اعصاب، پژوهشگران داستانسرایی را بهترین راهکار برای جلب توجه مردم عنوان می کنند. داستانسرایی نهتنها توجه مخاطب را جلب می کند، بلکه مقدمه ای مناسب برای ایجاد رابطه ای عمیق با برندمان نیز هست. بهترین راهکار برای موفقیت در داستانسرایی تلاش برای نزدیکی به حالت ذهنی مخاطب هدف است. به عنوان مثال، برای علاقه مندان به غذاهای دریایی توصیف بشقاب ویژه ای از خرچنگ همراه با پنیر پیتزای اضافه بسیار جذاب خواهد بود. چنین اتفاقی در مورد علاقه مندان به ورزش موتورسواری به هنگام مشاهده مسابقات جهانی موتور کراس رخ می دهد.
به بیانی بهتر، در صورت تاکید بر روی المان های مورد علاقه مخاطب در داستان مان شانس جلب نظر آنها افزایش می یابد. افرادی که در گذشته تجربه بیان داستان را داشته اند، در زمینه داستان سرایی تجاری موفق تر عمل می کنند. البته همه اینها مشروط به دریافت اطلاعات مناسب پیرامون مخاطب هدف از سوی بخش تحقیق و توسعه برندهاست.
3. تحریک احساسات مثبت
علم روانشناسی اطلاعات کاربردی در اختیار بازاریاب ها قرار می دهد. از نقطه نظر روانشناختی احساسات عامل شکل دهی به رفتارهای ماست. در این میان عقل و منطق به داوری رفتارها پس از اجرای عملی خاص می پردازد. اگر بازاریابی را یک علم در نظر بگیریم، یافته مشابهی نیز از سوی بازاریاب ها مورد تایید قرار گرفته است. بر این اساس انتظارات مردم از برندها درست مانند سایر مردم عادی است. به این ترتیب سرمایهگذاری شرکت ها بر روی ساخت ویدئوهای جذاب موجب جلب نظر مردم خواهد شد. نحوه انتخاب مردم میان محتوای تولیدی برندها و سایر کاربران بسیار ساده است. آنها محتوایی که جذابیت بیشتری دارد، انتخاب خواهند کرد.
اگر شما مایل به تاثیرگذاری ویدئوهای تان بر روی مخاطب هدف هستید، باید به فکر تزریق احساسات مثبت به محتوای بازاریابی برندتان باشید. در حقیقت، احساساتی نظیر شادی، امیدواری و هیجان بیشتری تاثیر را بر روی رفتار و تصمیم گیری مردم به هنگام خرید محصولات مختلف دارد، بنابراین اگر ویدئو برند ما توانایی تحریک این سه احساس را داشته باشد، موفقیت کمپین بازاریابی ما تا حد زیادی تضمین خواهد شد. نکته جالب اینکه تاثیرگذاری چنین احساساتی بر روی تمام نسل ها به یک صورت است، بنابراین نباید نگرانی بابت تفاوت سلیقه نسل جوان با سایر مشتریان داشت.
4. ویدئوهای خود را چسبناک سازید
چیپ و دن هیت در کتاب مشهورشان «ساختن برای چسبیدن» نکته مهمی را به خواننده آموزش می دهند: مدلی برای ایجاد ایده های چسبناک یا به بیان بهتر به یاد ماندنی و جذاب ساختن ایده ها.
مطلب مرتبط: ایده هایی جالب برای بازاریابی ویدئویی تأثیرگذار
با بررسی شمار بسیار بالایی از ایده های چسبناک نظیر کمپین «مرد ماه» از برند JFK و سخنرانی ها و حتی برخی از نظریه ها چیپ و دن هیت به اهمیت چسبندگی ایده ها در تاثیرگذاری شان بر روی مردم پی برده اند. مطالعات برادران هیت به اصول ذیل منجر شده است:
• سادگی: پیام اصلی ایده ما باید به راحتی از سوی کاربران قابل فهم و دریافت باشد.
• غیرقابل پیشبینی: ایده ما باید کلیشه های رایج را کنار بگذارد. مخاطب در صورت مواجهه با ایده ای تازه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
• خیالپردازی: ایده ما باید قوه تخیل و خیالپردازی مردم را به کار اندازد.
• اعتبار: ایده ما باید از سوی یک موسسه یا برند معتبر حمایت شود.
• عواطف: بدون درگیری عواطف امکان تعامل با مردم وجود ندارد.
• مسیر داستانی: ایده ما باید داستانی جذاب برای مخاطب بیان کند. بدون داستانی منسجم هیچ مخاطبی تحت تاثیر قرار نمی گیرد.
برادران هیت توصیه های فوق را به عنوان بخشی از یافته های خود در زمینه اصل «چسبناکی» بیان می کنند. اگر علاقه مند به مطالعه مطالب بیشتری پیرامون ایده آنها هستید، به وبلاگ آنها تحت عنوان «روانشناسی پشت ویدئوهای بازاریابی موفق» سر بزنید.
5. اتکا به جلوه های بصری
هنگامی که ما بچه بودیم، اتکای اصلی ما برای تشخیص تنوع رفتارها الگوی بصری شان بود. به عنوان مثال، علامت توپ به معنای زمان تفریح و بازی بود. همه کودکان ابتدا از طریق جلوه های بصری با دنیای خارج ارتباط برقرار می کنند.
درست به همین دلیل انسان ها اطلاعات بصری را در کمتر از 250 میلی ثانیه فهم می کنند. همچنین 50درصد از توانایی های مغز ما از طریق کدگذاری اطلاعات در قالب های بصری کار می کند. همیشه مشاهده دیگران بهترین روش برای یادگیری گونه های مختلف رفتار و عمل بوده است.
داستانسرایی تصویری به افراد در زمینه درک سادهتر مفاهیم کمک بسیاری می کند. به این ترتیب برندها باید به دنبال ایجاد پیوند میان ایده های بازاریابی شان با جلوه های بصری مشهور باشند. به عنوان مثال، استفاده از صحنه های فیلم های مشهور و تصاویر آشنا برای مخاطب راهکارهای منطقی به حساب می آید. تاثیرگذاری چنین صحنه هایی به دلیل بازسازی الگوی اصلی در ذهن ما صورت می گیرد. به این ترتیب ذهن محتوای تازه را نیز به سادگی در کنار دریافت قدیمی مان از محتوای مشهور قرار می دهد.
6. افزودن ترک صوتی مناسب به ویدئوها
انتخاب ترک صوتی مناسب یکی از پیچیده ترین مراحل در ساخت ویدئو بازاریابی است. این امر به دلیل تفاوت حوزه فعالیت برندها با یکدیگر و سلیقه های مختلف برندها و مخاطب ها روی می دهد.
امروزه ما نسبت به صداهای مختلف حساسیت زیادی نشان می دهیم. به همین دلیل استفاده از ترک های صوتی یا حداقل یک زندگی مناسب در ابتدای ویدئو برندمان بسیار تاثیرگذار خواهد بود. گاهی اوقات یک موسیقی متن مناسب توانایی برانگیختن احساسات مخاطب به بهترین شیوه را دارد. به طور مشابه، در صورت استفاده از ترک های صوتی نامناسب انگیزه مخاطب برای مشاهده ویدئوی ما از بین خواهد رفت.
در سال 1994 یک مطالعه جامع از سوی موسسه ساینت پیرامون تاثیر موسیقی بر روی نگرش ها نسبت به برندها صورت گرفت. در این مطالعه نیمی از شرکتکنندگان تبلیغ یک برند آبمیوه را بدون موسیقی و نیمی دیگر همراه با موسیقی گوش کردند. 23درصد از گروه مشاهده گر ویدئو تبلیغاتی همراه با موسیقی علاقه مند به خرید آبمیوه از آن برند شدند. در طرف مقابل فقط 4درصد از مشاهده گرهای ویدئو تبلیغاتی بدون موسیقی تمایل به خرید نشان دادند.
موسیقی توانایی افزایش تاثیرگذاری و اقناع گری ویدئوهای تبلیغاتی و بازاریابی را دارد، بنابراین در تولید ویدئوهای خنده دار برای شبکه های اجتماعی، معرفی محصولات تازه و حتی ویدئوهای آموزشی باید به انتخاب ترک صوتی مناسب توجه داشت. در حقیقت نقطه تمایز میان ویدئوهای معمولی و نمونه های موفق استفاده از قالب صوتی تاثیرگذار خواهد بود.
مطلب مرتبط: 8 روش مناسب برای بازاریابی ویدئویی آنلاین
تاثیرگذاری همیشه مهم تر از دسترسی به مخاطب بیشتر است
امروزه برای بیشتر بازاریاب ها میزان دسترسی به مخاطب معیار اصلی ارزیابی کمپین ها و بیان میزان رشد و توسعه برندشان محسوب می شود. در این میان بدون تاثیرگذاری احساسی قوی بر روی مخاطب دسترسی به طیف گسترده ای از مخاطب ها اهمیت چندانی ندارد. دلیل آن نیز کاملا واضح خواهد بود: یک ویدئوی معمولی شاید میزان بالایی بازدید دریافت کند، اما این بازدید بالا به معنای فروش بیشتر یا دست کم ایجاد رابطه ای عمیق تر با مخاطب نیست. به عنوان نتیجه نهایی، پیش از تلاش برای سازگاری ویدئوی مان با الگوریتم های شبکه های اجتماعی باید به هماهنگی آن با سلیقه مخاطب توجه کنیم.