در جهان امروز که شرکت های تازه بنیان و کارآفرین های عالی به وفور یافت می شوند، نمی توان خبرهای زیادی که در مورد شکست یک استارتاپ و یا مشکلاتی که در امر فروش اجناس به صورت مداوم شنیده می شود را نادیده گرفت. نکتۀ قابل تأمل این است که عدم وجود مهارت های مربوط به تکنولوژی، کمبود سرمایه و یا محصولات غیرمؤثر، علت وقوع این اتفاق نیستند. مشکل اصلی عموماً به امر فروش باز می گردد.
در یک استارتاپ، هیچ چیز مهم تر از توانایی فروش نیست. با این حال، تعداد کمی از شرکت ها از این واقعیت اطلاع دارند. در دهۀ اخیر، من افتخار همکاری با گروه های فروش شرکت های بزرگ و موفق تکنولوژی محور با درآمد بالغ بر 500 میلیون دلار را در سراسر کشور داشته ام. سپس زندگی حرفه ای خود را صرف حمایت و همکاری با مؤسسین شرکت های تکنولوژی تجاری-تجاری در سال های ابتدایی فعالیت و کمک به پیاده سازی یک سیستم فروش در سطح جهانی کردم.
در ادامه به این یافته های چند ساله اشاره خواهم کرد. راه حل تمامی مشکلات فروش منوط به انجام صحیح سه اصل ساده، صرف نظر از بزرگی شرکت است که وجودشان برای شروع، پیشرفت و ساخت یک تیم فروش در سطح جهانی از الزامات محسوب می شود.
افراد
اولین قدم در اختیار داشتن افراد خبره و مناسب است. بزرگ ترین اشتباهی که در فهرست شکست یک تشکیلات در زمینۀ فروش وجود دارد، عدم توجه و اهمیت به مدیریت است. ملامت کردن مأموران فروش به دلیل فروش ضعیف، کاری ساده است، اما در صورت فروش ضعیف، این مدیران در سطوح سرپرستی و معاونت هستند که عموماً کار خود را درست انجام نداده اند. بله، طبیعتاً استخدام مأموران فروش خبره از اهمیت زیادی برخوردار است، اما اگر مدیریت گروه توسط یک مدیر معمولی انجام شود، مهارت، تجربه و یا تلاش تیم فروش بی نتیجه خواهد ماند.
فرآیند
دوم، وجود یک فرآیند استراتژیک است. زمانی که از نظر افراد تیم، کار شرکت تکمیل شد، چه اقدامات و فعالیت هایی را از آنها می خواهید؟ چه تعداد تماس تلفنی باید با مشتریان احتمالی برقرار کنند؟ پس از برقراری تماس چه کاری انجام می دهند؟ پس از چندبار تلاش برای فروش محصولات به یک مخاطب، دیگر با آنها تماس نمی گیرند؟ از چه کانال های دیگری برای رسیدن به مخاطب استفاده می کنند؟ زمانی که با مشتریان احتمالی صحبت می کنند و یا اعتراض آنها را می شنوند چگونه رفتار می کنند؟ چه مشکلاتی را برای مشتریان حل وفصل می کنند؟
اینها تنها قسمت کوچکی از سؤالاتی هستند که باید قبل از اولین تماس تلفنی مأمور فروش به آنها پاسخ داده شود. مدل سنتی و بدون برنامه دیگر قابلیت اجرایی نخواهد داشت. هنگامی که فرآیندی این چنین به وجود آمد، باید از چگونگی پیشبرد و آموزش فرآیند به افراد تیم و همچنین مسئول گروه مطمئن شوید. مدیران شما باید سخت کوش ترین افراد تشکیلات شما باشند و از عهده مسئولیت و آموزش تمامی تیم برای پیشبرد فرآیند به شکلی مطلوب برآیند.
فرهنگ
هنگامی که افراد مناسب و فرآیند مورد نیاز را به دست آوردید، قدم سوم فرهنگ شرکت شما خواهد بود. این نکته ای است که اکثر شرکت ها در آن با مشکل مواجه می شوند. فرهنگ به وجود یک میز پینگ پنگ در سالن استراحت و یا مکانی برای چرت زدن خلاصه نمی شود. البته، اینها موارد قابل توجهی هستند، اما ربطی به فرهنگ شرکت شما ندارند. فرهنگ شرکت، مجموعه قوانین و ارزش هایی هستند که تشکیلات شما را تعریف می کنند و از بالاترین سطح شرکت شروع می شوند.
اگر مدیرعامل شرکت منظم ترین فرد گروه باشد، فرهنگ تیم فروش نیز از همین قاعده پیروی خواهد کرد. اگر معاون فروش همواره برای ارتقای شخصی خود تلاش کند، فرهنگ تیم فروش نیز آن را منعکس خواهد کرد. اگر مدیران فروش خود را ملزم به موفقیت بالا و خواست محکم برای پیروزی کنند، تیم فروش نیز همگام با این فرهنگ پیش خواهد رفت. بیشتر رهبران دوست ندارند این گونه صحبت ها را بشنوند، اما حقیقت امر همین است. بیشتر افراد به نقش های مدیریتی به عنوان یک راه فرار از مسئولیت های دشوار نگاه می کنند؛ در حالی که باید زودتر از دیگران سر کار حاضر شوند، دیرتر روز کاری خود را به پایان رسانند و برای کمک به تیم خود تلاش کنند.
بزرگ ترین دستاوردهای زندگی عموماً در کوچک ترین جزییات پیدا می شوند. پیدا کردن افراد خبره، ساخت یک فرآیند قوی و به وجود آوردن فرهنگی مناسب هیچ پیچیدگی خاصی ندارد. شما تنها باید خود را برای انجام این امور متقاعد کنید. شکست در دنیای استارتاپ لزوماً آمار و ارقام نیست که تمام تلاش خود را صرف فرار کردن از آن کنید. از دیگران پیشی بگیرید و در بازی فروش پیروز شوید!