وقتی چند نفری دور هم جمع می شدند هر کس یک نقشه ای برای موفقیت پیشنهاد می داد. سرانجام همه آنها به این تصمیم رسیدند که باید تبلیغات وسیعی برای محصولات شرکتی که هنوز یک سال از عمرش نگذشته، راه بیندازند تا بتوانند سهمی از بازار را به دست گیرند.
اینها چند نفر از دوستان ما بودند که یک شرکت مواد غذایی تأسیس کردند و با تولید ترشیجات و مرباجات خواستند سهمی در بازار رقابتی بازار مواد غذایی به دست آورند.
سعید که از همه اینها بزرگ تر بود مهندسی مکانیک خوانده بود و با اصرار دوستان پول هایش را در این شرکت سرمایه گذاری کرد. امیرحسین 26ساله بود و عاشق کتاب و کتاب خوانی و هیچ علاقه ای به تولید مواد غذایی به خصوص ترشیجات و مرباجات نداشت و برای اینکه از بیکاری در بیاید با مسعود که پسر خاله اش بود همراه شد. اما مسعود این کار را دوست داشت و همیشه می گفت آقای میرجوادی از همین طریق میلیاردر شد. اما همیشه دو به شک بود که آیا واقعا با تولید ترشی و مربا می توان میلیاردر شد. برای همین این جمع سه نفره تصمیم گرفتند برای تصاحب سهم بازار بخشی از سرمایه را قبل از یک سالگی شرکت برای تبلیغات هزینه کنند.
تبلیغات برای معرفی محصول، برند شدن و افزایش سهم فروش مؤثر و مفید است، اما دوستان ما باید بدانند که تبلیغات مقدم بر باور به کسب و کار نیست. در صورتی که مسعود، سعید و امیرحسین به کسب و کار خود ایمان داشتند می توانستند از تبلیغات به عنوان ابزاری برای فروش استفاده کنند، اما وقتی صاحبان اصلی محصول تعلق خاطری به کسب و کار ندارند و هنوز با خودشان نتوانستند کنار بیایند طبعا تبلیغات نمی تواند شرکت را به موفقیت برساند.
تبلیغات در دنیای رقابتی امروز یک اصل قطعی است، اما فراموش نکرده ایم که شرکت های بزرگی در همین ایران با تبلیغات گسترده محیطی و رادیو تلویزیونی وارد عرصه رقابت شدند، اما امروز هیچ اثر و نشانه ای از آنها نیست و پس از چندی شرکت ها نیز تعطیل شد. بنابراین اگر به عوامل موفقیت به دقت نگاه کنیم نخستین و مهم ترین اصل باور شخص به کسب و کار خود است. تو اگر دستفروش هستی و کنار خیابان جوراب می فروشی درصورتی که به کارت باور داشته باشی شک نکن یک روز در آینده نزدیک بزرگ ترین تولیدکننده پوشاک می شوی، اما اگر اعتقاد و باوری به کارت نداشته باشی و همواره با درونت این چنین نجوا کنی که این هم شد کار؟ طبیعی است که تا عمر داری یا باید کنار خیابان جوراب بفروشی یا روی مبل لم بدی و برنامه تلویزیونی نگاه کنی.
دوستان ما باید باورهای خود را به کسب و کار تقویت کنند، آن گاه با اراده قوی راهی تازه برای معرفی کالا یا محصول می یابند.
کارشناسان فروش می گویند تبلیغات تأثیر به سزایی در بالا بردن آگاهی مشتری دارد. تبلیغات وسیله ای است که توسط آن، مشتریان از ابداعات و نوآوری های شرکت آگاه می شوند. تبلیغات راه بسیار مؤثری برای معرفی محصول به مشتریان است و چشم انداز جدیدی برای گفتن سلام به مصرف کنندگان اولیه تلقی می شود. تبلیغات در گونه های متفاوت به پرسنل کارآمد نیازمند است که با بینشی جامع و خلاقیتی سرشار از نوآوری رقابتی مقاوم و پایدار را برای محصول در بازارفروش ایجاد کنند.
این حرف ها گرچه بسیار قشنگ و زیباست، اما واقعیت این است که تو چقدر به کسب و کارت اهمیت می دهی و دنیای آینده ات را چگونه ترسیم می کنی. وقتی در خلوت خود به دنبال راهی دیگر و کاری دیگر هستی، وقتی آینده ای برای کارت متصور نیستی، وقتی همواره با اما و اگر می خواهی کار را به پیش ببری طبیعی است اگر هر شب تلویزیون محصول تو را تبلیغ کند باز هم نمی توانی موفق شوی.
موفقیت در کسب و کار به عوامل درونی بیشتر بستگی دارد تا عوامل بیرونی. بسیاری از برندهای مشهور مواد غذایی یا پوشاک در ایران در ابتدا اصلا تبلیغاتی نداشتند، بلکه با باور درست محصول خوبی تولید و روند تکاملی خود را طی کردند و سپس برای فتح قله های بیشتر از ابزار تبلیغات استفاده کردند. شرکتی که یک سال از عمر او نمی گذرد نیازی به تبلیغات وسیع ندارد، بلکه باید باورهای درونی خود و همکارانش را برای موفقیت آماده کند تا بتواند آرام آرام وارد بازار شود.
تبلیغات زمانی می تواند مؤثر باشد که تو در کسب و کارت با باور درونی ات تثبیت شده باشی آن وقت برای گسترش شعاع فعالیت می توانی از تبلیغات استفاده کنی، بنابراین به هیچ وجه مانند دوستان ما از ابتدا به فکر تبلیغات نباش زیرا نتیجه مؤثری عاید تو نمی شود. تبلیغات بعد از باور تو به موفقیت می تواند اثر بخش باشد.