یک بار و برای اولین بار در عمرم، نقشه مسیر زاینده رود را از مبدأ تا مقصدش بر روی نقشه هوایی مرور کردم: از کوه های زاگرس مرکزی تا تالاب گاوخونی. این همه زمین کشاورزی مرا به فکر فرو برد: اقتصاد صاحبان این زمین ها و خانواده های شان الان در چه وضعیتی است؟ غم عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفت و یکایک پدران خانواده، همسران و فرزندان شان جلوی چشمانم آمدند. وضعیت رودخانه کارون که دیگر رودخانه پراهمیت و استراتژیک ایران است هم بهتر از زاینده رود نیست. ضمن اینکه از تمام آثار سوء روانی، اجتماعی و حتی سیاسی خشکی رودخانه ها فاکتور می گیرم و فقط به مبحث موردنظر خود می پردازم. با این مقدمه و به بهانه پررنگ شدن زمزمه های کمبود آب و خشکسالی در این روزها، وظیفه خود دانستم سطوری را بنویسم و ضمن هشدارهای لازم، توصیه ها و نظرات مشورتی خود را نیز ارائه نمایم؛ باشد که مورد توجه دلسوزان و خادمان مردم و کشور قرار بگیرد.
در اقتصاد ملی، ما یک تفکر سیستمی نداریم. به همین دلیل، همیشه شاهد موازی کاری های جزیره ای در فرآیندها هستیم.
در فقره کمبود آب که مشخصا آن را «اقتصاد آب» باید بنامیم، ما با چنین معضلی مواجه هستیم: عدم تفکر سیستمی در برنامه ریزی، تحلیل و اجرا.
در شرایطی که خشکسالی بی سابقه در حال نشان دادن روی زشت خود به اقتصاد ایران است، آیا نباید بازنگری جدی در مدیریت فرآیندها و برنامه ریزی ها داشته باشیم؟ به نقل از یک خبرگزاری معتبر کشور، چندی قبل، سرپرست مرکز مطالعات آب اتاق ایران گفته بود «۵۰ سال سوءتدبیر» باعث شده تنها «پنج سال» تا بروز «فاجعه عمومی آب» در ایران فاصله داشته باشیم.
دلسوزان کشور عزیزمان و تصمیم بگیران و تصمیم سازان مدنظر داشته باشند ما باید تفکری سیستمی در اقتصاد آب ایران را برنامه ریزی و پیاده سازی نماییم و این مهم، مستلزم اخذ نظرات تخصصی از کارشناسان و پژوهشگران متخصص در حوزه های محیط زیست، اقتصاد، مدیریت و مهندسی می باشد. بازنگری در کشت محصولات و میوه ها، تغییرات در ساخت منازل و آپارتمان ها و استفاده از ابزارهای جبری به منظور وادار نمودن بخشی از جامعه به صرفه جویی در مصرف آب، بخشی از بازنگری های جدی در این فقره به حساب می آید.
فرهنگ حمام کردن بسیاری از ایرانیان، جای نقد فراوانی دارد: در شرایطی که در استان هایی مانند خوزستان و سیستان و بلوچستان ما شاهد کمبود آب شرب هستیم، چگونه بسیاری از هموطنان ما می توانند بدون استفاده از طشت، به حمام روند و هزاران لیتر آب شرب را تبدیل به فاضلاب کنند و ذره ای دل شان نسوزد؟ هنوز ما شاهد هستیم در بسیاری معابر و خیابان ها و حتی منازل، شهروندان از آب و شلنگ آب به عنوان جارو استفاده می کنند تا خود را راحت کنند و خدای نکرده، کمی فشار به کمرشان نیاید! آیا چنین مسائلی، نباید قانون گذار و مجریان را به فکر بازنگری جدی بیندازد؟
بدون شک برخورد قهری هیچ گاه پاسخ نمی دهد، اما صداوسیمای ما در تحقق تبیین تفکر سیستمی در اقتصاد آبی ایران چقدر قدم برداشته است؟ در کنار این همه تبلیغ های بازرگانی تجاری، چقدر به مسئله اقتصاد آب در لابه لای سریال ها و برنامه های پرمخاطب اهمیت داده شده است؟ آیا همانند مناسبت های مهم ملی و دینی، کمبود آب و ضرورت صرفه جویی در مصرف آب به عموم مردم کشور، مستمر اطلاع رسانی شده یا می شود؟ واقع بینانه و دلسوزانه باید بنگریم و بدون تعصب، اقداماتی عاجل انجام دهیم.
وضعیت امروز و بحران خشکسالی ما، مسئله یک شب و یک سال نیست. سال ها بر برداشت های آب، حفر چاه ها و آب رسانی های صنعتی هیچ نظارتی نشد و امروز همین قطره قطره ها، تبدیل به یک بحران شده است: مجموعه ای از مشکلات زیست محیطی، اقتصادی، کشاورزی، صنعتی و معیشتی. بارش باران در سال های اخیر بسیار کم بود، اما چه تدابیری توسط وزارتخانه های مربوطه برای تغییر فرآیندهای جمع آوری این حجم آب اندیشیده شد؟
یک مثال ساده در این باب ضروری به نظر می رسد. دوستی دارم که مهندس کشاورز است و مخترع. یک بار در منزل شان، ترکیبی را نشانم داد که پای گلدان و درخت می ریخت و وقتی به آن آب می رسید، به حالت ژلاتینی مملو از آب درمی آمد که به گفته خودش: ضمن حفظ آب و جلوگیری از تبخیر، نزدیک به 90 درصد از مصرف آب جلوگیری می نمود و من وقتی این صحنه را دیدم، از او پرسیدم: پس چرا هنوز چمن های این همه پارک و بوستان، با آب شرب! آبیاری می شود؟ سری تکان داد و گفت: چه عرض کنم؟! این چه عرض کنم یعنی همان عدم تدبیر؛ یعنی عدم کمک حرفه ای از کارشناسان متخصص و البته مشتی نمونه خروار.
باید بپذیریم اقتصاد آب، بخشی از استراتژی توسعه پایدار کشور ماست؛ به خصوص در شرایط فعلی که کرونا و تحریم ها به طرز عجیبی، اقتصاد ملی ما را تحت فشار قرار داده است. هیچ عذری در شرایط فعلی پذیرفته نیست.
مقام معظم رهبری درخصوص اهمیت آب در کشور ما فرمودند: یک مسئله مسئله آب و مصرف آب [است]. من دو سه سال پیش به نظرم در صحبت اول فروردین اشاره کردم که 90 درصد آب کشور صرف کشاورزی می شود. همه مصارف دیگر - مصارف شرب و شهر و صنعت و ... - 10درصد است. ما اگر چنانچه بتوانیم با تدابیری در آن 90 درصد که صرف کشاورزی می شود، 10درصد صرفه جویی بکنیم، معنایش این است که به همان اندازه ای که امروز آب برای شرب و شهر و روستاها و صنعت و ... مصرف می کنیم، به همین اندازه آب در اختیار کشور قرار می گیرد. این چیز کوچکی است؟ این چیز با این عظمت، ارزش این را ندارد که همه مسئولان، دست اندرکار بشوند و بروند دنبال این قضیه؟
بد نیست تعیین و ابلاغ سیاست های کلی اصلاح الگوی مصرف از سوی رهبر معظم انقلاب را در سال های نه چندان دور تنها مروری کنیم:
ارتقای بهره وری و نهادینه شدن مصرف بهینه آب در تمام بخش ها به ویژه بخش کشاورزی در چارچوب سیاست های زیر:
• طراحی، تدوین و اجرای سند ملی الگوی مصرف آب در بخش های مختلف و بهنگام سازی آن.
• اعمال سیاست های تشویقی و حمایتی از طرح های بهینه سازی استحصال، نگهداری و مصرف آب.
• تدوین و اعمال استانداردها و ضوابط لازم برای کاهش ضایعات آب، پایش کیفیت منابع آب و جلوگیری از آلودگی آب ها.
• اصلاح الگوی کشت و اعمال شیوه های آبیاری کارآمدتر، ایجاد سامانه های بهینه تأمین و توزیع آب شرب و بهینه سازی تخصیص و مصرف آب در بخش تولید براساس ارزش راهبردی و اقتصادی بیشتر.
• برنامه ریزی برای استفاده مجدد و بازچرخانی آب.
• تدوین و اجرای برنامه های عملیاتی مناسب برای ایجاد تعادل بین منابع و مصارف آب به ویژه در سفره های زیرزمینی دارای تراز منفی و اعمال مدیریت خشکسالی و سیل، سازگار با شرایط اقلیمی.
مسئولان مربوطه (از نماینده مجلس گرفته تا دولتمرد و استاندار و مدیر و کارشناسان مربوطه) چقدر در اجرای این سیاست ها، درست عمل کردند؟
چه باید کرد؟ در شرایط فعلی، باید از نظر کارشناسان متخصص استفاده کرد؛ یک استفاده حرفه ای. حتی آنهایی که در بدنه وزارتخانه های دولتی و سازمان های حاکمیتی نیستند. یک فراخوان و دعوت از کارشناسان و متخصصان مربوطه به منظور دریافت پیشنهادات و اجرای پروژه های زودبازده و مرتبط با بهینه سازی مصرف آب. کارشناسان و متخصصان مربوطه تنها در حوزه مهندسی و مدیریتی نیستند: ما در حتی در حوزه رسانه و محتواسازی رسانه ای نیز نیاز به متخصص و استفاده از تخصص او در ارائه محتواها به مردم داریم.
ارتباط با نویسنده : [email protected]