کمتر از یکصد روز تا انتخابات آمریکا باقی مانده است و نظرسنجی ها نشان می دهد که جو بایدن، معاون رئیس جمهور سابق و سناتور اسبق دموکرات از دونالد ترامپ پیشی گرفته است. خروج از معاهدات بین المللی و نحوه مدیریت بحران اپیدمی کرونا، این روزها به عنوان پاشنه آشیل ترامپ برشمرده می شوند و دریچه ای برای انتقادات از او گشوده اند، اما اینها فقط نظرسنجی هستند.
دونالد ترامپ، یک بازرگان فعال در صنعت ساختمان و املاک در شهر نیویورک بود که بدون هیچ پیشینه سیاسی پا به عرصه سیاست و آن هم در بالاترین رده ایالات متحده آمریکا گذاشت و در رویدادی کم سابقه از برج خود در منهتن به کاخ سفید اسباب کشی کرد. با اینکه ترامپ هیچ سابقه ای در سیاست نداشته است، اما به گواه رسانه ها و البته پیشینه موجود از او، در پروپاگاندا دست کمی از سیاستمداران کارکشته ندارد.
از طرف دیگر، همان طور که آشکار است، حزب جمهوری خواه همانند سایر احزاب با سابقه طولانی جهان، متشکل از صدها سیاستمدار، شرکت، تجار و سرمایه گذاران متعدد است. پس اینکه فکر کنیم همه این افراد براساس رویدادی کاملا اتفاقی و به طور ناگهانی و یا تحت تاثیر یک رویای شبانه، ترامپ را به عنوان گزینه خود برگزیده اند، قدری ساده انگارانه خواهد بود. پس چرا علی رغم فوج انتقادها، ترامپ به کاخ سفید راه یافت و چرا با وجود ادامه این انتقادها، آمریکا همچنان به این انبوه ساز نیویورکی نیاز دارد؟
ترامپ یک کار را تا به امروز به خوبی انجام داده است. او از تمام قراردادهایی که به نفع آمریکا نبود، به نوعی خارج شده و یا کمک های خود را قطع کرده است. این کار، دور از شأن بین المللی یک ابرقدرت است، اما این داستان شکل دیگری خواهد گرفت. برای نمونه در معاهده برجام، آمریکا به عنوان بازیگر اصلی، این معاهده را امضا کرد، اما منافع برجام به سمت چین روانه شد که رقیب فعلی آمریکاست. نهایتا نتیجه این شد که آمریکا از برجام خارج شد. در بسیاری از معاهده های دیگر هم شرایط بر همین منوال است. در واقع، آمریکا بهترین فرد برای زدن زیر قراردادهای بین المللی را انتخاب کرده است، اما این بازی در همین جا پایان نخواهد یافت.
در مورد دیوار مکزیک نیز یک منطق ساده وجود دارد؛ آمریکایی جنوبی، سرزمینی پر از نیروی انسانی بسیار ارزان و در منطقه به شدت تحت نفوذ آمریکاست بنابراین چه چیزی بهتر از یک دیوار می تواند میزان و نرخ کارگر را در دو سوی مرز تنظیم کند. فرض کنید که در آمریکا نیاز به کارگر وجود داشته باشد، پس به راحتی دروازه های دیوار باز خواهد شد. حال فرض کنید که سرمایه گذاری مستقیم شرکت های بزرگ آمریکایی در کشورهای آمریکای جنوبی با احداث خطوط تولید صورت پذیرد. در اینجاست که درهای دیوار بسته خواهد ماند تا میلیون ها نیروی انسانی فاقد شغل با کمترین قیمت ممکن در این کارخانه ها و در سرزمین خودشان مشغول به کار شوند. البته کشیدن دیوار، خود زمینه ساز سایر سیاست هاست که هنوز در میانه راه هستند.
از سوی دیگر، آمریکا در حال حاضر سیاست خود را نسبت به چین تغییر داده است که از نمونه های آن می توان به تحریم هوآوی و افزایش تعرفه ها اشاره کرد و البته به نظر می رسد جنگ تجاری بین این دو قدرت جهانی به مراحل جدی تری وارد می شود. اتحادیه اروپا نیز با موضع گیری در قبال مسئله هنگ کنگ، بنا را بر این نهاده است که موضع خود را به همراه آمریکا به پیش ببرد. به علاوه بحران همه گیری کرونا باعث ایجاد مشروعیت برای جبهه گیری های تند نیز شده است.
اما آمریکا در سمت دموکرات ها، جو بایدن را دارد که با توجه به قراین و گفته ها بنا دارد در صورت موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری به قراردادهایی که ترامپ از آنها خارج شده است، بازگردد. این قسمت را با ذکر یک مثال شفاف خواهم کرد. فرض کنید دو اتومبیل در مقابل هم قرار گرفته اند و به سرعت به سمت یکدیگر در جاده ای باریک در حال گاز دادن هستند. هر اتومبیلی هم که از سرشاخ شدن اجتناب کند، بازنده این بازی خواهد بود. حال در میانه این کش و قوس، راننده یکی از این دو اتومبیل را عوض کنیم و از راننده ای دیگر استفاده کنیم که قصد تغییر مسیر را دارد. در همین گام نخست، این تغییر به معنای باخت ماشینی است که راننده اش را عوض کرده و راننده تهاجمی خود را با راننده ای مصالحه کننده جایگزین کرده است.
نکته ای که در حال حاضر در مورد اقتصاد آمریکا وجود دارد، تاثیر پاندمی کرونا است که هزاران میلیارد دلار کسری بودجه روی دست دولت قرار خواهد داد و احتمالا آمریکا بایستی پس از گذار از این دوره با استفاده از سیاست های ریاضت اقتصادی به کاهش این کسری اقدام کند و این روند شامل هر کدام از رقبا می شود که نهایتا به کاخ سفید راه یابند.
به عنوان جمع بندی باید گفت، با آنکه این روزها نظرسنجی ها حاکی از پیشی گرفتن جو بایدن از دونالد ترامپ هستند، اما در نهایت این نظرسنجی ها نیستند که مهمان کاخ سفید را مشخص می کنند. با اینکه هیچ پیش بینی قطعی نمی توان در مورد سیاست انجام داد، اما این طور به نظر می رسد که سیستم سیاسی-اقتصادی آمریکا و نخبگان قدرت در حال حاضر محتاج حضور رئیس جمهوری با رویکرد تهاجمی خواهند بود و به نظر قصد و اراده ای برای تغییر به چشم نمی خورد، هرچند که در نبود کاخ سفید هم ترامپ نهایتا بدون کاخ باقی نخواهد ماند.
دکترای مدیریت استراتژیک*