توسعه ابزارهای هوشمند نهتنها در تغییر سبک زندگی افراد بسیار مؤثر است، بلکه باعث شده تغییر در سبک سرمایهگذاری و سودآوری ایجاد شود. خلق فرصتهای جدید در فضای کسبوکار در بازار آیتی نیازمند بسترهایی است که لزوما بخشخصوصی نه قادر به انجام آن است و نه برایش صرفه اقتصادی دارد، بنابراین بخش دولتی با توسعه بسترهای مناسب میتواند این فرصت را در اختیار بخشخصوصی قرار دهد تا با حرکت در مسیری هموار زمینههای جدیدی برای اشتغالزایی و توسعه کسبوکارهای جدید فراهم کند.برای بررسی جنبههای مختلف سرمایهگذاری در ابزارهای هوشمند پای صحبتهای مهندس مهدی فندرسکی، مدیرعامل شرکت دانشبنیان سیفتال نشستیم که در ادامه پیشرو دارید.
برای شروع بهتر است سراغ حوزههای جدید سرمایهگذاری در زمینه آیتی برویم. به نظرتان در حال حاضر چه زمینههای برای سرمایهگذاری در این بخش وجود دارد؟
اجازه دهید موضوع را این طور بررسی کنیم که برای سرمایهگذاری در حوزه آیتی به دلیل حضور کمپانیهای بزرگ عموما ما از بسترهایی که توسعهدهندگان بزرگ دنیا برایمان فراهم میسازند استفاده میکنیم بنابراین ابتدا باید ببینیم شرکتهایی نظیر اپل، گوگل، مایکروسافت، سامسونگ و... به چه سمت و سویی حرکت میکنند. برای مثال گوگل بهعنوان یکی از شرکتهای پیشرو در توسعه سیستمهای خود سرمایهگذاری و پلتفرم اندروید را از حالت موبایل خارج کرد و در پنج بخش جدید گسترش داد.
لایه Wear برای توسعه برنامه اندروید برای دستگاههای همراه یا گجتهای هوشمند (مثل ساعتهای هوشمند)، لایه Home که بستری است برای برنامهنویسی برای ساختمانهای هوشمند، لایه TVبرای گسترش برنامههای مبتنی بر تلویزیونهای هوشمند (که یکی از فرصتهای سرمایهگذاری با بازاری بکر است)، لایه Autoبرای گسترش سیستمهای خودرویی (که در حال حاضر با 28 شرکت خودروساز دنیا قرارداد بسته است) و از طرف دیگر سیستمهای پرداخت (pay)که توانسته یک حلقه واسط در مبادلات مالی را از آن خود کند.
بنابراین مطمئن باشید اینها فرصتهای آینده سرمایهگذاری در حوزه آیتی را رقم خواهند زد. وقتی میخواهیم در رابطه با سرمایهگذاری در بازار آیتی صحبت کنیم باید این بخشها را مدنظر قرار دهیم. این یعنی همان هدفگذاری برای خلق نیاز به جای هدفگذاری براساس کشف نیازهای موجود که در نهایت یک تغییر در سبک زندگی را ایجاد میکند.
چه منفعتی برای این شرکتها وجود دارد که در توسعه این بسترها سرمایهگذاری میکنند؟
نکته جالبی که وجود دارد این است که تقریبا همه این بسترها به صورت اپنسورس در اختیار استفادهکنندگان قرار میگیرد اما این شرکتها به ازای برنامه و ابزارهایی که روی این بسترها توسعه مییابند درآمد کسب میکنند و درصدی از فروش را دراختیار میگیرند. این شیوه در حال حاضر اصلیترین کانال درآمدی این شرکتهاست و این یعنی برنامهریزی برای کسب درآمد مستمر و پایدار.
از صحبتهای شما میتوانیم این طور نتیجه بگیریم که این شرکتها سرمایهگذاریهای خود را به بخش R&Dمعطوف کردهاند، اگر بخواهیم مقایسهای داشته باشیم چقدر با این معیارها فاصله داریم؟
من نمونهای از سرمایهگذاری در R&D در ایران نمیبینم که قابل ذکر باشد لااقل در حوزه آیتی نمیتوانم شرکتی را مثال بزنم که به این بخش توجه کرده و خروجی ملموسی داشته باشد اما در شرکتهای بزرگ تا 22 درصد از سود در این بخش سرمایهگذاری میشود. برای مثال شرکتی مانند سامسونگ 40هزار کارمند در بخش تحقیق و توسعه خود دارد و خب نتیجه چیزی است که ما میبینیم.
ما در چرخه رشد آیتی تنها در حلقه آخر آن مثلا اپلیکیشنها و برنامههای کاربردی سرمایهگذاری کردهایم درحالیکه در حلقههای پسین مانند شرکتهایی که بسترها را فراهم میکنند (شرکتهای آمریکایی)، شرکتهای تولیدکننده سختافزار (ژاپن، کره، تایوان و اخیرا چین)، شرکتهای رابط یا ارائهدهنده سرویسهای پشتیبانی و... جایگاهی نداریم.
آیا در بخش سختافزاری جایگاهی برای سرمایهگذاری ما وجود دارد؟
مهمترین بخش برای سرمایهگذاری دراین حوزه تولید میکرو کنترلرهاست که ما دانش فنی این کار را نداریم و به لحاظ اقتصادی هم شاید بهصرفه نباشد که در این بخش سرمایهگذاری کنیم اما میتوانیم در بخش طراحی و برندسازی کار کنیم و به لحاظ سرمایه در این بخش مشکلی نداریم، اما نکته اینجاست که در بازارهای جهانی هم میبینیم کشوری مانند آمریکا تولیدات سختافزاری خود را در کشورهایی مانند چین، کره و... انجام میدهد، در واقع وقتی مزیت نسبی برای سرمایهگذاری در آن ندارد یا میتواند منابع را در جای بهتری صرف کند بنابراین چه لزومی دارد سرمایه خود را به این سمتوسو هدایت کند.
ما چنین نگاهی نداریم، میخواهیم همه چیز را خودمان تولید کنیم ولی در عمل این موضوع باعث میشود بخشهای مزیتدار را هم از دست بدهیم. به جز این بخش در حلقه نهایی یعنی تولید نرمافزار و اپلیکیشن در بسترهای موجود فرصتهای بسیار زیادی داریم. در حلقه اول هم میتوانیم با ایجاد لایههایی که مزیتهای امنیتی دارند بسترهای موجود را بومیسازی کنیم.
نقش دولت در روند سرمایهگذاری در این بخش چیست؟
در حلقه آخری که گفتم بخشخصوصی باید وارد شود اما در توسعه بسترها حتما باید دولت وارد شود. دولت و بخش دولتی میتوانند در زمینه فرهنگسازی برای تغییر در سبک زندگی کمک کنند. دولت در جایی که متولی امر است خوب عمل نکرده، سازمانهایی که باید API لازم را ایجاد کنند تنبلند و نمیخواهند خدمات بیشتری را به مشتریان ارائه دهند.
مشکل دیگر این است که بازارهای بومی و فروشگاهها داوری روی برنامهها انجام نمیدهند و این باعث میشود کار باکیفیت و کار بیکیفیت از هم تمییز داده نشوند، اما در سطح جهانی همواره سطحبندی و تقسیمبندی برای برنامههای تولیدی وجود دارد. وقتی میگوییم برنامهای برتر است باید معیارهای این برتر بودن مشخص شود.
میتوانیم بگوییم در بخش خدمات و پشتیبانی برنامهها فرصت خوبی برای سرمایهگذاری وجود دارد، نظر شما در این باره چیست؟
در حال حاضر بسیاری از سازمانها و بنگاهها خودشان خدمات پشتیبانی کار را انجام میدهند بنابراین صرف اینکه برنامهای گسترش یابد الزامی برای برونسپاری خدمات پشتیبانی ایجاد نمیشود اما با نظر شما موافقم، میتوانیم روی این بخش کار کنیم که فرصت بکری هم به نظر میرسد. برنامههای موجود سیکل کاملی از خدمات را ارائه نمیدهند.
مشکل این است که این کار نیروی انسانی زیادی میخواهد و برای بنگاهها بهصرفه نیست. برای مثال فرض کنیم میخواهیم یک آپ گردشگری تولید کنیم، نیروهای زیادی بیش از آنچه برای تولید این آپ لازم است باید استخدام شوند تا خدمات پشتیبانی برنامه را انجام دهند و قابلیت توسعه زیادی دارد، بنابراین چون سرمایه لازم برای این کار وجود ندارد عملا این سیکل کامل اتفاق نمیافتد.