پنجشنبه, ۸ آذر(۹) ۱۴۰۳ / Thu, 28 Nov(11) 2024 /
           
فرصت امروز

بداهه‌گویی

9 سال پیش ( 1394/3/30 )
پدیدآورنده : علی معروفی  

همین‌طور لنگ در هوا مانده‌ام. 20نفر آدم کوتاه و بلند، سبیل در سبیل دورتادور میز نشسته‌اند و چشم به دهان من دوخته‌اند که در و گهر بیفشانم و من با ذهنی خالی از هرگونه محتوا همین‌طور سرم را مثل پریسکوپ یک زیردریایی گم‌شده به این‌سو و آن‌سو می‌گردانم. لحظات کش می‌آیند. خاطرات دوران شیرین کارمندی یک به یک برایم مرور می‌شود و تصویر هنگام رسیدن به روز پذیرش مدیریت اینجایی ثابت می‌شود. آخر نانم نبود، آبم نبود، این شیرین‌کاری مسئولیت و مدیریت پذیرفتنم چه بود؟ سرم به کار و زندگی‌ام بود و معقول نان حلالی درمی‌آوردم و به غفلت می‌خوردم و کیف روزگار را می‌کردم. این چه گرفتاری‌ای بود برای خودم ساز کردم؟

***‌

ماجرا از یک اشتباه مهلک بخش مالی شرکت شروع می‌شود که چکی را که باید به نام این یکی فروشنده صادر می‌کردند به نام آن یکی پیمانکار جزء صادر می‌کنند. آن پیمانکار هم خوشحال و شنگول و به سرعت برق وباد چک را نقد کرده و پول آن را از حساب خود خارج کرده و چند خرید عمده انجام داده و اقلام خرید شده را هم یک‌جا بلعیده و یک مقدار آب معدنی هم با ته‌مانده پول چک خریده و روی اقلام بلعیده شده نوشیده و ظرف یک روز مبلغ چک را از هضم رابع هم گذرانده و هرگونه امید به زنده شدن این پول را از بین می‌برد.

در‌نتیجه آن فروشنده که باید چک مذکور به نامش صادر می‌شد سرش بی‌کلاه مانده فلذا یقه و پس‌ یقه شخص طرف حساب خود در شرکت را که همانا این حقیر سراپا تقصیر باشد، سفت و سخت می‌چسبد. بنده که هنوز خوش‌بینی خود را به محیط کسب‌و‌کار و کلاً دنیای دون از دست نداده‌ام و فکر می‌کنم که در چنین شرایطی ممکن است بتوان آب رفته را به جوی بازگرداند یا حداقل آب جدیدی در جوی جاری کرد، دست به کار می‌شوم. اول از همه به سراغ رییس رفته و با گردن کج درخواست تخصیص بودجه جدید جهت پرداخت به این فروشنده را مطرح می‌کنم که رییس با سرعت و مهارتی مثال‌زدنی بنده را سنگ‌قلاب کرده و یک راست به دفتر رییس خودش می‌فرستد.

رییس رییس با در پیش گرفتن سیاست، «من اصلا متوجه صحبت‌های تو نمی‌شوم» در مقابل زنجموره من مقادیری خاطرات مربوط به دوران صدر مشروطه و ورود نخستین ژنراتور برق به کشور توسط حاج امین‌الضرب را بازگو کرده و مرا به دفتر رییس امور مالی شرکت رهنمون می‌گرداند. برخورد رییس امور مالی هم بسیار جالب و آموزنده است. ایشان تمام و کمال به درددل و حکایت پرآب چشم من گوش داده و حتی همدردی مختصری هم بروز می‌دهند اما در مقابل درخواست‌های مکرر من که اینها از شرکت ما طلبکارند و باید سریع‌تر بودجه تهیه کرده و طلب آنها را بدهیم و من قول داده‌ام و این حرف‌ها، فقط سکوت می‌کند. یعنی هر بار که من می‌پرسم: کی قول بدهم که پول‌شان را می‌گیرند؟ ایشان همینطور صاف در چشم‌های من زل‌زده و لام تا کام حرف نمی‌زنند، به همین سادگی. در مقابل این استراتژی فوق پیشرفته کاری از من جوان ساخته نیست و نهایتا مجبور می‌شوم که کل قضیه را گردن خودم بگیرم. بعد از مقادیری تعقیب و گریز، جلسه‌ای با حضور مسئولان آن شرکت فروشنده از آن طرف و شخص بنده از این طرف تشکیل می‌شود تا بنده توضیحاتی در این باب ارائه بدهم.

***‌‌

سکوت ناخوشایند همچنان ادامه دارد. چشم‌های پرسشگر به دهان من دوخته شده. آخر این چه کاری بود من کردم؟ مدیریت؟ آن هم اینجایی؟ آن هم من؟ چرا من با این حالم؟...

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/GOV53pYe
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
خرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانکمک به خیریهسریال ازازیللوازم یدکی تویوتامحاسبه قیمت طلاماشین ظرفشویی بوشآژانس تبلیغاتیتعمیرگاه فیکس تکنیکتور سنگاپورتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاستضد یخ پارس سهندخرید آیفون 15 پرو مکسمشاور مالیاتیقیمت تترمشاوره منابع انسانیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختاکستریم VXدانلود آهنگ جدیدلمبهخرید جم فری فایرتخت خواب دو نفرهکابینت و کمد دیواری اقساطی
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه