کوتاهترین و موجزترین تعریف از هنر کاشیکاری این است: رنگ در طرح، نقش در رنگ. اجزای کوچک و رنگارنگی که با سرپنجه تدبیر استاد کاشیکار به نقش ونگاری بدیع و زیبا بدل میشوند و با قدمت طولانیمدت خود نسلهای بعد از خود را غرق در لذت و ظرافت میکنند. این کاشیهای کوچک که هر کدام جزئی از یک پیکر است، رنگینکمانی از دقت و باریکبینی است. اما انگار رنگ و روی کاشیها هیچ سرایتی به زندگی استادان قدیمی این حوزه نکرده است و هستند بازنشستههایی که در خانهای قدیمی و با حداقل امکانات زندگی میکنند.
به همین دلیل و با توجه به قدمتی که کاشیکاری در ایران دارد و استادکاران زیادی در این حوزه فعالیت کردهاند، این شماره از صفحه بازار هنر را اختصاص دادهایم به سخنان هنرمندی قدیمی و البته مسن که عمری را در میان گنجینههایی از رنگ و هنر سپری کرده است. هر چند امروز ناملایمات روزگار شامل حالش شده و هنر دستگیر دوران پیریاش نشده است. استاد مرتضی کاشیساز با همه کهولت سن با صبر و حوصله بسیار با ما گفتوگو کرده که به تفضیل میخوانید.
خانه استاد کجاست؟
برای دیدن استاد مرتضی باید به حوالی میدان گرگان بروم. با کمی پرسوجو خانه استاد را پیدا میکنم.پیرمردی تکیده و سپیدمو در را به رویم باز میکند. وارد خانه قدیمی و حیاطدار میشوم. حیاطی کوچک و باصفا با گلدانهای کوچک و بزرگ که دور تادور حیاط چیده شدهاند. استاد کاشیساز بسیار خوش اخلاق و مهربان است و مصاحبت با او همراه با لهجه شیرین اصفهانیاش آدم را سر شوق میآورد. داخل اتاق روی طاقچه یکی از آثار منحصربهفردش قرار دارد.
بنا به گفته خودش نظیر ندارد و دیگر مثل این طرح جایی درست نمیشود. 4، 5پوشه بزرگ رنگی پر از طرحها و نقشههایی که کار کرده به علاوه عکسها و اسناد مالی قدیمی را که از قبل آماده کرده نشانم میدهد. پژوهشگاه هنرهای سنتی براساس کارهایش کتابی با عنوان سیر تحول کاشیکاری ایرانی را چاپ و منتشر کرده است. در کنار استاد مرتضی، همسرش هم حضور دارد که بسیار مهماننواز است و با وجود درد پایی که دارد مدام از من و عکاس روزنامه پذیرایی میکند.
مرتضی کاشیساز متولد 1309 اصفهان است. از 12سالگی کار کاشیکاری را شروع کرده و بیشتر از 60سال سابقه کاری دارد. بیش از 5هزار پروژه کوچک و بزرگ داشته و در بسیاری از شهرهای ایران و حتی خارج از کشور کاشیکاری کرده است. نشان درجه یک هنری از سازمان میراث فرهنگی و گواهینامه بینالمللی از یونسکو دارد. آثار استاد در همه جای کشور پراکنده است و بسیاری از خانههای قدیمی، مساجد، مدارس، امامزادهها و ابنیه تاریخی هنر دستش را به یادگار دارند.
هنر خانوادگی
استاد کاشیساز از چگونگی کارش در این رشته برای ما میگوید: از سن پایین موقعی که 10، 12ساله بودم کارم را نزد پدر و عموهایم شروع کردم. کاشیکاری هنر موروثی و خانوادگی ماست و من و پسرعموهایم به اتفاق و در کنار هم به همین شغل پرداختیم. این را هم بگویم که کاشیکاری ما کاشیکاری معرق است که یکی از گونههای این هنر است. کار با کاشی از قرن سوم و چهارم هجری شمسی رواج پیدا کرد و پس از فراز و فرودهای فراوان در دوره صفویه به اوج رسید.
استفاده از این شیوه در معماری اسلامی بسیار رایج است و طرحهای جالب توجه و چشمنواز جایگزین تزیینات خشتی و گچی شد و همه علاقهمند به کاشی شدند.بعدها استفاده از کاشی روی دیوارها، منارهها و سقفها را کاملاً پوشاند و بهعنوان یکی از طرحهای دائمی معماری درآمد. کاشیکاری به صورت هنری تزیینی و ساختمانی در ایران و کشورهای اسلامی به اوج شکوفایی خود رسیدو یکی از ویژگیهای برجسته معماری اسلامی به شمار میرود.
ایران و جهان در دستان کاشیسازان اصفهانی
آقا مرتضی در ادامه و در مورد بعضی از کارهایش میگوید: اول در خود اصفهان مشغول بودیم که در آنجا هم خیلی کارهای خوب و قابل تاملی انجام دادیم. ما یک گروه کاری متشکل از پدر، عموها و پسرعموها بودیم که بعداً به شهرهای مختلفی رفتیم و کار میکردیم. مثلاً بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی را مرمت کردیم. کاخ گلستان، امامزاده صالح تهران و مسجد جامع قزوین و خیلی از بناهای دیگر را کاشی کردهایم.از 12 تا 15سالگی به همراه پدرم و یکی از عموها و پسرعموها مسجد اعظم قم را در معیت مرحوم استاد حسن برهانی کار کردیم. همینطور بازار امام تهران و استانداری تبریز از جمله کارهای ماست.
سپس فهرستی را نشانم میدهد که اسامی شهرهایی که رفته و کارهایی را که انجام داده در آن نوشته است. اصفهان، قم، قزوین، یزد، شیراز، تهران، تبریز، سنگسر، اردبیل، قصرشیرین، ری، زابل، زاهدان، کاشان، محلات، ماسال، رشت، محلات، شهمیرزاد، سمنان و مناطق دور و نزدیک زیادی را زیر پا گذاشته و کار کرده. استاد حتی به خارج کشور هم رفته و در مونترال کانادا و صحن حضرت سیدالشهدا در کربلا هنرش را نشان داده.
استاد کاشیساز از سفر کانادا هم برایم تعریف میکند و میگوید: فکر کنم سال 46 -1345 بود که یک نمایشگاه جهانی بود که در کنار ساحل قرار داشت و میخواستند آنجا را مقاومسازی کنند. از طرف ایران هم طرحی آماده و ارائه شد. به غیراز ما 72کشور دیگر هم حضور داشتند که کار ما بیشتر مورد توجه قرار گرفت و قرار شد که از ایران به کانادا برویم. یک تیم شش نفره آماده شد و شش نفر هم بعدا اضافه شدند. یک سال در کانادا ماندیم تا کار را تمام کنیم. کاشیها در ایران ساخته میشد و برای نصب با کشتی به مونترال حمل میشد. برای دستمزد هم روزانه 5، 6دلار به ما پرداخت میکردند.
از آقا مرتضی در مورد همصنفهایش سوال میکنم که کسان دیگری مثل شما فعال بودند؟ در پاسخ میگوید: یکی استاد عبدالرحیم بود و دیگری طایفه استاد غفار. اینها هر کدام دسته و گروه خودشان را داشتند و کارهای زیادی چه در اصفهان و شهرهای دیگر انجام میدادند. الان شاگردان من در هر شهری پیدا میشوند. چون هر کجا که رفتم افراد بومی همان شهر زیر دستم کار میکردند و به تدریج مجرب و وارد شدند.
مرتضی کاشیساز در مورد مدت فراگیری این حرفه میگوید: بستگی به همت و استعداد فرد دارد، ولی اگر آدم زرنگی باشد و کار را خوب یاد بگیرد دو سال میتواند به مهارت کافی برسد. در شرایط فعلی خیلیها مشتاق شدهاند تا وارد این هنر شوند. کسی بود که منبتکاری روی چوب میکرد، ولی بعد از مدتی تغییر رویه داد و به سمت کاشیکاری آمد.
هنری به نام کاشی معرق
از استاد در مورد هنر کاشیکاری میپرسم و میخواهم در این باره مختصر توضیحی بدهد. کاشیساز اینطور توضیح میدهد: اولاً کاشیکاری بر چند قسم است که بنا به طرح و نقشه طراحی و اجرا میشود. در ابتدا طرح آماده میشود، شمارهگذاری شده و به صورت قطعات 10سانتیمتری بریده میشود. بعد به وسیله ابزار مخصوص مثل اره، تیشه، سوهان و مته چسبیده و در جای خودش نصب میشود تا به شکل مشخص شده دربیاید. یک رقم دیگر طرح کپی شده و رنگآمیزی میشود و در کوره قرار میگیرد که به آن پخته میگویند.
همانطور که گفتم تخصص اصلی ما در قسمت کاشیکاری معرق است. معرقکاری عبارت است از قطعههای بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگهای متفاوت تراشیده و در کنار یکدیگر قرار داده و به شکل قطعاتی بزرگ درآورده و روی دیوار نصب میشود. این نقوش گاهی از نقشهای گرهکشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گل و بوتهسازی اسلیمیها است که هرکدام جداگانه در بنا کار میشود.
کار حرفهای
آقای کاشیساز مرتب طرح و نقشه نشانم میدهد و با هر کدام خاطرهای نقل میکند: سالهای خیلی دور از طرف باستانشناسی پیش عمویم آمدند برای مرمت کارهای قدیمی. یک تیم 15نفره به سرپرستی عمویم تشکیل شد. با این گروه به مناطق مختلفی سفر کردیم و کار بازسازی ابنیه تاریخی را انجام دادیم.مثلا بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی چهار ماه زمان برد. این رویه 25سال ادامه داشت. بعد از آن نوبت به ادارات و ساختمانهای دولتی رسیدکه در آن قرار بود فضای داخلی را کاشی کنند.
ادارههای زیادی را کار کردم که شمار آن از دستم خارج شده؛ مسجد جلوی صدا و سیما، مسجد کبود تبریز، مدرسه چهارباغ گنبد، ایوان داخلی وزارت امور خارجه، سالن شرکت نفت، محراب کارخانه ارج، صحن حرم مطهر امام حسین (ع) که اوایل انقلاب و قبل از جنگ کار کردم. بسیاری از سقاخانهها کار من و همدورهایهای من است. در میان کارهای کاشیساز دو اثر بسیار مشهور است یکی نخستین عکس حماسی از جنگ تحمیلی و دیگری کاشیکاری سردر وزارت امورخارجه با عنوان معروف نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی از ساختههای وی و برادرش است.
وضعیت کار
مرتضی کاشیساز 10سالی میشود که دیگر کار نمیکند. خودش میگوید: سن وسالم بالا رفته و توان سابق را ندارم و فعلا خانهنشین هستم. صحبتهایی شده که از طرف میراث فرهنگی جایی را دایر کنند تا افرادی مثل من بروند و کار یاد جوانترها و دانشجویان بدهند. فعلا که منتظر هستم. خانم شعرباف همسر استاد که از اول گفتوگو همراه ما بوده به حرف میآید و میگوید: تو را به خدا از حال روز ما بنویسید؛ از وقتی که ایشان خانهنشین شده درآمدی نداریم.استاد جایی بیمه نبوده و خودش هم به فکر نبوده که پی کارهای سنواتش باشد. با ماهی 180هزار تومان مقرری کانون پیشکسوتان گذران نمیشود کرد.
مگر چند نفر مثل استاد داریم؟ حداقل همان پایه حقوق مصوب را به امثال اینها که عمری برای هنر و فرهنگ کشور زحمت کشیدهاند، بدهند. اینها عمر و جوانیشان را برای زیبایی شهر و کشور گذاشتند. روا نیست که مورد بیمهری قرار بگیرند و ادامه میدهد: امیدوارم مسئولان میراث فرهنگی رسیدگی کنند.الان شرایط زندگی سخت است. هرچه داشتیم فروختهایم. حتما بعد از چند وقت باید اتفاق ناخوشایندی بیفتد تا همه به فکر هنرمند بیفتند؟ استاد مرتضی بیشتر از 100شاگرد تحویل جامعه هنری داده، آن وقت باید از حداقلها محروم باشد.
ارتباط با نویسنده: [email protected]
***
کاری به نام کاشیکاری معرق
کاشیکاری معرق بنا به گفته خودش زیباترین و استادانهترین نوع این هنر است که از عهده هر کسی برنمیآید و یادگیری آن مستلزم کار زیاد و فعالیت مستمر است. مراحل کار در کاشیکاری به ترتیب بدین صورت است: طراحی، رنگآمیزی، شمارهگذاری، برش، چسباندن، لب زنی، سوراخ کردن، گِلبری، سوهانزنی، چیدن و نصب. کاشیکاری معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیرهمسطح همچون گنبدها و گلدستهها قرار میگیرد و اگر نیاز به تعمیرات پیدا کند کمتر دچار تغییر میشود و کار کمتری میبرد. گونههای دیگری از هنر کاشیکاری وجود دارد که به این شکل است: کاشی معقلی که از تلفیق اشکال هندسی (آجر و کاشی) درست میشود.
کاشی مشبک، کاشی گره و کاشیکاری خشتی یا هفترنگ که از ترکیب خشتهای ظریف لعابدار که هر کدام بخشی از یک طرح کلی است ساخته میشود. کاشیکاری هنر خاص ایرانزمین است و از ایران به مناطق دیگر راه پیدا کرده است. کاشی و لعاب از مشخصههای معماری ایرانی است. این را هم اضافه کنم که کاشی از ترکیب خاک رس که ماده اصلی این کار است و قلع، سرب، شیشه و رنگهای طبیعی مانند لاجورد تهیه میشود. عمده طرحهای کاشیکاری هم شامل حاشیه، ختایی، شمس و شمسه، طبل شمسه، مقرنس دایرهای، مناره و گلدسته، اسلیم ختایی، گره تند، ترنج، شمسه 8ضلعی، مقنرس 6 و8ضلعی و...میشود
***
کاری باشید، درآمد هست
از قرار معلوم کار و بار این رشته هنری خوب است و عده زیادی در این پیشه مشغول به فعالیت هستند.دستمزد کار در حال حاضر متری 800-700هزار تومان است و حتی به 2میلیون هم میرسد. بعضی از کارهای فاخر تا متری 40میلیون تومان تمام میشود که بین اعضای گروه که معمولا بین 5 تا 8نفر هستند سرشکن میشود. کاشیساز درباره دستمزدهای قدیم میگوید: اوایل حقوقی که میگرفتم روزی 25ریال بود که مرور به 400تومان رسید. کارهایی که انجام میدادیم به صورت پیمانکاری بود و به همین دلیل بیمه و سنوات ندارم.
این منصفانه نیست که من و امثال من از حقوق و مزایا محروم باشند. چندین بار از داربست زمین خوردم و دچار شکستگی شدم. الان هم که خودم را بازنشسته کردهام. ولی کسانی که تازه وارد این کار شدهاند درآمد خوبی دارند. از وضعیت پراکندگی شغلی این حرفه میپرسم؛ در جوابم میگوید: الان چند سالی میشود که توجه به صنایع دستی بیشتر شده، مثلا در کار ما در اصفهان، تهران و مشهد استادکارهای خوب و ماهری مشغول هستند و حجم کارشان زیاد است.
پیشنهاد من این است بودجه مناسبی را برای آموزش جوانان اختصاص بدهند تا کار یاد بگیرند. الان اقبال عمومی به صنایع دستی زیاد شده. شما داخل ایستگاههای مترو هم که بروید، میبینید که صنایع دستی کار شده. توجه و حمایت دائم باعث علاقهمندی و یادگیری بیشتر و بهتر میشود و نتیجهاش خلق آثار برجسته و نفیسی است که میتواند درآمدزایی خوبی به همراه داشته باشد و کارهای ماندگاری را برای کشور بهوجود بیاورد.