بازاریابان موفق و مطرح در حرفه خود همگی افرادی هدفمند هستند. آنها در تمام ابعاد زندگی، اهدافی را برای خود تعیین میکنند. این افراد اهداف شخصی و کاریشان را یادداشت کرده و به انواع کوتاهمدت، میان مدت و بلندمدت طبقهبندی میکنند. هدفمند و با انگیزه بودن در زندگی یک بازاریاب شاید متضمن خوشبختی بیکران او در این شغل نباشد، اما تحقیقات نشان میدهد که میتواند رضایت، سلامت و طول عمر او را در این کار افزایش دهد. هدفمند بودن در زندگی یک بازاریاب هیچگونه تعریف قراردادی مشخصی ندارد، اما مجموع نظرات دال بر این است که هدف، حسی معنادار است و این احساس را در یک بازاریاب پدید میآورد که در این حرفه بودن ارزش زیستن دارد.
یک بازاریاب موفق دارای هدفهای گنگ و مبهم نیست؛ هدفهای او واضح و دقیق است و روی کاغذ آمده و برای تکمیل شدن، چارچوبهای مشخص زمانی برایشان تعیین شده است. هدفهای یک بازاریاب موفق، همیشه روی کاغذ نوشته میشود؛ اگر چه کوتاه و تلگرافی تا با چند کلام بتواند منظور را برساند. این هدفها در جایی مثل دفتر یادداشت یا کیف پول نگهداری میشود تا فردی که آنها را نوشته، بتواند راحت به آنها رجوع کند. یک بازاریاب هدفدار صرفا هدفهایش را روی کاغذ نمینویسد و قابشان نمیکند و مثل شعاری الهامبخش جلوی چشمش روی میز نمیگذارد، این فرد به هدفهایش بهعنوان کارهایی که باید انجام شود نگاه میکند؛ مثل همان کارهایی که در فهرست کارهای روزانهاش مینویسد که باید انجام شود.
او به هدفهایش نگاه میکند تا انجامشان دهد تا بعد بتواند آنها را از روی فهرستش قلم بگیرد. به همین خاطر، هدفهای یک بازاریاب موفق براساس نگرش شخصی پایهریزی نمیشود، بلکه نتیجه محور است.آنها خیلی مشروحتر از هدفهای همتاهای نامنظمشان است. آنچه درمورد حس هدفمندی یک بازاریاب وجود دارد آن است که مزیتهای آن برای مغز و بدن کاملا شناخته نشده است. محققان بر این باور هستند که زندگی یک بازاریاب هدفمند از تاثیرات روحی و روانی نیز برخوردار است. در تحقیقات شواهدی وجود دارد که نشان میدهند هدفمندی در زندگی از مغز در برابر تاثیرات منفی محافظت میکند.
مطالعات نشان میدهد که حس قوی هدفدار بودن با ترشح سطح کمتری از هورمون استرس موسوم به کورتیزول، که روی سیستمهای مختلف بدن تاثیر میگذارد، مرتبط است. داشتن هدف به آنها کمک میکند رویاهایشان را به حقیقت برسانند، از وقت و انرژی خود و سازمان درست استفاده کرده و با برنامهریزی صحیح به نتایج مطلوبی دست یابند. زمانیکه یک بازاریاب در مسیر زندگی حرفهای هدفمند باشد و بداند که چه میخواهد، معلوم و معین بودن این هدف، باعث همسویی و همراستایی انرژیها و توانمندیهایمان برای رسیدن به آن میشود.
هدف داشتن به تنهایی کافی نیست، عمل کردن به هدفها نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. آنهایی که که کم و بیش، اهدافی برای خود تعیین میکنند ولی به اندازه کافی در راه تحقیق آن جد و جهد نمیکنند مسیر موفقیت را تا نیمه طی میکنند. این گروه، با وجود آنکه ذوق و شوق هدفدار بودن را تا حدودی در خود دارند ولی زود خسته و مأیوس میشوند و در نتیجه، دست از هدفهای خود برمیدارند، قابل توجه است که هدف داشتن به تنهایی برای موفقیت در این حرفه کافی نیست، باید با امید تا رسیدن به رویاها ادامه داد.