در دنیایی که به عصر دانایی شهره است و هر روز بازارها در آن رقابتی تر می شوند، اهمیت مدیریت دانش به طور فزاینده ای نزد مدیران بیشتر و بیشتر می شود. هر سازمان برای دستیابی به اهداف خود از مجموعه دانشی استفاده می کند که ممکن است آشکار یا پنهان باشد؛ دانش آشکار دانشی است که عینی بوده و می تواند به صورت رسمی و در قالب زبان سیستماتیک گفته شود. این نوع دانش در سیستم های رایانه ای، مدارک سازمانی، دستورالعمل ها و آیین نامه ها وجود دارد، اما نوع مهمتر دانش، دانش پنهان یا ضمنی است و آن را می توان مجموعه ای از تجارب ، مهارت ها ، دیدگاه های کاری و نظام ارزشی در درون افراد دانست که در هیچ پایگاه داده ای ذخیره نشده است، بلکه جایگاه آن در ذهنیت آدمی است، بنابراین دانش ضمنی، نقش اصلی و کلیدی را در مدیریت دانش دارد و چالش اصلی مدیریت دانش، تبدیل هرچه بیشتر دانش پنهان به دانش آشکار است.
بررسی ها نشان می دهد رابطه مثبتی میان فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش وجود دارد و داشتن فرهنگ اشتراک دانش، نقش مهمی در پیاده سازی مدیریت دانش در هر سازمانی بازی می کند. در واقع، اشتراک گذاری دانش نیازمند کارمندانی است که به طور دلخواه و داوطلبانه دانش خود را وارد حافظه سازمان کنند.
در اقتصاد دانش مدار، ایجاد ارزش افزوده به دانسته ها و نوآوری های افراد بستگی دارد و به همین خاطر، مدیران هوشمند تلاش می کنند از طریق مدیریت دانش ، دانش انباشته در ذهن اعضای سازمان را استخراج کرده و در میان تمامی افراد بارگذاری کنند، اما از جمله موانع مهم مدیریت دانش آن است که بعضی از کارکنان به دلایل گوناگون تمایلی ندارند دانش خود را به اشتراک بگذارند، بنابراین سوال این است که چرا افراد با تغییر و تحولات سازمانی ولو اگر به سودشان هم باشد، مخالفت می کنند؟ چگونه می توان اعتماد کارکنان را جلب کرد، قفل دانسته های آنان را گشود و درنهایت به سمت مدیریت دانش در سازمان ترغیب شان کرد؟ اصلا چرا مدیریت دانش برای موفقیت در کسب و کار مهم است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها پرونده «فرصت امروز» را درباره «مدیریت دانش» بخوانید.
مدیریت دانش؛ نیاز سازمان ها در عصر دانایی
همه ما برای اینکه کارمان را بهتر انجام دهیم به دانش و اطلاعات در هر شکلی نیاز داریم. مدیران هم همه روزه با جریان ثابتی از اطلاعات روبه رو می شوند و در معرض داده ها قرار می گیرند. شاید شما نیز به عنوان مدیر نیاز داشته باشید که بدانید پایگاه داده مشتری تان چگونه طراحی می شود یا اینکه ویژگی های یک مدیر ایده آل برای مدیریت یک شرکت از نگاه کارکنان چیست و یا حتی این مورد که می خواهید یکی از کارمندان خود را از مجموعه تعدیل کنید و به این می اندیشید که چگونه باید این خبر را به او بدهید؟ باید گفت در همه این موارد شما به اطلاعات نیاز دارید.
مهم نیست که در چه سطح سازمانی هستید، چیزی که اهمیت دارد این است که در همه این موارد برای بهتر انجام دادن کارتان به اطلاعات و دانش نیازمند هستید. این حجم عظیم داده ها و اطلاعات، اهمیت مدیریت دانش را به طور فزاینده ای در دنیای امروز افزایش داده است، بنابراین مدیریت دانش، تمرین سازماندهی، ذخیره سازی و به اشتراک گذاری اطلاعات حیاتی است، اما به گونه ای که همه سازمان از آن نفع ببرند. در این میان، چند دلیل عمده برای درک اهمیت مدیریت دانش در موفقیت کسب و کار وجود دارد؛ از تسهیل قابلیت های تصمیم گیری گرفته تا طراحی دوباره فرآیندهای سازمانی و تحریک نوآوری و تغییر فرهنگ.
تسهیل قابلیت های تصمیم گیری
داده ها یک منبع غنی از اطلاعات را برای مدیران فراهم کرده و آنها را در راه رسیدن به تصمیم درست و باکیفیت راهنمایی می کنند. شورای اجرایی شرکت جنرال الکتریک، بهترین مثال برای نشان دادن میزان اهمیت مدیریت دانش در موفقیت کسب و کار است. به عبارت بهتر، این مثال، چگونگی اجراشدن سیستم مدیریت دانش برای کمک به مدیران جهت قطع شایعات یا به اشتراک گذاری اطلاعات و بهبود روند تصمیم گیری را نشان می دهد. این شورا متشکل از سران 14 نمایندگی مهم جنرال الکتریک است که جلساتی را برای به اشتراک گذاری تصمیمات بهتر، شتابدهی به فرآیند و بحث درباره راه های رسیدن به موفقیت و فرار از شکست برگزار می کنند. تجربه جنرال الکتریک نشان می دهد اجرای سیستم های مدیریت دانش در مواردی همچون حجم اضافی کار یا نیاز به کسب دانش از افرادی در بخش های دیگر سازمان می تواند به تصمیم گیری آگاهانه و بهتر بینجامد.
سازمان های یادگیرنده با جریان یادگیری
بزرگی می گوید بـــرای اینکــه پیشرفت کنید باید گذشته، چراغ راه آینده تان باشد و از اشتباهات خود درس بگیرید. برنامه تجدیدنظر بعد از عمل (AAR) مثالی از اعمال سیستم مدیریت دانش است که به ارتش آمریکا کمک کرد تا ارتشی برمبنای یادگیری سازمانی و ایجاد جریان های یادگیرنده بسازد. این برنامه، فرهنگی در سازمان ایجاد کرد که هر شخص به ارزیابی خود، واحد و سازمانش بپردازد و در جست وجوی روش های بهتر برای بهبود عملکرد خود باشد. تیم تجدیدنظر پس از هر رویداد یا فعالیت مهم، شکست ها و موفقیت ها را شناسایی کرده و با تجربیات به دست آمده راهی برای انجام بهتر آن اقدام در زمان های بعد می یابد. این رویکرد برای کسب یادگیری از تجربیات، دانشی می سازد که می تواند برای هدایت عملیات و بهبود فرآیندها استفاده شود.
از ظهور خلاقیت تا خلق نوآوری
موفقیت در عصر حاضر در گروی دو عنصر اساسی خلاقیت و نوآوری است. سازمان ها به خلاقیت و نوآوری به عنوان یک دیدگاه راهبردی که برای سازمان، مزیت رقابتی به همراه میآورد، مینگرند. سازمان ها بدون یک نظام حمایتکننده از خلاقیت و نوآوری در جهت تولید محصولات و خدمات جدید موفق نخواهند بود. تلاشهای نوآورانه در سازمان، نتیجه سرمایه گذاری در مدیریت دانش است. مدیریت سازمان میتواند با مدیریت صحیح خلاقیت و نوآوری کارکنان دانشی خود، این امکان را برای آنها به وجود آورد که در مسائل سازمانی که نیاز به راهحلهای جدید دارند، از این افراد بهره گیرند. خلاقیت در سازمان ها به تناسب موقعیت و شرایط، از اهمیت خاصی برخوردار است. به طور طبیعی در سازمان های گوناگون، شرایط خاص یا بحرانی و اضطراری وجود خواهد داشت. در این شرایط، خلاقیت و نوآوری اهمیت حیاتیتری نسبت به خلاقیت در فرآیند فعالیتهای انواع سازمان ها در شرایط عادی خواهد داشت، بنابراین سازمان ها باید شرایطی را فراهم سازند تا خلاقیت و نوآوری به شکلی مداوم و پیوسته ظهور یابد و ایجاد چنین شرایطی یکی از وظایف مدیریت دانش است.
طراحی دوباره فرآیندهای سازمانی
با کمک مدیریت دانش میتوان به طراحی مجدد فرآیندهای سازمانی پرداخت و از این رهگذر به افزایش ظرفیت دانش سازمان و تقویت آن برای ایجاد ارزش افزوده بیشتر و یادگیری افزونتر دست یافت. با توجه به نقش مدیریت دانش در سازمان، مدیران ارشد میکوشند سرمایه های دانش خود را به درستی شناسایی و سپس مدیریت کنند. تجارب گذشته بیانگر این واقعیت است که دستگاهها و سازمان های دولتی باید با بهرهگیری از مدیریت دانش، نسبت به اصلاح فرآیندها اقدام کنند که این موضوع باعث گذار از داراییهای حقیقی به سمت داراییهای دانش و اطلاعاتی میشود.
تحریک نوآوری و تغییر فرهنگ
مدیریت فعالانه دانش سازمانی می تواند نوآوری و تغییر فرهنگی را با تشویق جریان آزاد ایده ها تحریک کند. برای مثال، برنامه فرآیند شتاب تغییرات (یا CAP) که شرکت جنرال الکتریک آن را اعمال کرد شامل توسعه مدیریت، رهبری واحدهای کسب وکار و کارگاه های تمرکزیافته بود. CAP نه تنها برای انتقال آخرین اطلاعات برای مدیران کنونی و آینده توسعه یافت بلکه برای گشایش تعاملات، القای ظریف ارزش های کسب وکار و تحریک تغییرات فرهنگی ایجاد می شود. در محیط کسب وکار جهانی پیچیده، این نوع برنامه های مدیریت دانش می تواند به مدیران برای پذیرش تغییرات و تشویق ایده ها و دیدگاه ها کمک کند و این امر منجر به نوآوری حتی برای صاحبان کسب وکار شود.
* «من دانای کل هستم» نام مجموعه داستان کوتاهی از مصطفی مستور است.
ارتباط با نویسنده: [email protected]