امروز یکسوم صاحبان شرکتها و مدیران رده بالا در بلغارستان زن هستند. براساس گفتههای وزیر اقتصاد بلغارستان، خانمهای زیر 30 سال حدود نیمی از این پستهای مهم را در اختیار دارند. در پنج سال گذشته، دو زن که همزمان دو عضو بلغاری کمیسیونهای اتحادیه اروپایی هستند، بهعنوان محبوبترین سیاستمداران این کشور برگزیده شدند. خانمها برخی از سختترین شغلها را در این کشور دارند: وزیر توسعه منطقهای، نماینده دولت در ساخت زیرساختهای کشور، شهردار شهر صوفیه پایتخت، وزیر دادگستری - که اصلاحات سیستم قضایی را در این کشور انجام داد و بهشدت از سوی اتحادیه اروپایی مورد انتقاد قرار گرفت - و رئیس مجلس.
شاید روزی هم برسد که یک زن بتواند در بلغارستان وزیر دفاع شود. اما فعلا مسئولیت معاونت وزارت دفاع به عهده یک زن است. حضور خانمهای بلغارستانی در ردههای بالای مملکتی تنها به عرصه سیاست خلاصه نمیشود. برای مثال، تلویزیون ملی، کانال رادیوی ملی، ایستگاه تلویزیونی مهم خصوصی و پنج روزنامه ملی مهم در بلغارستان همگی با مدیریت زنان اداره میشوند.
از این گذشته، خانمها اکثر شغلهای مرتبط با روابط عمومی و بازاریابی را در این کشور در اختیار دارند. مهمترین پست بینالمللی یک بلغارستانی در اختیار بانویی از این کشور است که سمت دبیرکلی یونسکو را در اختیار دارد. همچنین رئیس بانکداران ملی و برخی مقامات بلندپایه بانکی در بلغارستان زن هستند. شجاعت یکی از این مدیران زن به حدی بالا بود که در بحبوحه بحران اقتصادی جهانی بانک او به نخستین بانک سبز در این کشور تبدیل شد.
درست است که تنها 23درصد از کرسیهای پارلمان بلغارستان در اختیار خانمهاست- رقمی که بالاتر از پارلمان بریتانیا است- اما آنها ریاست 40درصد کمیتههای پارلمان را در اختیار خود دارند. به این ترتیب مردانی که برای پارلمان انتخاب میشوند، خیلی زود پی میبرند که یک زن مدیریتشان را بر عهده دارد. این قصه برای شهرداران هم صادق است. بسیاری از شهرداران شهرهای کوچک بلغارستان مرد هستند، اما رئیس انجمن شهرداران این کشور یک زن است و این فهرست در عرصههای گوناگون بلند بالا است.
خانمها باید «سخت» بجنگند
برای یک کشور حوزه بالکان با توجه به نبود هرگونه جنبش فمنیسم، عدم اصلاحات سیاسی و جوکهای بیادبانه مردانهای که حتی در مطبوعات هم منتشر میشود، این حضور پررنگ از جانب زنان عجیب و حیرتآور به نظر میرسد. پس، چه اتفاقی رخ داده است؟ شاید بتوان با این سه واژه دلیل این حضور را توضیح داد: تبعیض، آموزش و بحران. تبعیض در بلغارستان وجود دارد. اگر وجود نداشت، شاید الان خانمها دوسوم صندلیهای مجلس را بهجای یکسوم در اختیار داشتند. تبعیض در بلغارستان ریشه دوانده اما برای این نوع گرایش به لحاظ دینی یا ایدئولوژیک پیشینهای قوی وجود ندارد. در نتیجه، آنها نسبتا آسان زیر فشار این دو فاکتور فروریختند.
اول، بحران: سالها پیش یک سیاستمدار گرجستانی حرف جالبی زد. او گفت که متوجه روندی جالب در انتخاباتهای محلی شده است: هر زمان یک منطقه دچار بحران جدی میشود، مردم به سمت رای دادن به خانمها میروند و وقتی بحران مرتفع شد، جامعه تمایل به انتخاب مردان را از خود نشان میدهد. به نظر میرسد نوعی از بحران وجود دارد که نیاز به انعطافپذیری و قدرت روانی زن دارد. این بحران به معنای در سختی قرار گرفتن است و نه بحران نظامی.
دوم، آموزش: با نگاهی به تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپایی میتوان دریافت که بلغارستان بیشترین جمعیت زنان دانشگاه رفته را دارد. بسیاری از بلغاریها این را میفهمند که دخترها عملکرد بهتری در مدرسه دارند. آنها بعدها در زندگیشان روی خانواده، بچهها، همسر و وظایف خانوادگیشان تمرکز میکنند. بهطور معمول، حتی خانمهای تحصیلکرده تاحدی از قافله عقب هستند چون فشار این نوع کلیشهها و قوانین اجتماعی رویشان وجود دارد. در بلغارستان، خانمها کار میکنند، به خانواده میرسند، از بچهها مراقبت میکنند، هوای همسرشان را دارند و بهنوعی یک کشور را هدایت میکنند.
این مشارکت در نتیجه توصیههای مقامات رسمی یا هرگونه عملکرد مثبتی در زمینه رفع تبعیض علیه زنان نیست. خانمها میدانند که باید در مسیر رهایی از تبعیض و جنسیتزدگی در تمامی سطوح مبارزه کنند. گاه و بیگاه، پیشنهادهایی میشود که باید سهمیهای برای زنان در حزبها در نظر گرفته شود اما همه و اغلب مردان به آن میخندند.
زنِ مَرد!
حرفهای مردانه، شغل مردانه، مرد و مردانه. . . همگی جدی، قابل اعتماد و درست هستند. دست مردانه به معنای حاکمیت قوی است. حتی «زنِ مرد» به معنای زنی است که میتوان به او اعتماد کرد. دادن صفت «مردانه» به زنان در واقع نوعی تمجید است. بنابراین تمامی 30درصد مدیران زن اجرایی رده بالا (یا 50درصد مدیران زن زیر 30 سال)، همه سردبیرها، شهردار، رئیس مجلس، اعضای بلغاری کمیسیونهای اتحادیه اروپایی و دبیرکل یونسکو همگی «زنان مرد» هستند. این تعبیر تنها به این دلیل است که آنها میتوانند این کار را انجام دهند و شما میتوانید بهشان اعتماد کنید. به کار بردن این تعبیر برای بلغاریها امری کاملا عادی است.