یکشنبه, ۱۱ آذر(۹) ۱۴۰۳ / Sun, 1 Dec(12) 2024 /
           
فرصت امروز
گفت‌وگوی «فرصت امروز» با مهیندخت ایمانی، هنرمند بافنده تابلوفرش

صورتگر خاطره‌ ها

8 سال پیش ( 1395/2/12 )
پدیدآورنده : علی علمی  

نقش‌های زندگی رج‌هایی دارند که از دید آدمیانی که روزانه روبه‌روی این نقش‌ها می‌ایستند، می‌گویند، می‌گریند، می‌خندند و می‌گذرند، پنهان است. رج‌ها و رشته‌هایی که هویت پنهان هنرمند قالیباف را می‌سازند؛ هویتی که برای همه قابل دیدن نیست. رج‌ها و تارو‌پودی که فقط صورتگر نقش و رنگ از آن باخبر است. او خوب می‌داند برای ثبت کردن، نوشتن و به خاطر سپردن و برای یادآوری لحظه‌های ناب زندگی باید نقش و نگاری خوش پدید بیاید.

قالیبافی هنر کهن و ماندگار این سرزمین است. در طول تاریخ هزاران ساله این هنر اصیل، همواره هنرمندان ماهر و زبردستی بوده‌اند تا از این میراث باستانی حراست کنند. نقش‌بافته‌های فعالان این هنر ماندگار شهره آفاق شده و شهرت جهانی پیدا کرده است. اما یکی از زیرشاخه‌های فرش، هنر- صنعت تابلو‌فرش است که در بین خانواده بزرگ فرش جایگاهی مهم و ارزشمند دارد. گپ‌و‌گفت این هفته ما با خانم مهیندخت ایمانی، هنرمند پیشکسوت بافنده تابلوفرش است.

در میان درختان یوسف‌آباد

برای ملاقات با نقش‌آفرین کهنه‌کار قالیباف باید به منطقه یوسف‌آباد بروم. پس از کمی پیاده‌روی و پرس‌وجو نشانی را پیدا می‌کنم؛ قسمت شمالی یوسف‌آباد، چسبیده به پل بزرگراه حکیم. برای باز کردن در خودش می‌آید و با محبت و خوش‌رویی به داخل منزل دعوتم می‌کند. مدال‌ها، احکام و تقدیرنامه‌ها در یک بوفه قدیمی جای گرفته‌اند و در طرف دیگر اتاق عکس همسر مرحومش روی دیوار است. سرحال است و در عین حال بسیار خوش‌صحبت و بذله‌گو. خانم ایمانی متولد 1308 است.

بیش از 40سال سابقه کار حرفه‌ای و هنری دارد. نشان درجه یک هنری را در سال 1386 گرفته و چند سال پیش از مسئولان فرهنگستان هنر تقدیرنامه و 14سکه طلا جایزه گرفته است. بانو ایمانی همسر مرحوم نظام افسری کاشانی یکی از بافندگان و طراحان چیره‌دست ایران است و در طول دوران زندگی مشترک خود با استاد، کار بافت تابلوهای او را بر عهده داشته است. او اولین زن ایرانی است که به کسب مدال طلای بین‌المللی در رشته هنری نائل آمده است.

آغاز کار

استاد ایمانی خودش را این‌گونه معرفی می‌کند: در سال 1308 در قم متولد شدم. البته اصلیت ما کاشانی است و به خاطر پدرم که کارمند اداره دارایی بود، چندین بار نقل مکان کردیم.

پدر و شوهر مرحومم کاشانی بودند و همسرم پسرعمویم بود. وی از نحوه علاقه‌مندی و گرایشش به این رشته هنری می‌گوید: من قبل از این کار خیاطی، گلدوزی و هر کاری که مربوط به خیاطی و دوزندگی می‌شد بلد بودم و انجام می‌دادم. مادر همسرم، فرخ افسری خودش هنرمند بود و قالی‌های زیبایی می‌بافت. از 17-16سالگی جذب این کار شدم و به‌طور مداوم به این هنر پرداختم. همسرم کارگاه قالی داشت و کارهای خیلی زیادی می‌کرد.

نقاشی، طراحی و رنگرزی را خودش به تنهایی انجام می‌داد. من هم خوشم آمد و شروع کردم به یادگرفتن و چون اطرافیانم همه هنرمند بودند با مشکل چندانی مواجه نشدم و ظرف دو سه سال مسلط شدم.کارهای زیادی را در دست داشتم که هر کدام برای خودش لطفی داشت.

استاد ایمانی از یک خاطره مهم بین‌المللی برایم می‌گوید: سال 1958میلادی مطابق با 1337خورشیدی بود که از طرف اداره فرهنگ و هنر وقت، برای شرکت در یک نمایشگاه بین‌المللی معتبر در بروکسل پایتخت کشور بلژیک دعوت شدیم. حاصل آن کسب رتبه اول و گرفتن مدال طلای نمایشگاه بود که به مدت شش ماه دایر بود. در این نمایشگاه رؤسای جمهور کشورها، نمایندگان سیاسی و سلاطین معروف جهان شرکت داشتند.

نکته قابل توجه حضور این افراد مهم در غرفه ایران بود که هر روز به ما مراجعه می‌کردند و تابلوی ما را که قالی حضرت سلیمان بود، با علاقه خاصی تماشا می‌کردند و مدام آن را تحسین می‌کردند. این نمایشگاه طولانی‌مدت باعث شد که استقبال از فرش ایرانی بیشتر شود و در آن مقطع زمانی خریدار خارجی پیدا کند. مثلاً مسئولان مملکتی بلژیک و خانواده سلطنتی هلند مدام برای بازدید می‌آمدند.

همه کار ما سفارش بود

از نحوه کار و فعالیتش در این دوره چهل‌ساله می‌پرسم که با آرامش و لذت خاصی توضیح می‌دهد: کارهای ما همه سفارشی بود؛ همه را افسری  (همسرش) طراحی و نقاشی می‌کرد و من به اتفاق کارگرها با هم می‌بافتیم و به پایان می‌رساندیم. کار ما تماما تابلوفرش بود، فرش‌های زیادی را بافتیم و خیلی از شخصیت‌های مشهور آن زمان یا مشتری ما بودند یا اینکه محصول ما به آنها هدیه داده می‌شد. کلاً هر فرد معروفی که اسم و رسم جهانی داشت و برای سفر به ایران می‌آمد، سفارش چهره و پرتره او به ما داده می‌شد تا تابلو فرش‌اش را ببافیم.

افراد زیادی بودند که به تهران می‌آمدند و از طرف اداره فرهنگ و هنر و موزه به ما اعلام می‌شد که تصویر چه کسی را کار کنیم. ایمانی کار خانگی خانواده‌اش را این‌طور تعریف می‌کند: ما خودمان کارگاه خانگی داشتیم؛ یک زیرزمین بزرگ که فقط مخصوص همین کار بود. خود افسری به کارگاه‌های زیادی سر می‌زد و در خیلی جاها فعال بود. ما حتی در زندان هم دار قالی داشتیم. سه، چهار سال قبل از انقلاب دو دار قالی در زندان برای زنان زندانی برپا کردیم که تا انقلاب فعال بودند.

همسرم در خانه‌های مردم دار قالی می‌برد که بیشتر افراد آبرودار و کم‌درآمد بودند. در اطراف کرج، شهریار، شاه‌عبدالعظیم  (شهرری) هم کارگاه داشت و هم دار قالی در منازل اهالی آنجا. ضمن اینکه تمام کارهای اولیه برای بافتن و تولید را خودش انجام می‌داد. مدیریت وقت شرکت ملی فرش خیلی اصرار داشت که افسری استخدام شود و مدام این را اظهار می‌کردند، حتی گفتند شما فقط یک تقاضا بنویسید کار تمام است، ولی زیربار نمی‌رفت و می‌گفت من برای خودم کار می‌کنم.

هنرمند بزرگ

در جای‌جای حرف‌های خانم هنرمند، نام شوهرش هم به میان می‌آید. از او می‌خواهم کمی هم درباره استاد فقید بگوید. نظام افسری کاشانی، متولد 1310 کاشان بود و خانواده‌اش هم خانواده هنرمند و هنردوست بودند که جزو بزرگان و نامداران فرش در کاشان به‌شمار می‌رفتند. پدرش که عموی من می‌شد نقاش قالی و مادرش، زن هنرمند و بافنده ارزنده‌ای بود. از سن هشت سالگی شروع به نقاشی کرد و در کنار درس و مشق، نقاشی و طراحی فرش را انجام می‌داد.

کارها و طرح‌هایش چنان زیبا و دلنشین بود که سفارش بافت تصویر جرج ششم، پادشاه وقت انگلیس را به او دادند که با مهارت و زیبایی خاصی کار را انجام داد، به‌طوری‌ که وقتی به لندن رفت از او دعوت کردند در انگلستان بماند و در دانشگاه کرسی افتخاری بگیرد ولی چون خیلی جوان بود و 16سال بیشتر نداشت، مادرش مخالفت کرد و در ایران ماند. شهرت کارهایش آوازه جهانی پیدا کرد تا جایی که از طرف سازمان شیر وخورشید  (هلال احمر فعلی) سفارش بافت تصویر هانری دونان را به او دادند که واقعاً زیبا از آب درآمد. پس از تحویل و ارسال از کشور سوییس نامه‌ای تشکرآمیز برایش فرستادند.

در کل 33 تصویر از مسئولان کشورهای مختلف توسط این مرحوم طراحی و بافته شد که هر کدامش یک اثر منحصربه‌فرد هنری محسوب می‌شود. در طول سال‌های عمرش کارهای زیادی برای ماندگاری این هنر انجام داد و برای سفارش‌هایی که می‌گرفتیم مدام به اصفهان سر می‌زد تا کارها عقب نیفتد، چون غیر‌از تهران در اصفهان هم فعالیت می‌کرد.

اما متأسفانه افسری مبتلا به بیماری سخت و لاعلاج دیابت شد و کلیه‌هایش را از دست داد و پس از یک دوره بیماری در سال 1386 دار فانی را وداع گفت. پس از فوت او، من دیگر کار فرش را کنار گذاشتم و اصلاً دل و دماغی برای ادامه کار نداشتم. تا به امروز هم کار زیادی نکرده‌ام و تنها دو پسرم که در فرانسه هستند که اول رفوگری فرش می‌کردند و الان در کار بافت و عرضه فرش هستند به نوعی کار فرش را ادامه داده‌اند.

افسری تصاویر بی‌شماری از شخصیت‌های بزرگ بافت از جمله مدیرکل بین‌المللی انستیتو پاستور فرانسه، مدیرکل سازمان جهانی کار در آن زمان که به دعوت وزارت کار به ایران آمده بود. یک روز مادرش از او خواست در خصوص زنان نیز تابلویی ببافد که او یک تابلو زیبا از شهرزاد قصه‌گو بافت و چند تابلو از قصه‌های هزار و یک شب را به پرونده پربار هنری‌اش اضافه کرد. تابلویی از اسرای عراقی و چند اثر دیگر از جنگ تحمیلی از وی موجود است. در کل حدود 2 تا 3هزار قالی عالی توسط همسرم طراحی و بافته شده است.

آثار شاخص

بانو ایمانی از مهم‌ترین کارها و بهترین نقش‌هایش می‌گوید: البته هر کدام از کارهایم خوب بوده‌اند و نمی‌توانم بگویم کدامش سرتر بوده. ولی برای انجام کار قالیبافی فقط من تنها نبودم و یک مجموعه پرتعداد در آن نقش داشتند. در کارگاه خانگی 12نفر کارگر داشتیم و به‌طور کلی 40 تا 50نفر کارگر با ما همکاری می‌کردند. از بهترین تابلوهایی که داشته‌ایم می‌توانم چندتایی که بیشتر از همه مورد توجه عموم قرار گرفتند را نام ببرم.

مثل طرح حضرت رسول، حضرت امیر، قالی سلیمان، جنگ خیبر، هانری دونان، 40دزد بغداد، قصه‌های هزار و یک‌ شب، بازار برده‌فروش‌ها، سرنوشت یک انسان  (که یک فیلم سینمایی به همین نام ساخته شد)، تاجگذاری ناپلئون، تصویر ملکه الیزابت، سلطان محمود غزنوی، سیدمحمد طباطبایی از سران مشروطه که جد مادری‌ام است و خیلی از طرح‌های دیگر. خانم ایمانی به کشورهای مختلفی سفر کرده است و به هرکجا که رفته هنرش را در آن خطه به نمایش گذاشته و بسیار مورد تحسین همگان قرار گرفته است.

در سال 1971میلادی  (1350خورشیدی) برای نمایش بافت قالی به دعوت موزه متروپولیتن که نمایشگاه قالی‌های اسلامی برگزار کرده بود، به نیویورک رفتیم. دو ماه در نیویورک بودیم و بعد از مدتی از طرف دولت ایران برای شرکت در پنجاهمین سالگرد انقلاب شوروی و دادن تصویر لنین و مادرش که هدیه دولت ایران بود به مسکو رفتیم و در کاخ کرملین این تابلوفرش به آقای پادگورنی که صدر هیأت حاکمه شوروی سابق بود، اهدا شد که مدال لنین را خود پادگورنی به افسری اعطا کرد و ما مورد تقدیر و تشویق فراوان جمع حاضر که متشکل از مقامات ارشد دولتی، فرهنگی و هنری بود، قرار گرفتیم.

سال بعد که پادگورنی به ایران آمد درخواست داشت که با ما ملاقاتی داشته باشد. وی از ما دعوت کرد برای مدت دوماه مهمان دولت شوروی باشیم. همان شد که بعد از چند روز از این دعوت رسمی به مسکو و از آنجا به لنینگراد  (سن‌پطرزبورگ فعلی) و جهموری‌های خودمختار ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان رفتیم و از هر کدام به مدت پنج روز بازدید کردیم. در موزه آرمیتاژ روسیه، فرش پازیریک یعنی کهن‌ترین قالی بافته‌‌شده ایرانی را نشان دادند و از روی عکس‌هایی که به ما دادند آن را در ایران بافتیم و نمونه داخلی‌اش را به نوعی احیا کردیم.

شیوه و ابزار کار

استاد از شیوه و ابزارآلاتی که برای بافت یک قالی استفاده می‌شود توضیحاتی می‌دهد: برای بافت هر فرشی به دار قالی، مواد اولیه که پشم یا ابریشم است، قیچی و شانه  (دفتین) نیاز است. بیشتر قالی‌های تولیدی ما از پشم با استفاده از رنگ‌های طبیعی بوده ‌است. از برگ مو، پوست انار، برگ گردو و ریواس برای رنگ‌آمیزی استفاده می‌کردیم. ابریشم هم خیلی کم کار کردیم و تقریباً همه کار ما جنسش از پشم بوده است.

از مدت زمان اتمام یک قالی می‌پرسم که در جواب می‌گوید: این بستگی به طرح‌، نقشه، تعداد رنگ‌ها و اندازه دارد. بعضی‌ها دو ماه کار می‌برد و بعضی دیگر شاید تا دو سال وقت بگیرد. استاد مهیندخت از اصطلاحات این حرفه می‌گوید: قالی با رج یا ردیف سنجیده می‌شود. اکثر کارهای ما 55رج بود که گره آن مثل پارچه بود.

دو جور گره هم داریم: گره فارسی و گره ترکی. در گره فارسی ریشه را با دست راست می‌گیریم و با دست چپ می‌بافیم و در گره ترکی، گره را با قلاب می‌بافند و برعکس عمل می‌کنند. استاد از علاقه و رضایتمندی‌اش به این شغل می‌گوید: من واقعاً عاشق کارم بودم. قالی که پایین می‌آمد بی‌تاب بودم تا زودتر قالی دیگری را برپا کنند.

سالومه افسری، دختر خانم ایمانی که از اول گفت‌وگو همراه ما بود، اضافه می‌کند: مهارت اصلی در اندازه رج‌هاست که نباید زیاد درشت یا ریز باشد. چون صورت و طرح خراب شده و دیگر کیفیت لازم را ندارد. هر جوری که حساب کنید این حرفه، کار بسیار مشکلی است. متأسفانه هیچ حمایتی از هنرمندی که سال‌های زیادی را برای این هنر صرف کرده نمی‌شود. الان آقای رشیدزاده که از اقوام هستند و در قم فعالیت می‌کنند، با سرمایه‌گذاری خودشان در اروپا نمایشگاه برگزار می‌کنند و خیلی زحمت می‌کشند تا ارزش این هنر قدیمی را بالا ببرند.

این یک اقدام شخصی است که از طرف هیچ نهادی مورد توجه قرار نگرفته است. امیدوارم مسئولان در جهت ارتقا و معرفی این هنر که شناسنامه فرهنگی ما است اقدامات لازم را انجام دهند، چون بافنده‌ها جزو ارزشمندترین افراد هستند. باید خیلی به آنها بها داد تا در این شغل بمانند و فعالیت مفید داشته باشند.

ارتباط با نویسنده: [email protected]

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/9kedp54A
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
قیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانکمک به خیریهسریال ازازیللوازم یدکی تویوتاماشین ظرفشویی بوشآژانس تبلیغاتیتعمیرگاه فیکس تکنیکتور سنگاپورتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاستضد یخ پارس سهندخرید آیفون 15 پرو مکسمشاور مالیاتیقیمت تترمشاوره منابع انسانیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختاکستریم VXدانلود آهنگ جدیدلمبهخرید جم فری فایرتخت خواب دو نفرهکابینت و کمد دیواری اقساطی
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه