جاده مخصوصی که در سال 1300 ساخته شد و قرار بود تنها مسیری برای عبور و مرور اعیان و اشراف پایتخت باشد، با گذشت بیش از 20 سال به خیابانی برای رفتوآمد عموم مردم تبدیل شد. هر چند گامهای نظامی متفقین، افتتاحکننده این خیابان بود. از همان زمانی که دستور ساختش صادر شده بود، چنارهای خوش قد و قامتی هم در دو سوی جویبارمانندش کاشته شدند تا آن را به خیابانی مشجر تبدیل کنند.
براساس آمار، تعداد چنارهای این خیابان بیش از 60هزار اصله بوده هر چند اکنون تنها 8هزار چنار در این خیابان 17کیلومتری پایتخت باقیمانده است؛ خیابانی که یکی از بلندترین و البته زیباترین خیابانهای جهان به شمار میرود و جهانگردان و شرق شناسان، تهران را به خاطر این خیابان و چنارهایش، شهر چنارها هم نامیدهاند. گزارش از بازار که باشد حتما نباید به خریدها و فروشها و پولها و چک و غیره پرداخت. گاه باید به خیابانهای محل استقرار مراکز تجاری و محلههای انجام معاملات اقتصادی هم نگاهی بیندازیم. به قد و قامت درختهایش یا به لانههای گنجشکهایش.
گاهی باید به این مسئله فکر کرد که اقتصاد به محیط زیست اطرافش چه میدهد در ازای آنچه از آن میگیرد. نوشتن از بازارها نباید منحصر به نوشتن از جیب آدمها و ویترین فروشگاهها باشد. این نگاه کمینهگرا رفتهرفته زندگی را از هویت تهی میکند. این خیابان علاوه بر تاریخچه جالب و قابل توجه و ظاهر زیبایش بهویژه برگریزان دلفریبش در پاییز، از نظر اقتصادی هم اهمیت ویژه در نظام اقتصادی کلانشهری چون تهران بازی میکند.
البته اینکه این خیابان از میدان راهآهن در جنوب تهران آغاز میشود و به میدان تجریش در شمالیترین نقطه تهران منتهی میشود هم داستان به خصوصی به خود میگیرد که شاید نوشتن از آن به مذاق خیلیها خوش نیاید. در واقع اگر کسی میخواهد شیوه زندگی و صدالبته تفاوت سبک زندگی تهرانیها را به خوبی ببیند، کافی است که از ابتدا تا انتهای خیابان ولی عصر را بپیماید. از خانههای دودگرفته میدان راهآهن میرسید به برجهای شیک و مراکز خرید مدرن در میدان تجریش. دگرگونی چهره شهر در این مسیر موجب شگفتی است، زیرا تفاوتها از زمین تا آسمان است و به خوبی میتوان تناقض منحصر به فردی را دید. خیابان ولی عصر و خط بیآرتی آن روزانه شاهد گامهای تند و آهستهای است که آن را از بالا تا پایین و از پایین تا بالا میپیمایند؛ گامهایی که اغلب اهداف اقتصادی دارند. یا فرشندهاند یا خریدار یا به طور کلی دستی در بازار دارند.
مراکز خرید متعدد، چندین پارک بزرگ، وجود بورس کالاهای مختلف و عواملی دیگر موجب شده تا این خیابان از شلوغترین خیابانهای تهران به شمار برود و به همان نسبت هم نگرانیهایی در این خیابان ایجاد شود. مثلا چنارهایی که هر سال بیشتر میمیرند از بس که دوستی ندارند و البته دشمنان زیادی هم دارند. این شاید بهترین توصیفی باشد که بتوان از نتایج سایه انداختن اقتصاد و تجارت بر سر این خیابان برشمرد.
چنارهایی که تعمدا و توسط صاحبان مغازهها و مراکز تجاری این خیابان خشکانده میشوند تا مانعی برای نمایش لوگوی تجاری آنها نباشند و البته شهرداری هم چنارها را پوسیده از تو معرفی میکند و آنها هم زبانی برای سخن گفتن ندارند و اگر هم داشتند شاید اتفاق خاصی رخ نمیداد. در واقع نابودی چنارها هدیه ویژه و البته خشنی بوده که سرمایهداری و سود مدیریت شهری به محیط زیست این خیابان اهدا کرده است. به هر حال خیابان ولی عصر تهران با مراکز تجاری، موسسههای فرهنگی و بسیاری از مظاهر مدرن زندگی که در خود جای داده است، امروزه به خیابانی تجاری با تنوع زیستی و اقتصادی ویژه تبدیل شده که نقشی انکارناپذیر در زندگی اقتصادی مردم تهران بازی میکند، هرچند خودش هر روز از هویت سابقش تهیتر میشود و اینجاست که سنتها در مسیر اقتصاد و سرمایه و خرجهای زندگی روزمره قربانی میشوند.