یکی از مهمترین اقداماتی که بانک مرکزی بهعنوان یک نهاد مالی مستقل باید انجام دهد، ساماندهی نظام پولی و مالی کشور است. اما در شرایطی که بانک مرکزی خود بهعنوان حکمران پولی کشور از استقلال کافی برخوردار نیست، چطور میتوان به نظارت و مدیریت درست و اصولی آن بر نظام بانکی کشور امید بست.
به گزارش «فرصت امروز»، بسیاری از اقتصاددانان اعتقاد دارند که ما در سال ها و دهه های اخیر هیچ گاه شاهد یک بانک مرکزی قوی و مستقل از دولت نبوده ایم و تا زمانی که بانک مرکزی از بدنه دولت است و انتصاب رئیس کل بانک مرکزی به وسیله دولت انجام می شود، نمی توان انتظار داشت عملکرد بانک مرکزی استقلال یابد.
این در حالی است که بخش مهمی از درآمدهای بودجه ای در ایران به فروش نفت وابسته است و بانک مرکزی در ایران ماهیتا نمی تواند مستقل باشد. بررسی ترکیب اعضای شورای پول و اعتبار نیز نشان می دهد که همچنان دولتی ها پرچمدار سیاست گذاری پولی در کشور هستند و صحبت از استقلال بانک مرکزی، آن طور که در عموم دنیا مرسوم است، در ایران ممکن نیست.
اگر ترکیب شورای پول و اعتبار بررسی شود، به راحتی می توان دید که بانک مرکزی با وجود اینکه به عنوان یک نهاد مستقل معرفی می شود، شورایی دولتی است و مجری سیاست هایی است که در شورای پول و اعتبار به تصویب می رسند، حال آنکه تنها یک حق رأی در این مجموعه به این نهاد تعلق دارد، بنابراین زمانی می توان به تامین استقلال واقعی بانک مرکزی رسیدکه بانک مرکزی بتواند سیاست گذاری های لازم را انجام دهد و در مقابل کاستی های خود پاسخگو باشد.
ولی الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی نیز اخیرا در نشست اقتصاد مقاومتی درباره استقلال بانک مرکزی گفته بود: «متاسفانه بحث استقلال نهاد سیاست گذار پولی در سال های اخیر بعضا به مقوله چگونگی عزل و نصب رئیس کل این نهاد تنزل یافته، حال آنکه محور و اساس بحث استقلال نهاد سیاست گذار پولی، به نحوه استقلال عمل در خارج از تسلط مالی و بودجه ای دولت برمی گردد.»
اقتصاد نفتی، استقلال بانک مرکزی را خدشه دار می کند
حیدر مستخدمین حسینی، اقتصاددان معتقد است از آنجا که بخش مهمی از درآمدهای بودجه ای در ایران به فروش نفت وابسته است، بنابراین بانک مرکزی در ایران ماهیتا نمی تواند مستقل باشد.
وی با بیان اینکه ماهیت استقلال بانک مرکزی در کشورهای مختلف متفاوت است، می گوید: وقتی بحث استقلال بانک مرکزی در ایران مطرح می شود استقلال به مفهوم واقعی که در برخی کشورها مثل آمریکا و انگلستان و در کشورهای پیشرفته می بینیم با استقلالی که در ایران مطرح می شود متفاوت است، چون در آن کشورها اقتصاد ملی است که به بانک مرکزی و تصمیماتش استقلال می دهد، ولی در ایران اقتصاد به درآمد نفت وابستگی دارد و منابع بعضا تا 70-80درصد به درآمدهای نفتی وابسته بوده اند و این درآمد حاصل از نفت هم متعلق به بخش دولتی و نه خصوصی بوده است.
به گفته حسینی، هر زمانی که اقتصاد ایران به نقطه ای رسید که درآمد حاصل از فروش نفت به عنوان ثروت تلقی شده و در بودجه و برای پرداخت هزینه های جاری قرار نگرفت، ما می توانیم درباره استقلال بانک مرکزی تصمیم گیری کنیم.
وی می افزاید: بحث استقلال بانک مرکزی زمانی به صورت واقعی مطرح می شود که درآمد حاصل از بودجه توسط بخش خصوصی تامین شده و ارزهای آن نیز از طرقی به جز تکیه بر منابع دولت تامین شود، چون اکثر درآمد کشور مربوط به نفت است و نفت نیز در اختیار دولت است، بنابراین دولت ها روی آن منابع حساب باز کرده و تمایل دارند دستورات لازم را به رئیس کل بانک مرکزی بدهند.
این اقتصاددان از بحران سال 2008 آمریکا به عنوان نمونه ای از استقلال بانک مرکزی نام می برد و می گوید: در بحران ۲۰۰۸ رئیس جمهور آمریکا چندین نشست با بانک مرکزی داشت و در پایان اعلام کرد که ما میخواستیم از رهنمودهای بانک مرکزی استفاده کنیم و سیاست های مالی را اصلاح کنیم و به این جمع بندی رسیدیم که ۳۰ درصد هزینه ها را صرفه جویی کنیم. آن زمان بانک مرکزی هیچ کمکی به دولت آمریکا نکرد و در سلسله نشستهای دولت و بانک مرکزی به این نتیجه رسیدند که در هزینههای دولت صرفه جویی کنند.
وی اضافه می کند: رئیس کل بانک مرکزی در ایران در جلسات هیأت دولت شرکت می کند در حالی که در کشورهایی که بانک مرکزی استقلال دارد، رئیس بانک مرکزی در جلسات هیأت دولت شرکت نکرده و اگر به حضور وی نیاز باشد، در برخی موارد به آن جلسه دعوت می شود. طبیعتا ضرورت شرکت رئیس کل بانک مرکزی در جلسات هیأت دولت به دلیل این است که بخش عظیمی از درآمد کشور از طریق بخش دولتی به دست می آید و نه از طریق بخش خصوصی.
استقلال بانک مرکزی در عمل وجود ندارد
مدیر گروه بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی اعتقاد دارد که دولت نمی تواند تکالیف بودجه ای خود را به بانک مرکزی تحمیل کند.
کامران ندری در خصوص تحمیل پرداخت تسهیلات تکلیفی از سوی دولت به نظام بانکی و مغایرت آن با استقلال بانک مرکزی می گوید: هر نوع تکلیف بودجه ای از سوی هر سازمان و وزارتخانه ای برای بانک مرکزی و تحمیل آن کاری نادرست است. در دنیای امروز این گونه تحمیل ها با استقلال بانک مرکزی در تعارض است و نشان دهنده سلطه دولت بر بانک مرکزی است. متاسفانه در اقتصاد ما چنین استقلالی را برای بانک مرکزی قائل نیستند و نظام در عمل به این نتیجه نرسیده که بانک مرکزی باید یک نهاد مستقل و با اهداف مشخص باشد.
وی ادامه می دهد: هر زمانی که دولت با محدودیت هایی در زمینه تامین منابع مالی مواجه بود، با قانونی کردن بخش عمده ای از تکالیف از سوی نمایندگان مجلس این تکالیف را در قانون بودجه می گنجاند و بانک مرکزی و شبکه بانکی را مجبور می کردند تا این تسهیلات را پرداخت کند، که در این زمینه نیز بحث های متعددی وجود دارد و ممکن است این منابع معوق شوند.
الزام و ضرورت استقلال بانک مرکزی
همچنین طهماسب مظاهری، رئیس اسبق بانک مرکزی معتقد است تا زمانی که بانک مرکزی از بدنه دولت است و انتصاب رئیس کل بانک مرکزی به وسیله دولت انجام می شود، نمی توان انتظار داشت عملکرد بانک مرکزی استقلال یابد.
مظاهری در خصوص ارزیابی اش از استقلال بانک مرکزی می گوید: بانک مرکزی وظیفه حفاظت از دارایی مردم و سپرده های آنها را برعهده دارد و باید برای عملکرد بهتر در این زمینه استقلال داشته باشد.
رئیس اسبق بانک مرکزی تاکید می کند: با توجه به اینکه در تمام دنیا قدرت خلق پول به صورت نامحدود در اختیار بانک مرکزی است و این مسئله به گونه ای است که آنها می توانند بدون هیچ سپرده گذاری خلق پول کنند، در همین راستا اگر بانک مرکزی در اختیار دولت قرار گیرد این موضوع می تواند خطرناک باشد. بانک مرکزی باید با قدرت خلق پول در حفاظت از سپرده های مردم و مراقبت از رفتار بانک های تجاری و سیستم بانکی بکوشد و همچنین سطح عمومی قیمت ها و شاخص تورم را حفظ کند تا از افزایش تورم ناشی از سیاست های پولی بانک ها جلوگیری کند.
مظاهری می افزاید: بانک مرکزی باید این قدرت را داشته باشد تا به میزان محدودی که نیاز و مصلحت کشور است در تامین نیاز مالی کشور بکوشد.