بهینه سازی محتوا: گامی به سوی جذب ترافیک و تعامل بیشتر

هیچ کارآفرینی در دنیا نیست که دوست نداشته باشد سایتش حسابی پربازدید باشد. وقتی حتی یک نفر هم درباره محتوای بازاریابی شما حرف می زند، ته دل تان حسابی ذوق زده خواهید شد. خب این نشانه ای کلیدی درباره موفقیت شما در زمینه تولید محتواست. پس چرا باید آن را دست کم گرفت؟ نکته مهم در این میان شکست بسیاری از تیم های بازاریابی در مسیر دریافت ترافیک بیشتر است. فکر می کنم با این اوضاع اصلا لازم نباشد درباره مسئله تعامل با مخاطب در فضای آنلاین حرف بزنیم، مگر نه؟

بازاریابی و تولید محتوا در فضای آنلاین استراتژی بی نهایت کاربردی محسوب می شود. با این حال اگر شما هیچ سررشته ای از این حوزه ندارید، احتمالا خیلی زود کارتان با مشکل رو به رو خواهد شد. درست در چنین موقعیتی بهینه سازی محتوا به مثابه فرشته نجات سراغ تان می آید. خب اگر فکر کرده اید تولید محتوای باعجله تمام کارتان را رو به راه خواهد کرد، سخت در اشتباهید. در عوض باید کمی حوصله به خرج داده و محتوای تان را دقیقا مطابق میل مخاطب هدف شخصی سازی کنید.

ما در این مقاله قصد داریم فرآیند بهینه سازی محتوا را زیر ذره بین ببریم. اگر شما هم مشکلات زیادی در این رابطه دارید، مقاله کنونی جان تان را نجات خواهد داد. به علاوه، ما در خلال بحث درباره چیستی بهینه سازی محتوا و همچنین مزایای این استراتژی کلیدی نیز حرف خواهیم کرد. پس اگر فکر می کنید آمادگی لازم برای ساماندهی به وضعیت محتوای تان را دارید، با ما همراه شوید. 

بهینه سازی محتوا چیست؟

این روزها بهینه سازی محتوا کلیدواژه ای پرکاربرد در میان کارآفرینان و به ویژه تیم های بازاریابی محسوب می شود. خیلی از بازاریاب ها ادعاهای تمام نشدنی درباره بهینه سازی محتوا و سئو دارند. نکته کمدی ماجرا وقتی شروع می شود که کمی درباره این مسائل با آنها صحبت کنید. آن وقت متوجه توخالی بودن ادعای آنها خواهید شد؛ همین قدر عجیب و باورنکردنی!

مطلب مرتبط: بهینه سازی محتوا برای موبایل در بازاریابی

ما در روزنامه فرصت امروز اصلا عادت نداریم از تعریف های پیچیده استفاده کنیم. به همین خاطر برای درک بهتر مفهوم بهینه سازی محتوا یک راست رفته ایم سراغ تعریفی دست اول. بهینه سازی محتوا، همانطور که از اسمش می شود حدس زد، به اعمال تغییرات در محتوای اولیه به منظور شخصی سازی آن برای مخاطب هدف گفته می شود. شما در اینجا قبل از اینکه محتوا را منتشر کرده یا به امان خدا رها کنید، براساس سلیقه و خواست مخاطب تغییراتی اندک در آن اعمال می کنید. اینطوری دیگر لازم نیست نگران نتیجه کارتان بوده یا استرس زیادی را تجربه کنید. 

باور کنید یا نه، خیلی از بازاریاب ها دائما نگران کیفیت محتوای شان هستند و از طرف دیگر هیچ اقدامی برای بهبود کیفیت آن انجام نمی دهند. بهینه سازی محتوا نه تنها شما را از شر خیالبافی در این رابطه خلاص می‏ کند، بلکه نکات کلیدی برای آموزش تحویل تان خواهد داد. 

اگر بخواهیم کمی تخصصی تر بحث بهینه سازی محتوا را باز کنیم، باید گفت این استراتژی در واقع زیرمجموعه سئو محسوب می شود. همانطور که در سئو بازاریاب ها دنبال تولید محتوایی با مشخصات خاص هستند، در اینجا هم ماموریت اصلی مثل روز روشن است. شما باید با اعمال تغییرات مختلف پس از فرآیند تولید محتوا کیفیت آن را افزایش داده و مطابق سلیقه مخاطب شخصی سازی اش کنید. 

اگر بخواهیم مهمترین تفاوت میان سئوی محتوا و بهینه سازی محتوا را مرور کنیم، باید به زمان اجرای هر کدام اشاره کرد. در حالی که تکنیک های سئو باید حین تولید محتوا رعایت شود، شما می ‏توانید محتواهای قدیمی تان را نیز از نقطه نظر بهینه سازی محتوا دستخوش تغییر کنید و آن وقت با هزینه ای بسیار اندک محتوای تازه خواهید داشت. ماجرا حسابی جالب شد، نه؟

مزایای بهینه سازی محتوا

اگر از مخاطب های پر و پاقرص روزنامه فرصت امروز باشید، خیلی خوب می دانید ما همیشه کارمان را با بررسی مزایای یک استراتژی دنبال می کنیم. به همین خاطر در این بخش سراغ برخی از نکات کلیدی به عنوان مزایای بهینه سازی محتوا رفته ایم. خب اگر این استراتژی هیچ مزیت مشخصی نداشته باشد، چرا باید وقت مان را پای آن تلف کنیم؟

رتبه بندی بهتر محتوا

گوگل دنبال بهانه برای بهبود رنک محتواهای مختلف نیست. در عوض شما باید کارتان را طوری دقیق انجام دهید که مو لای درزش نرود. بهینه سازی محتوا در این میان به شما کمک می‏ کند تا بازدید بیشتری برای محتوای تان دریافت کرده و اوضاع تان را سر و سامان دهید. خب انتظار ندارید که گوگل یا هر موتور جست وجوی دیگری محتوای بی کیفیت شما را در صفحه نخست نتایج نشان دهد؟

گاهی اوقات بازاریاب ها بدون اینکه محتوای شان را ویرایش کنند، یک راست آن را روانه بازار می ‏کنند. خب در این صورت مشاهده واکنش های تند گوگل طبیعی خواهد بود. به علاوه، چنین محتوایی چنگی هم به دل نمی زند. به طوری که حتی اگر کاربران به طور تصادفی با آن رو به رو شوند، خیلی راحت از کنارش عبور خواهند کرد. آن وقت شما می مانید و محتوایی که کلی هزینه برایش کرده اید، اما نتیجه دلخواه را به همراه نداشته است.

استفاده دوباره از محتوای قدیمی

محتوای قدیمی اغلب در آرشیو سایت یا وبلاگ برندها خاک می خورند. این در حالی است که تولید محتوای تازه معمولا هزینه های خاص خودش را دارد. دقیقا به همین خاطر خیلی از برندها ماهی یکی دو تا محتوا منتشر می ‏کنند. خب اگر دوست دارید با هزینه کمتر محتوای بیشتری تحویل مخاطب تان دهید، راه حل اصلی بهینه سازی محتواست. اینطوری می ‏توانید بدون اینکه خرج زیادی روی دست برندتان بگذارید، نتیجه دلخواه را دریافت کنید. ماجرا جالب شد، نه؟

بازآفرینی محتوای قدیمی با بهینه سازی آنها فرق اساسی دارد. در بازآفرینی شما دوباره از صفر محتوای تان را برپا می کنید. این در حالی است که در زمینه بهینه سازی فقط تغییراتی کوچک و گاها کلیدی در ساختار محتوا اعمال شده و نتایج مناسب به دست می آید. این در حالی است که بسیاری از اوقات کارآفرینان اصلا حواس شان به تفاوت میان این دو استراتژی نیست. پس اگر فکر کرده اید هر دو این استراتژی ها یکی هستند، سخت دراشتباهید. 

یادتان باشد، استفاده دوباره از محتوای قدیمی به این معنا نیست که شما همان اطلاعات تاریخ مصرف گذشته را به خورد مخاطب دهید. در عوض باید کمی کارتان را خلاقانه تر دنبال کرده و دنبال اثرگذاری بهتر بر روی مخاطب تان باشید. برای این کار کافی است کمی از اطلاعات دست اول تر استفاده نمایید. اینطوری مخاطب تان کلی اطلاعات تازه به دست می آورد و شما هم بدون هزینه اضافی محتوایی درجه یک تحویلش می دهید. 

مطلب مرتبط: بهینه سازی محتوای بازاریابی شکست خورده در 6 گام

شخصی سازی محتوا برای اهداف خاص

آیا تا حالا برای تان پیش آمده فقط و فقط روی دامنه مشخصی از مشتریان حساب باز کنید؟ اینطور وقت ها بازاریاب ها نیاز دارند اطلاعات دست اول و دقیقی درباره مخاطب شان به دست آورده و از آن برای شخصی سازی هرچه بهتر محتوا استفاده کنند. خب در این صورت بهینه سازی محتوا به شما کمک می‏ کند پس از تولید محتوای نهایی کمی کارتان را بهبود بخشید. نتیجه نهایی هم اثرگذاری بهتر بر روی مخاطب هدف خواهد بود. خب انتظار ندارید که با بهینه سازی مجدد محتوا باز هم شاهد ناکامی در اثرگذاری بر روی مخاطب تان باشید؟

بهینه سازی محتوا: راهنمایی عملی

حالا که درباره بهینه سازی محتوا صحبت کردیم، باید به اصل مطلب هم پرداخت. شما تا اینجای کار یک تعریف دقیق از این استراتژی به همراه مزایای آن دم دست دارید. خب این نکته برای بهبود کارتان کافی نیست. ما در ادامه سعی می کنیم با مرور برخی نکات کلیدی به شما برای اثرگذاری بهتر بر روی مخاطب هدف کمک کنیم. پس با ما همراه باشید تا تبدیل به یک پا کارشناس همه فن حریف در زمینه بهینه سازی محتوا شوید. 

استفاده استراتژیک از کلیدواژه ها

کلیدواژه ها به بازاریاب ها برای تولید محتوایی هرچه دقیق تر کمک می‏ کند. با این حال شما قرار نیست به آب و آتش زده و کلی کلیدواژه را کنار هم ردیف کنید. این کار دقیقا مثل آن است که یک تیم بسکتبال بدون اینکه مربی خوبی استخدام کند، فقط کلی ستاره مشهور را کنار هم قرار دهد. بی شک چنین اقدامی نه تنها اثرگذاری لازم را به همراه نخواهد داشت، بلکه خیلی زود شما را ناامید می‏ کند. پس بهتر است قبل از هر کاری کمی به فکر استراتژی پیش روی تان باشید. 

کار بدون برنامه هیچ وقت نتیجه دلخواه را به همراه نخواهد داشت. درست به همین خاطر ما در روزنامه فرصت امروز چنین کاری را بی فایده می دانیم. در عوض شما باید خودتان را به جای مشتریان قرار داده و سعی کنید مطابق میل آنها عمل کنید. 

یکی از نکاتی که از نظر الگوریتم گوگل برای رتبه بندی محتوا بی نهایت مهم است، میزان توجه شان به استفاده متعادل از کلیدواژه هاست. به زبان خودمانی، شما باید بدانید هر کلیدواژه را کجا استفاده کنید. نگران نباشید، ما در این بخش قصد نداریم شما را کاملا به حال خود رها کنیم. در عوض بد نیست از این فرمول ساده پیروی کنید:

•    تیترهای اصلی محتوا باید همیشه یک یا دو کلیدواژه داشته باشد. اینطوری الگوریتم گوگل در شناسایی موضوع کلی محتوا بهتر عمل کرده و بالطبع سئوی بهتری تحویل تان خواهد داد. پس همین حالا هر فکر و خیالی درباره استفاده بیش از اندازه از کلیدواژه ها را دور بریزید. 

مطلب مرتبط: بهینه سازی سئو محلی با انواع محتوای مناسب

•    محتوای اصلی شما باید دست کم دو بار در ابتدا و انتها از کلیدواژه های اصلی سود ببرد. اینطوری گوگل مطمئن می شود کلکی در کارتان نیست و محتوا به طور کامل درباره موضوع اصلی تولید شده است. 

•    اگر از محتوایی استفاده می کنید که نیاز به کپشن دارد، یادتان باشد در قالب هشتگ از برخی کلیدواژه های مرتبط با موضوع استفاده کنید. مثلا در یوتیوب استفاده از کلیدواژه های درست به شما برای اثرگذاری بر روی مخاطب کمک ویژه ای خواهد کرد؛ چراکه این روزها کاربران بیشتر با هشتگ ها محتوای دلخواه شان را پیدا می ‏کنند.

اضافه کردن توضیحات اضافی به محتوا

یکی از گام های مهم برای بهینه سازی محتوا توجه به توضیحات اضافه است. آیا محتوای شما توضیحات اضافه دارد؟ منظور ما از توضیحات اضافه درواقع متا دیسکریپشن (Meta Description) است. این بخش به شما کمک می‏ کند چند سطر ابتدایی محتوای تان برای مخاطب به نمایش درآمده و دیگر نیازی به نگرانی از بابت اثرگذاری اولیه نداشته باشید. 

این روزها کاربران در گوگل و به طور کلی فضای آنلاین فرصت زیادی به برندها نمی دهند. این در حالی است که برندها بیش از هر زمان دیگری به توجه کاربران نیاز دارند. بنابراین اگر فکر کرده اید مشتریان برای تان فرش قرمز پهن کرده اند، سخت در اشتباهید. نکته ای که در این میان باید همیشه مدنظرتان باشد، بحث مربوط به نگارش چند سطر ابتدایی محتوا به طور دقیق است. اگر یکی دو خط اول محتوای شما ماهیت کلی آن را برملا سازد، بهترین نتیجه را در گوگل خواهید گرفت. وگرنه کلاه تان پس معرکه خواهد بود!

وقتی درباره توضیحات اضافه حرف می زنیم، منظورمان زیاده گویی نیست. اجازه دهید با یک مثال منظورمان را به طور کامل بیان کنیم. فرض کنید شما محتوایی درباره دکوراسیون داخلی منزل تولید کرده اید و قصد دارید علاوه بر بررسی موضوعات مختلف درباره دنیای طراحی داخلی، پیشنهاداتی برای خرید نیز به مشتریان بدهید. در این صورت چند خط ابتدایی مقاله شما باید به طور کامل این منظور را منتقل کند. وگرنه کسی شما و محتوای تان را جدی نخواهد گرفت.

قبول دارم تولید محتوای دست اول و توجه به چند سطر ابتدایی کار راحتی نیست، اما شما نباید به این زودی ها تسلیم شوید. بسیاری از برندها برای اینکه کارشان را به خوبی جلو ببرند، نیاز به تمرین و تکرار مداوم دارند. خب قهرمان های جهان هم یک شبه به موفقیت های بزرگ نرسیده اند. پس همان دفعه اول ناامید نشده و به تلاش تان ادامه دهید. فقط در این صورت شانسی برای موفقیت در عمل خواهید داشت. 

تولید لینک های داخلی برای ارجاع

آدم وقتی در یوتیوب مشغول تماشای ویدئوهای مربوط به سکانس های اکشن فیلم های سینمایی است، دوست دارد دائما به سکانس های تازه دسترسی داشته باشد. این دقیقا همان کاری است که الگوریتم یوتیوب به خوبی انجام می دهد و نتیجه اش میخکوب شدن آدم پای مانیتور برای ساعت های متمادی است. اگر شما هم بتوانید چنین کاری را درباره مخاطب تان انجام دهید، دیگر مو لای درز کارتان نخواهد رفت. 

نکته مهمی که شما باید مدنظر داشته باشید، ارجاع به محتوای دست اول است. برندها برای اینکه ادعاهای مختلف شان از سوی دیگران به رسمیت شناخته شود، باید همیشه نیم نگاهی به ارجاعات دست اول داشته باشند. اشتباه نکنید، هیچ کس از شما انتظار ارجاعات علمی یا نوشتن پایان نامه ندارد. در عوض بد نیست کمی کارتان را جدی تر دنبال کرده و دنبال اثبات ادعای تان باشید. 

خیلی وقت ها ارجاع به یک مقاله ساده در خبرگزاری ها یا حتی محتواهای دیگر وبلاگ برند کافی خواهد بود. نکته جالب اینکه الگوریتم گوگل به تعداد ارجاعات و درستی آنها اهمیت ویژه ای می دهد. قبلا مهم نبود شما به چه محتوایی ارجاع می دهید. به همین خاطر خیلی از بازاریاب ها عملا خودشان را به دردسر انداخته و از ارجاعات الکی استفاده می کردند. حالا اما اوضاع کاملا فرق کرده است؛ چراکه هوش مصنوعی گوگل سیر تا پیاز ارجاعات را بررسی می‏ کند. بنابراین اگر فکر کرده اید همینطور روی هوا ارجاع می دهید و کسی هم خبردار نمی شود، سخت در اشتباهید. 

ارجاعات مختلف به لینک های داخل سایت یا حتی بیرون از آن نشان دهنده میزان توجه تان به تولید محتوا و اثرگذاری بر روی مخاطب هدف است. در چنین اوقاتی شما می ‏توانید به راحتی هرچه تمام تر ادعاهای مختلف را مطرح کرده و آن را اثبات کنید. این کاری است که مخاطب حسابی از آن استقبال می‏ کند. خب منتظر چه هستید؟ همین حالا دست به کار شده و ارجاعات محتوای تان را سامان دهید. یادتان باشد، لازم نیست همیشه به محتوای داخل سایت خودتان ارجاع دهید. در عوض استفاده از منابع خبری یا تحلیلی دست اول هم گزینه بدی نخواهد بود. به ویژه اگر منبع موردنظر حسابی معتبر باشد.

قسمت بندی محتوا برای مطالعه بهتر

محتوای متنی طولانی همیشه حوصله آدم را سر می برد. اینطور وقت ها آدم دوست دارد از شدت عصبانیت سرش را به دیوار بکوبد؛ چراکه بعد از چند ساعت مطالعه متن دست آخر هیچ نکته کلیدی یا مهمی دستگیرش نمی شود. آن وقت با اعصاب خُرد تازه باید دنبال محتوای تازه هم بگردد. 

مطلب مرتبط: تأثیر بهینه سازی موتور جست وجو در مدیریت اعتبار

معمولا مشکل بالا وقتی خودش را نشان می دهد که پای محتوای متنی وسط باشد. شما را نمی دانم، ولی من که همیشه با مطالعه کتاب های بزرگ و طولانی مشکل داشته ام. این ماجرا درباره محتوای بازاریابی نیز مصداق دارد. اگر محتوای شما خیلی طولانی باشد، حتی یک نفر هم بدان توجه نخواهد کرد. این درست همان زمانی است که باید دست به کار قسمت بندی محتوا شوید.

ماموریت شما در این بخش مثل نویسنده ای است که باید رمانش را در قالب فصل های مختلف دسته بندی کند. اینطوری مخاطب انگیزه بیشتری برای مطالعه کتاب خواهد داشت. خب کافی است یک لحظه هم که شده خودتان را جای کاربران قرار دهید و تجربه شان را در نظر بگیرید. 

آن وقت متوجه اهمیت فصل بندی محتوا خواهید شد. این در حالی است که خیلی وقت ها باید خودتان را نه تنها به جای مخاطب هدف، بلکه مشتریان هم قرار دهید. خب اگر قرار بود مشتریان آنقدر حوصله داشته باشند که تک تک محتواهای متنی طولانی و درهم برندها را مطالعه کنند، دیگر خبری از این همه چالش بازاریابی نبود!

فصل بندی محتوای متنی شاید در ابتدا کار خیلی سختی به نظر برسد، اما به محض اینکه کارتان را شروع کنید، متوجه تغییرات احتمالی خواهید شد. قول می دهم بعد از مدت کوتاهی طوری دست تان راه می افتد که دیگر نیازی به راهنمایی نخواهید داشت. 

استفاده از تصاویر مرتبط

یک عکس اندازه هزاران کلمه ارزش دارد. این عبارتی است که بارها و بارها به گوش من و شما خورده و انگار تمامی هم ندارد. خب راستش را بخواهید، در این مورد اهمیت عکس های خوب بدون هیچ کم و کاستی بیان شده است. درست به همین خاطر شما برای اینکه وضعیت تان را به رخ دیگران بکشید، باید از عکس های خوب در کنار محتوای تان استفاده کنید. 

ذهن آدم وقتی با محتوایی رو به رو می شود که کلی عکس مرتبط دارد، ناخودآگاه توجه بیشتری به آن نشان خواهد داد. این تاثیر اولیه و ثابتی است که این مدل محتوا بر روی ذهن آدم می گذارد. در این میان هم اصلا فرقی ندارد شما چه موقعیت یا وضعیتی در بازار داشته باشید. در هر صورت کمی محتوای بصری وضعیت تان را از این رو به آن رو خواهد کرد. 

یادتان باشد، شما نباید از عکس ها به طور تصادفی یا صرفا به خاطر اینکه از عکسی در کنار محتوای تان قرار دهید، استفاده کنید. در عوض بد نیست کمی روی ماجرا بیشتر عمیق شده و کارتان را بهتر دنبال کنید. اینطوری دست کم محتوای بصری تان ارتباطی منطقی با محتوای اصلی خواهد داشت. 

این روزها ویدئو یکی از فرمت های بی نهایت پرطرفدار در دنیا محسوب می شود. بنابراین بد نیست در کنار اضافه کردن تصاویر جذاب به محتوای متنی تان، نیم نگاهی به ویدئو هم داشته باشید. قبول دارم هزینه های تولید ویدئو خیلی بیشتر از ثبت عکس های مناسب است. به همین خاطر خیلی از بازاریاب ها دور ویدئو را با خودکار قرمز پررنگ خط می کشند. با این حال اگر شما به جای عکس های مختلف فقط و فقط از یک ویدئو به عنوان مکمل متن تان استفاده کنید، بازگشت سرمایه شگفت انگیزی را تجربه خواهید کرد. پس برای یک بار هم که شده این استراتژی جذاب را دنبال کرده و سعی کنید تاثیرگذاری لازم روی مخاطب تان داشته باشید. 

یادتان باشد حجم ویدئو یا عکسی که به عنوان مکمل محتوای اصلی انتخاب می کنید، نباید خیلی زیاد باشد. وگرنه سایت تان به زور بالا آمده و حسابی کاربران را اذیت خواهد کرد. خب اگر قرار باشد بهینه سازی محتوا عملا دسترسی برای کاربران را سخت تر کند، اصلا چه کاری است؟ آیا بهتر نیست محتوای تان را به حال خودش رها کرده و اینقدر مخاطب را به دردسر نیندازید؟

توجه به نظرات و بازخوردهای مخاطب

کسب و کارها در بازار یک هدف بیشتر ندارند و آن جلب رضایت مشتریان است. شما حتی اگر بهترین محصول دنیا را هم داشته باشید، تا وقتی مشتریان تان راضی نباشند، سنگ روی سنگ بند نمی شود. پس الکی دل تان را به نکات دیگر خوش نکنید. 

توصیه ما در این بخش تا حد زیادی ساده است. شما قرار نیست به هر قیمتی که شده کارتان در بازار را ادامه دهید. در عوض باید از نظرات و بازخوردهای مشتریان برای بهبود کارتان استفاده کنید. خب هرچه باشد نهایتا این مشتریان هستند که تکلیف نهایی کسب و کارتان را روشن می ‏کنند، مگر نه؟

بی شک خیلی از بازخوردهای دریافتی از سوی مخاطب عملا به درد شما نمی خورد. به همین خاطر باید آنها را از صافی رد کرده و فقط نمونه های به درد بخور را در کانون توجه قرار دهید. اینطوری اندک شانسی برای رقابت با برندهای بزرگ خواهید داشت. خب هرچه باشد کسب و کارهای کوچک نه از نظر حجم بودجه، نه حتی از نظر شهرت توان رقابت با برندهای با سابقه بازار را ندارند. بنابراین شاید تنها مزیت آنها همین توجه ویژه به نظرات و بازخوردهای مخاطب باشد. 

سخن پایانی

بهینه سازی محتوا فرآیندی نیست که یک بار برای همیشه انجام دهید و بعد هم دیگر همه چیز طبق روال جلو برود. در عوض ما در روزنامه فرصت امروز این فرآیند را بیشتر شبیه یک تمرین روزمره می دانیم. پس اگر دوست دارید تبدیل به یک بازاریاب همه فن حریف در این حوزه شوید، باید خود را برای تمرین های پشت سرهم و بدون توقف آماده کنید. وگرنه اوضاع تان هیچ وقت تعریفی نخواهد داشت. 

مطلب مرتبط: 7 مرحله استراتژی بهینه سازی محتوا

شما الان اطلاعات مورد نیاز برای شروع کار در حوزه بهینه سازی محتوا را در اختیار دارید. یادتان باشد، این حوزه هم مثل هر بخش دیگری به طور دائم در حال تغییر و تحول است. بنابراین نباید خودتان را به توصیه های ما محدود کنید. در عوض بد نیست کمی کنجکاوی بیشتر به خرج داده و دائما اطلاعات تان را آپدیت کنید. مثل همیشه اگر سوالی درباره بهینه سازی محتوا برای تان پیش آمد، ما همیشه آماده پاسخگویی به شما هستیم. پس تعارف را کنار گذاشته و با ما در ارتباط باشید. 

منابع:

https://www.wordstream.com

https://www.clearscope.io