وقتی کارآفرینان بزرگ یکدیگر را ستایش می کنند / کدام ویژگی های مدیریتی وارن بافت تحسین بیل گیتس را برانگیخت؟

    به قلم: اسکات ماتز

امروزه به نظر کارشناس های دنیای کسب وکار هیچ کلید طلایی یگانه با ارزش های فوق العاده برای موفقیت در زمینه مدیریت وجود ندارد. با این حال بیل گیتس به عنوان یکی از کارآفرینان مطرح و سرشناس عقیده ای متفاوت دارد. در حقیقت همین چند وقت پیش موسس مایکروسافت به یکی از مهم ترین مهارت های مدیریتی اشاره کرده است. وی در اظهارنظرش این مهارت را به نام دوست کارآفرینش وارن بافت نام گذاری کرده است. در حقیقت بیل گیتس دقیقا شب پیش از افتتاح نشست سالانه سهامداران شرکت برکشایر هاتاوی، (فعال در زمینه خدمات بیمه) چنین متنی را در اکانت لینکدینش به اشتراک گذاشت: «من هرساله به نشست برکشایر هاتاوی خوشبینانه نظر می کنم. به رغم تمام فراز و نشیب هایی که این برند در طول دوران تصدی وارن بافت پشت سر گذاشته، وی همچنان به اصول ارزشی و شیوه کسب وکار خود پایبند مانده است. اگرچه آشنایی میان من و وارن به بیش از سه دهه می رسد، اما هیچ گاه فرآیند یادگیری من از این کارآفرین بزرگ متوقف نشده است.»

اجازه دهید به منظور بیان اهمیت تداوم وارن بافت روی اصول خود به نمونه کاملا مخالف مدیران اشاره کنیم. پژوهش های دیوید دی کرمر از دانشگاه ماستریخت در هلند بیانگر ایجاد سردرگمی در سازمان و برای افراد در صورت عدم تداوم اصول و قواعد شرکت در میان مدت است. به علاوه عدم تداوم پتانسیل کافی برای ایجاد ترس، بی اعتمادی و کاهش بازده کاری را نیز دارد.

بنابر آنچه در سطر بالا گفته شد، به ظاهر تاکید بر اصول کسب وکار امری ضروری است. بنابراین در اینجا به شش نکته مهم در راستای پرهیز از قطع تداوم ارزش های کسب وکارمان خواهیم پرداخت. این اصول با اقتباس از شیوه مدیریتی وارن بافت تهیه شده است:

1- اولویت را روی پایه ها قرار دهید

بی تردید هیچ چیز بیشتر از ارسال سیگنال های نامتداوم در زمینه طراحی استراتژی، دید کلی و اهداف مجموعه سازمان و مشتریان را سردرگم نمی کند. این اتفاق درست مانند زمانی است که ما به دلیل دغدغه های شخصی در محل کار فعالیت نامناسب و بی ثمری را انجام می دهیم. به واقع در چنین شرایطی نظام ارزش و باور ما دچار بی ثباتی شده است.

یکی از نکات مهمی که از وارن بافت می توان آموخت، تمرکز روی پایه های اساسی کسب وکار به عنوان اولویت های اصلی است. به این ترتیب تمام اقدامات و تصمیم های بعدی شرکت براساس زیربناهای اصلی صورت خواهد پذیرفت. هنگامی که مرجع معتبر و ثابتی برای اعمال تصمیم های سازمانی در اختیار داشته باشیم، احتمال سردرگمی مدیران و به دنبال آن مشتریان به حداقل خواهد رسید.

مطلب مرتبط: کارآفرینان بزرگ چگونه می‌اندیشند؟

2- قرار دادن دوربین در گوشه اتاق

یک راهکار جالب برای تداوم ارزش های اساسی کسب وکارمان فرض موقعیتی انتزاعی است. براین اساس هرگاه در حال اخذ تصمیم یا تایید برنامه ای هستید، فرض کنید یک دوربین کوچک در گوشه اتاق در حال فیلمبرداری از شماست. براین اساس همیشه احساس دیده شدن می کنیم. در چنین شرایطی ناخودآگاه نسبت به رعایت اهداف و شعارهای برندمان توجه بیشتری خواهیم داشت. نتیجه آنکه تمام رفتارها، استراتژی ها و اهداف ما براساس آداب مبتنی بر ماهیت کسب کارمان سازماندهی می شوند.

3- اهمیت هماهنگی تصویر و صدا

در تبلیغات بازرگانی هماهنگی صدا و تصویر کلیپ برندها اهمیت بالایی دارد. به هر حال شما در بهترین حالت فقط 30 ثانیه برای جلب توجه مخاطب و انتقال پیام تان فرصت دارید. برهمین اساس اصطلاح «هماهنگی تصویر و صدا» در این حوزه معطوف به ارائه تصویری مطابق با گفته ها و شعارهاست. 

با اندکی مسامحه در حوزه مدیریت کسب وکار نیز ما با همین مسئله مواجه هستیم. اعمال قابل مشاهده ما به عنوان مدیر یک برند در صورت تضاد با شعارهای مان تاثیرگذاری خود را از دست خواهند داد. برهمین اساس رفتارهای ما باید انعکاسی دقیق از گفته ها و اصول حرفه ای مان باشد. در غیر این صورت کارمندان و در سطحی وسیع تر مشتریان دچار سرگیجه و تردید در مواجهه با رفتارهای برندمان خواهند شد.

به طور قابل تاملی برندی که در راستای شعارهایش حرکت نکند، پله به پله مشتریان خود را از دست خواهد داد. به همین ترتیب مدیرانی که به راحتی حرف های خود را نادیده می گیرند، در زمینه جلب اعتماد کارمندان با مشکلات فراوان مواجه می شوند.

4- توجه به ناهماهنگی ها و درگیری های ذهنی

به طور معمول برای هر فردی در طول زندگی دوره هایی از عدم تمرکز موسوم به «درگیری ذهنی» پیش می آید. در این میان هرقدر فرد تاثیرگذارتری در سازمان باشیم، کاهش کیفیت فعالیت مان به دلیل درگیری های ذهنی محسوس تر خواهد بود.

بی تردید همه افراد در تمام روزهای سال در بهترین فرم شان قرار ندارند. در اینجا هم قصد ارائه راهکاری برای غلبه بر دوره های ناهماهنگی و درگیری های ذهنی ندارم. تنها نکته مهم در این میان آگاهی نسبت به روزهای بدمان است. براین اساس چنین روزهایی را باید با حجم کاری کم سپری کرد. پرداختن به موضوعات مهم در چنین زمانی به هیچ وجه توصیه نمی شود.

5- رفتار متفاوت در وضعیت های مشابه راهگشا نیست

اعمال سیاست های متفاوت به هنگام مواجهه با مسئله ای یکسان از جمله عادت های عجیب برخی کارآفرینان محسوب می شود. وارن بافت به دلیل داوم اصول و ارزش های کسب وکارش به ندرت در مواجهه با مشکلی واحد راهکارهای گوناگون را مورد استفاده قرار می دهد. در حقیقت راهکارهای متفاوت هیچ گاه نتیجه یکسان و همیشه مطلوب به بار نمی آورند.

مشکل اصلی اما فراتر از اینهاست. در حقیقت تغییر تصویر یک برند در پی ناتوانی در اعمال راهکاری واحد در مواجهه با مسئله ای یکسان به سختی از ذهن مخاطب ها پاک می شود. بنابراین در اینحا با مسئله اعتماد مشتریان مواجه هستیم. اگر تجربه ای هرچند مختصر در زمینه بازاریابی داشته باشید، ترمیم اعتماد آسیب دیده را مشکل ترین فعالیت تبلیغاتی و بازاریابی خواهید یافت.

در زمینه رفتار با کارمندان و مشتریان نیز اوضاع به مانند وضعیت سطر قبل است. کارمندان به طور طبیعی انتظار رفتار منصفانه از مدیران را دارند. از آنجایی که الگوی رفتار منصفانه یکسان است، تغییر سریع شیوه رفتارمان با کارمندان در بلندمدت آنها را از شیوه مدیریتی مان ناامید خواهد کرد. این نکته در مورد تعامل با مشتریان نیز صادق است. براین اساس باید الگوی رفتاری واحدی در مقابل کارمندان شرکت و مشتریان از خودمان به نمایش بگذاریم.

6- گنجاندن فرآیندهای تکرارپذیر در برنامه کسب وکار

در مقام مدیریت یک سازمان پیشنهاد طرح های عجیب وغریب به هیچ وجه موفقیت آمیز نخواهد بود. هنر مدیریت یک مجموعه در ایجاد هماهنگی و روندهای ثابت است. برهمین اساس باید وضعی طبیعی را در محل کار ایجاد کرد. برهمین اساس ارائه طرح های عجیب و متضاد با یکدیگر نه تنها خلاقیت محسوب نمی شود، بلکه گامی رو به عقب خواهد بود.

مطلب مرتبط:ویژگی کارآفرینان اجتماعی موفق

وارن بافت فرآیندهای تکرارپذیر را به طور هوشمندانه ای در کسب وکارهای خود استفاده می کند. براین اساس متناسب با ماهیت هر کسب و کار برند موردنظر فرآیندهای ویژه ای را به طور ثابت میان کارمندان و بخش های مختلف رواج می دهد.

به عنوان سخن پایانی باید بر ضرورت تمرین گام به گام به منظور دستیابی به مهارت های مورد اشاره در این مقاله تاکید کنم. کسی چه می داند، شاید روزی بیل گیتس به جای وارن بافت از شما تعریف و تمجید به عمل آورد.