تو باید ذهنی مثبت اندیش داشته باشی تا بتوانی در کسب و کارت موفق شوی. اگر ذهنی ناآرام و ناامید داری اتفاق های خوب برای تو رقم نمی خورد و برعکس اگر انتظار اتفاق های خوب را در کسب و کارت داشته باشی به همان نتایج خوب می رسی.
شاید برخی از افراد این نوع باورهای ذهنی را جدی تلقی نکنند، اما به ناگزیر تابعی از این قوانین طبیعی هستند. از این رو مردان شاد و مهربان و باگذشت در کسب و کار موفق تر از کسانی اند که مدام غر می زنند و انتظار خبرهای ناخوشایند مالی و کاری را دارند. تو هر چه فکر کنی همان به سرت می آید. اگر مدام بگویی من که می دانم با وام من موافقت نمی شود؛ طرح مرا قبول نمی کنند؛ به من افزایش ظرفیت نمی دهند؛ من که سرمایه لازم را ندارم؛ شک نکنید کسب و کار شما دقیقا براساس همین مدل ذهنی شما شکل می گیرد.
آدم های موفق کسانی اند که دارای قدرت ذهن مثبت اندیشی هستند و موفقیت خود را قبل از اجرایی شدن در ذهن می پرورانند. نمونه های زیادی در اطراف ما وجود دارد که بدبین یا خوش بین هستند و طبعا افراد خوش بین در زندگی و کسب و کار موفق هستند و می توانند به نتایج بهتری دست پیدا کنند.
من دوستی دارم که بسیار مهربان اما بدبین است و این دوست من برادری دارد که مهربان اما بسیار خوش بین است. در کسب و کار یکی کارمند است و دیگری کارآفرین. یکی اتومبیل پراید و دیگری اتومبیل آزرا دارد. وقتی این دونفر کنار هم می نشینند کاملا آدم متوجه دو دنیای مختلف ذهنی می شود. مثلا اگر پیشنهاد یک سفر سه روزه را بدهی، دوست بدبین می گوید این هفته؟ اونهم تو این شلوغی؟ هوای زمستونی؟ فکر برگشت رو کردی؟ کلی هم هزینه داره نداره؟ اما در همان لحظه برادر دوست من می گوید: چه کیفی داره. من موافقم. تو راه برف بازی هم می کنیم؟ زودتر حرکت کنیم ترافیک هم نداریم. ویلا هم که داریم. این حرف ها، نشانه دو جهان جدا از هم است. دوست بدبین من می گوید که برادرش هر چه بگوید همان می شود مثلا اصلا به ترافیک بر نمی خوریم. هوا بسیار ملایم و دلپذیر می شود و. . .
در کسب و کار هم ذهنیت می تواند کارساز باشد. تو نمی توانی با ذهنی منفی به دنبال موفقیت باشی. تو در کسب و کار به چیزی دست می یابی که ماه ها و سال ها دانسته یا ندانسته انتظار می کشی.
روان شناسان می گویند ذهن آدمی مانند آهن رباست و تو هر چه را در ذهن داری جذب می کند. اگر تو امروز کسب و کاری موفق داری نتیجه قدرت ذهن مثبت اندیش تو است و بر عکس اگر در کسب و کارت موفق نیستی نتیجه چالش های منفی ذهن توست که این روزها را پیش بینی می کرد.
برای اینکه این اصل به تو ثابت شود می توانی با آدم های موفق در کسب و کار گفت وگو کنی و بی تردید 99درصد آنها به تو می گویند که موفقیت خود را سال ها در ذهن تو تصویر می کردند و انتظار چنین روزی را می کشیدند. مثل کنراد هیلتون که از بچگی هتل بازی می کرد و سرانجام در سال های بعد هتل های زنجیره های دنیا را راه اندازی کرد. متأسفانه بسیاری از مردم در ذهن خود به جای بازی موفقیت به دنبال طراحی بازی شکست اند و هر روز انتظار می کشند تا به شکست برسند.
در زمینه روابط انسانی و حتی سلامتی هم همین طور است. برخی مدام انتظار بیماری را می کشند و خود را بیمار تصور می کنند و تمام بیماری های عالم هم برای آنها اتفاق می افتد، اما کسی که خود را سالم می داند و تصویر سلامتی خود را به جهان ارسال می کند، همیشه سالم و تندرست است.
ریچارد باخ می گوید: هر چه را که در اندیشه خود نگه داریم به سوی زندگی خود می کشیم. یک فکر یک هیچ نیست، بلکه یک چیز است. برای آنکه بتوانیم فکر کنیم فکر باید اصولا وجود داشته باشد. باید یک چیز باشد و چون فکر یک چیز است و از خود انرژی دارد پس باید الزاما مانند هر چیز دیگری در این سیاره در چارچوب اصول و قوانین جای گیرد.
تو در کسب و کار زمانی موفق می شوی که تصویری از موفقیت در ذهن داشته باشی. رابطه ذهن با عین یک اصل علمی است. خواسته های کسب و کاری ات را خوب تعریف و تصویر کن تا بتوانی به آن دست یابی. اگر تصویر تو از کسب و کار تاریک و غبار آلود است در ماه ها و سال های آینده نتیجه موفقی به دست نمی آوری. از همین حالا تصویر روشن و آفتابی از کسب و کار در ذهنت تصویر کن تا در آینده ای نزدیک کسب و کارت به رشد و رونق و شکوفایی برسد.