قوانین شکست در کسب و کار بخش دهم

جمله ای است که خیلی ذهن را درگیر و مخاطبان را برای آغاز تهیج می کند و باید گفت خیلی از بزرگان برای رشد و تعالی شان تأثیر گرفته از این جمله بودند «حتماً نباید بهترین شویم تا شروع کنیم، برای بهترین شدن باید شروع کنیم.» در آخرین بخش از قوانین شکست در کسب و کار با قانونی آشنا خواهیم شد که دغدغه بسیاری از کسب و کارهاست و خیلی از مدیران ارشد و صاحبان سرمایه آسیب باور های اشتباه شان را می خورند و تصور می کنند که رویکردی که در پیش دارند رویکرد صحیحی است.

در این مطلب به قانون منابع می پردازیم؛ قانونی که خیلی از صاحبان کسب و کار، خیلی اعتقادی به آن ندارند و اگر هم کسب و کار یا طرحی را آغاز کنند با این رویکرد است که از خودش برای خودش هزینه می کنیم و این اصولا یعنی آغاز مسیری به سمت شکست و عدم ناکامی در کسب و کار.

10- قانون منابع   

خیلی وقت ها این اصطلاح را شنیده اید که «راه بنداز، جا بنداز» یا همانطور که اشاره شد «از خودش در می آوریم و برای خودش هزینه می کنیم» و یا بدترین حالت اینکه بگوییم «اجازه بدهید ببینیم طرح چه می شود بعد برایش سرمایه گذاری و هزینه می کنیم» باید گفت این وحشتناک ترین تفکر در شکل گیری یک کسب و کار یا یک طرح و ایده است که در مراحل اولیه به سر می برد.

در خیلی موارد صاحبان سرمایه بدون آنکه ریالی سرمایه گذاری کنند به دنبال برداشت هستند. حکایت آنها حکایت بذری است که فقط تهیه شده و روی خاک قرار گرفته و مدام به دنبال آن هستند که این بذر خودش را در دل خاک جا دهد، باران ببارد و نور آفتاب گرما بخش رشدش باشد و خود به خود به صورت دیم به ثمر بنشیند.

در صورتی باید گفت در بازار رقابتی امروز این امر تقریباً دیگر محال است. قانون منابع می گوید «بدون سرمایه کافی و مناسب و یک ایده خوب و کارآمد، موفقیت حاصل نخواهد نشد.» خیلی ها تصور می کنند که اگر یک ایده خوب داشته باشند و با کمی مطالعه کتب بازاریابی، نیاز حضور در بازارشان تأمین می شود کاملاً در اشتباهند، چرا که حتی بهترین ایده ها در جهان وقتی سرمایه نباشد، کاری از پیش نخواهند برد.

همانطور که در قوانین قبلی نیز بیان شد، بازاریابی جنگ در ذهن مشتری است. برای ورود به این ذهن نیاز به پول دارید و برای باقی ماندن در ذهن نیز نیازمند پول هستید. مطمئنا با بهترین ایده، ولی بدون پول موفق نخواهید بود. گفتنی است این موضوع درباره شرکت های بزرگ نیز صدق می کند و این قانون برای شرکت هایی که بسیار ثروتمند هستند نیز صادق است ولی با کمی تفاوت.

باید گفت ممکن است شرکت های بزرگ و پولدار دغدغه سرمایه گذاری برای ایده خوب را نداشته باشند اما باید دقت کنند که این ازدیاد سرمایه و افزونگی علیه آنها استفاده نشود. پس باید گفت قانون منابع برای شرکت های بزرگ صادق است ولی با الگوی هزینه کرد مناسب.

 تفاوت مدیریت مردان و زنان

آیا می دانستید مردان در امور مدیریت، رهبری و هدایت یک گروه یا شرکت از شیوه رقابتی استفاده می کنند؟ آنها بیشتر سعی می کنند اغلب تصمیم ها به شکل فردی گرفته شود تا بتوانند اقتدار و نفوذ خود را حفظ کنند و شرایط را تحت کنترل خود داشته باشند. درحالی که زنان از شیوه های مشارکت و همکاری با دیگران استفاده می کنند و اغلب از طریق نظرخواهی با دیگران است که یک مجموعه را مدیریت می کنند.

در واقع می توان گفت بین شیوه های مدیریتی مردان و زنان هیچ کدام را نمی توان بر دیگری ارجحیت داد. به بیان دیگر، نمی توان گفت که سبک های مدیریتی زنان بهتر از مردان است، بلکه زنان در شرایط نامعلوم، پیچیده و زمانی که با افراد متفاوت و متنوعی سر و کار دارند بهتر و با انعطاف پذیری بیشتری نسبت به مردان عمل می کنند و به همین دلیل عملکرد بهتری نشان می دهند. در صورتی که مدیران مرد نیز بتوانند در شرایطی که تنوع گروه ها زیاد است انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند و بتوانند با همه گروه ها رابطه برقرار کنند آنها نیز می توانند در این زمینه موفقیت به دست بیاورند.

در کل می توان گفت هر دو این ویژگی ها و سبک ها در مدیریت کردن یک مجموعه لازم است. ممکن است نیاز داشته باشیم که شرایط فرد دیگری را درک کرده و انعطاف بیشتری نشان دهیم و گاهی نیز لازم است که با قاطعیت بیشتر به رقابت بپردازیم.

بنابراین ایجاد تعادل بین این دو نوع سبک مدیریتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مدیر باید فردی باشد که بتواند با توجه به شرایطی که ایجاد می شود سریع تصمیم بگیرید یا با دیگران تبادل نظر کند. این موضوع، اهمیت وجود هر دو ویژگی  (مشورت، رقابت) در سبک مدیریتی موفقیت آمیز را نشان می دهد.

دانشجوی دکترای مدیریت کسب‌ و‌ کار