خداحافظی با تردیدهای مدیریتی

پس از مدت‌ها تأمل توانستید تصمیمی اتخاذ کنید. اکنون زمانی است که لیست انتخاب‌ها را ببینید و اقدام کنید. اما گاهی مدیران هر تصمیم را بارها و بارها مورد بررسی قرار می‌دهند و هر‌بار در شک‌ و تردید قرار می‌گیرند که آیا راهی که من می‌روم درست است یا خیر و شروع به پیش‌بینی نتیجه تصمیمات خود می‌کنند. آنها در اجرای تصمیم خود دو‌‌‌دل هستند و رو به تفکر در مورد تصمیم‌های جایگزین می‌آورند. اما در حقیقت این کار آنها تنها از شاخه‌ای به شاخه دیگر پریدن است و در نهایت نیز نمی‌توانند تصمیم درستی بگیرند. اگر شما نیز مدیری از این دست هستید، باید بدانید که با سردرگمی میان تصمیم‌ها تنها خودتان را آزرده می‌کنید. در ادامه چند راهکار برای خلاصی از این وضعیت پیشنهاد می‌شود.

آنچه متخصصان می‌گویند

شک و تردید در زندگی شخصی و شغلی هر فردی به وجود می‌آید. اما تداوم در تردید و پیش‌بینی تصمیمات می‌تواند بر مدیریت و رهبری شما و درک دیگران از مدیریت شما اثرگذار باشد. عده‌ای از متخصصان مدیریت در این باره می‌گویند: این امر به‌طور ناخواسته می‌تواند برای سازمان شما مضر باشد. اگر شما فردی هستید که مدام در مورد تصمیمات‌تان پیش‌بینی می‌کنید، احتمال موفق اجرا شدن آن را کاهش می‌دهید. درست است که همیشه باید میزان ریسکی را در تصمیمات‌تان در نظر بگیرید، اما نیاز نیست همیشه نسبت به نتیجه آن بدبین باشید. هنگامی که در مورد یک تصمیم سرگردان هستید، نمی‌توانید رو به جلو حرکت کنید، تنها در برزخ تردید گیر کرده‌اید. اکنون زمان آن است که تردید را کنار بگذارید.

دیدگاه داشته باشید

از خودتان بپرسیدکه این تصمیم تا چه اندازه بزرگ است؟ ذی‌نفعان آن چه کسانی هستند؟ درست است که گزینه‌های جایگزین زیادی نیز وجود دارد که مستلزم وقت و هزینه بیشتری است. هر چه شما زمان بیشتری صرف سردرگمی روی مسائل و تصمیم‌تان کنید، به همان اندازه بیشتر درگیر پیش‌بینی می‌شوید. به این صورت که مدام در ذهن‌تان مرور می‌کنید که اگر من این کار را بکنم چه می‌شود و اگر انجام ندهم چه عواقبی دارد؟ به خودتان یادآور شوید که نگرانی تنها ذهن شما را از توجه به دیگر مسائلی که با آن سروکار دارید، بازمی‌دارد و وقت شما را می‌گیرد. این تمرین به‌تنهایی می‌تواند میزان تشویش و نگرانی شما را کم کند.

اعتماد به خود و تصمیم اتخاذی

اگر به‌صورت درونی نگران مسیر انتخابی خود هستید، آن را انتخاب کنید و فعلاً به این فکر نکنید که این تصمیم شما منجر به چه چیزی می‌شود. به خود و تصمیم‌تان اعتماد داشته باشید. اعتماد عنصری مهم، مفید و ارزشمند در تصمیمات است و موجب صرفه جویی زیادی در زمان می‌شود. البته این به این معنا نیست که در مورد پیامدهای تصمیم نیندیشید، بلکه منظور زمانی است که پس از بررسی و تفکر در مورد آن هنوز تردید دارید و نمی‌توانید به نتیجه‌ای برسید. بهتر است پس از انتخاب، به تصمیم خود امیدوار باشید و به این فکر کنید که در طول زمان این انتخاب به مسیر درستی رهنمون می‌شود و حتی اگر اشتباهی در آن صورت گیرد، می‌توان آن را اصلاح کرد. بازنگری تصمیم در این حالت به شما کمک می‌کند که اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید و از احتمال پیش‌بینی و حدس دوم بی‌نیاز باشید.

نظرسنجی گروهی از مشاوران

اگر از مرحله قبل موفق بیرون نیامدید و نتوانستید اعتماد به تصمیم را در خود ایجاد کنید، از مشاور کمک بگیرید. به این صورت که تعدادی از مشاوران سازمانی را گردآورید و از اطلاعات آنها استفاده کنید. به آنها بگویید که تصمیم من به این صورت است، به نظر شما چه چیزهایی را باید در نظر می‌گرفتم ولی به آنها توجه نکرده‌ام؟ این به شما کمک می‌کند به درک بهتری از آنچه شما را نگران کرده است دست‌یابید. با این رویکرد می‌توانید اطلاعات زیادی از افرادی به‌دست آورید که تجربه سروکار داشتن با موقعیت مشابه و ارائه دیدگاه‌های جدید را دارند. مشاوره گروهی به شما حس اطمینان از اجرای تصمیم انتخابی می‌دهد.

به اصلاحات روی خوش نشان دهید

تصمیمات همراه با ریسک هستند و نمی‌توان گفت که یک تصمیم همیشه کامل و درست باشد. مهم است به یاد داشته باشید که ریسک همواره در کنار هر تصمیمی وجود دارد و در هر سناریو، فرصت و شانس‌هایی نیز در کنار این ریسک‌ها وجود دارد که می‌توان از آنها استفاده کرد. اگر فکر کنیم که این انتخاب، انتخاب نهایی و کاملی است، اشتباه کرده‌ایم. مهم نیست که در انتخاب‌های‌مان اشتباه کنیم، آنچه اهمیت دارد حرکت رو به جلو است.

ایجاد زمانی برای نظارت

یکی از بهترین روش‌ها برای توقف تردید درخصوص یک تصمیم این است که برنامه‌ای برای بررسی مجدد و نظارت بر آن در زمان مشخص شده‌ای بگذارید، این زمان می‌تواند چند هفته یا چند ماه بعد باشد. در تقویم‌تان یک زمان یادآوری برای این کار یعنی نظارت بر روند اجرایی شدن تصمیم خود بسازید. با این کار ریسک به اشتباه رفتن مسیر را کاهش می‌دهید و هرجا که احساس کنید مسیر نادرست است، اصلاحاتی در آن انجام می‌دهید.

متعادل‌سازی معیارهای تصمیم

برای پیشگیری از پیش‌بینی تصمیمات آتی و دودل شدن، بهتر است از لاک محافظه‌کاری خود بیرون بیایید و اندکی ریسک کنید. مدیران تمایل به دیگر گزینه‌های انتخابی از دیدگاه‌های ذهنی و احساسی یا عینی و منطقی دارند اما برای اطمینان از یک انتخاب، باید آن را از زوایای دیگر دید. اگر فردی منطقی و حقیقت محور هستید، به موضوعات ذهنی توجه کنید و اگر فردی ذهنی هستید، مطمئن شوید که به موضوعات عینی نیز توجه کرده و آنها را با هم ترکیب می‌کنید.

جمع‌بندی

بهتر است اصولی را در ذهن خود بسپارید. آنچه باید انجام دهید این است که به ادراک و بینش خود اعتماد داشته باشید. از مشاوران گروهی برای تسهیل فرآیند تصمیم‌گیری استفاده کنید. زمانی را برای نظارت بر مراحل اجرایی شدن و پیامدهای تصمیم در آینده اختصاص دهید تا از بیراهه رفتن خودداری کنید. فرض کنید این تصمیم همیشگی است اما می‌توانید با اصلاحاتی آن را بعدا تغییر دهید.

مطالعه موردی: زمانی که تصمیم نگرفتن اشتباه است

در سال 2007، ویلیام شرودر مدیر سازمانی در تگزاس بود. او هر روز با اتخاذ تصمیمات زیادی روبه‌رو بود، اما درخصوص انتخاب میان آنها تردید داشت. این کار سبب هدر رفتن زمان و توجه او به مسائل می‌شد. او در این خصوص می‌گوید: ‌«‌این موضوع همیشه ذهن من را درگیر کرده بود.» تلاش او در طول زمان این بود که خود را از شر این تردید‌ها خلاص کند. در مورد بعضی پرونده‌ها، او یک ماتریکس تصمیم‌گیری برای سنجش میزان ارزش عوامل دخیل ایجاد کرد. این کار به او کمک کرد تا گزینه‌های پیش‌رویش را تجسم کند و زمان کافی برای بررسی هر انتخاب داده باشد.

او می‌گوید: «پیش چشم گذاشتن هر گزینه به من این احساس را می‌داد که در مورد تصمیمی که می‌گیرم احساس اطمینان بیشتری داشته باشم. همچنین این کار به من اجازه می‌داد که هنگام مواجهه با مسئله‌ای مشابه به عقب بازگردم و در مورد آن تجدیدنظر کنم. ‌«‌دیگر ابزاری که او از آن کمک گرفت استفاده از گروه‌های مشاوران بود که هنگام مشاوره، نظرسنجی‌های منظمی برای سازمان ویلیام به انجام می‌رساندند. با این اقدامات او می‌توانست نسبت به تصمیمی که می‌گیرد اعتماد داشته باشد. «با این روش‌ها، می‌توانید بهترین انتخاب را انجام دهید. اگر پس از اجرا، نتایج به خوبی پیش نرفت، دوباره سعی کنید و تغییراتی در مراحل و شیوه انجام داده و همه این موارد را به‌عنوان درس و تجربه‌ای برای سازمان‌تان ببینید».

منبع: هاروارد بیزینس ریویو