فوق لیسانس آیتی از دانشگاه امیرکبیر دارد. از همان مقطع لیسانس در شرکتهای مختلف کار کرده. از جمله در شعبه ایرانی یک شرکت انگلیسی که او را به شعبه انگلیسشان میبرند و در آنجا بهعنوان مسئول فنی مشغول به کار میشود. بعد از مدتی به ایران برمیگردد و در سال 88 نخستین استارتاپش را شروع میکند که نخستین سوپرمارکت الکترونیکی ایران بوده است. بعد از مدتی سایت تخفیفان را راهاندازی میکند که حالا یکی از مهمترین سایتهای تخفیف گروهی ایران محسوب میشود و شهرت زیادی را هم برای بنیانگذارش به ارمغان آورده است.
صحبت از نازنین دانشور است؛ بانوی متولد 62 که حالا کسب وکارش بیش از 10میلیون دلار ارزشگذاری شده و خودش معتقد است که بیش از اینها میارزد. در این گفتوگو روند موفقیتش را بهعنوان یک کارآفرین برتر اکوسیستم استارتاپی ایران در حوزه تجارت الکترونیک با «فرصتامروز» در میان نهاده است.
سوپرمارکت آنلاین؛ گام نخست نازنین
تر و تمیز و شیک و فرز جلو میآید. دست میدهد و درحالیکه لبخند از روی لبش محو نمیشود به من خوشامد میگوید. لاغر اندام و سبزهرو. مشکی پوشیده است و بلوز ساده راهراهش بیش از هر چیزی سادگی ظاهریاش را نمایان میکند. روی دیوار اتاقش یک عالمه قاب افتخار چسبیده است. در طبقه سوم ساختمانی نشسته که بیش از 100کارمندش در آن کار میکنند.
از پروژه سوپرمارکت آنلاین شروع میکند که قرار بوده به صورت محلی کار کند اما خیلی زود فراگیر شده و در رسانهها مطرح میشود و بهدلیل تازه بودنش شهرت زیادی کسب میکند، اما از آنجا که شهرت همیشه هم خوب نیست با معروف شدن این سوپرمارکت که مردم را از رفتن به خیابان معاف کرده بود، تقاضای بسیار زیادی روانه سایت این سوپرمارکت میشود. ساعتی 5 هزار تقاضا ثبت میشود که در آن مقطع زمانی آمادگی پاسخگویی به این نیاز را نداشتهاند.
رسانههای زیادی این رویداد جدید را پوشش میدهند و هجوم جمعیت از کنترلشان خارج میشود. حتی خبر این سوپرمارکت به روزنامه گاردین هم میرسد. دانشور میگوید این کار را از اتاق شخصیام در خانه پدری شروع کردم و شاید افرادی که عناوین رسانهها را میخواندند، فکر میکردند که یک نفر با سرمایه هنگفتی چنین کسبوکاری را راهاندازی کرده است. سوپرمارکتش 9ماه دوام میآورد. سوپرمارکت سرمایه اولیه خاصی نداشته. «با خواهرم و در خانه کار میکردیم.
با سوپرمارکتها وارد تعامل میشدیم. اجناس را میگرفتیم و در وبسایت میگذاشتیم و برای مشتری ارسال میکردیم. قرار اولیه ما به این صورت بود که به صورت محلهای در محدوده سعادتآباد و شهرک غرب کار کنیم و با یک سوپرمارکت بزرگ هم قرارداد بستیم. اما وقتی موضوع رسانهای شد از کل تهران سفارش گرفتیم.» اما «روالی را که میخواستم طی نمیکرد.»
بنابراین کرکره سوپرمارکتش را پایین میکشد و بهعنوان مدیر پروژه با چند شرکت در حوزه تجارت الکترونیک مشغول بهکار میشود و همزمان از شرکتی در آلمان پیشنهاد همکاری دریافت میکند و با رفتن به آلمان در تیم تولید نرمافزار این شرکت مشغول به کار میشود و در این شرکت با تجارتالکترونیک و بیزینسی از این دست بیشتر آشنا میشود.
کمکم به این کار علاقهمند میشود و در سفری که به ایران داشته موضوع را با خانواده مطرح میکند و با استقبالشان مواجه میشود. سال 1390 برای همیشه از آلمان به ایران برمیگردد و در مرداد همان سال بهعنوان نخستین گروهی که بیزینس مدلی از این دست را پیادهسازی و اجرا کردهاند، کارشان را شروع میکنند. «با خواهرم در یک دفتر 40متری اجارهای و با سرمایهگذاری 15 تا 20میلیون تومانی کارمان را شروع کردیم.»
برگشتم ایران
از انگلیس به آلمان و از آلمان به ایران؛ چرا برمیگردد آن هم در سال 88 که بهخاطر وقایعش شاید خیلیها داشتند از ایران میرفتند؟ دانشور به این سوال جواب صریحی میدهد «خارج از ایران که بودم، همیشه احساس میکردم که باید کاری برای کشورم انجام دهم. این دغدغه من بود و همیشه با خودم فکر میکردم که من بهعنوان نسل جوان جامعه اگر کاری برای کشورم انجام ندهم پس از چه نسلی این انتظار میرود؟! بنابراین با همه مسائلی که در مورد اینترنت در ایران وجود داشت و کار من هم قرار بود بر مبنای اینترنت شکل بگیرد، اما برگشتم ایران.»
دانشور میگوید: مهاجرت آسانترین کار است. اینکه کولهبارت را روی دوشت بگیری و از کشورت خارج شوی که کاری ندارد، مهم ماندن و کاری انجام دادن است. چون کارآفرینی یعنی باید حاضر باشید که از تفریحاتت بگذری و سخت کارکنی و جذابیتهای زیادی را کنار بگذاری. در واقع کارآفرینی یعنی قبول مسئولیت خیلی بزرگ در قبال خود و دیگران. البته دانشور دلیل دیگری هم برای برگشتن و ماندن دارد «چون در شرکتهای آیتی کار میکردم و برنامهنویس این شرکتها بودم، تجربههای گوناگونی دارم.
از تلخ گرفته تا شیرین. تلخش مربوط به مواقعی است که مثلا چون همیشه من تنها خانم تیمهای 19 یا 20نفره برنامهنویسی شرکتها بودم، اگر برنامه مشکلی داشت یا به مسئلهای برمیخوردیم همیشه من را بهعنوان مقصر معرفی میکردند و تیر انتقادات را به سمت من نشانه میرفتند. در خارج از ایران هم اوضاع همین بود و در حوزه آیتی همیشه من تنها زن بودم. حوزه آیتی را دارای جنسیتی مردانه میدانند و هر چه هم تخصص داشته باشید باز به چشم نمیآیید. بنابراین میخواستم کاری مستقل داشته باشم.»
موفقیتها از راه میرسند
«نمیتوانی» را از خیلیها شنیده است. از صاحبان کسب وکارها گرفته تا طرفهای قرارداد. «بارها جملاتی از این دست را میشنیدم»: «شما یه خانمی واسه خودت نشستی تو خونه چه میدونی چی به چیه و جملات زیاد اینچنینی» دانشور در ادامه حرفهایش اضافه میکند «در واقع صاحبان کسبوکارها نه تجارت الکترونیک را میشناختند و نه اعتقاد و اعتمادی به کار زنان داشتند اما ما راهی را که در پیش گرفته بودیم، ادامه میدادیم. موفقیتها هم از راه رسید.
«در سال اول کاریمان توسط مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران بهعنوان کارآفرین برتر شناخته شدیم و در جشنواره وب ایران هم این رتبه را به دست آوردیم و از سال دوم بهعنوان بهترین وبسایت تخفیف در ایران معرفی شدیم. همچنین تخفیفان سال گذشته از طرف سایت عربنت بهعنوان بزرگترین شرکت حوزه تکنولوژی که بنیانگذارش یک زن است، در منطقه خاورمیانه معرفی شد.»
دانشور میگوید: به نظرم دیگر زن یا مرد بودن مهم نیست و الان برای من مهم این است که تخفیفان بهعنوان کودکی رشدکرده، بتواند بهعنوان یکی از کسبوکارهای الکترونیکی موفق در ایران باشد. زیرا در دنیای وب، چهار سال زمان زیادی است و بزرگ محسوب میشود. سرعت رشد تخفیفان هم این مسئله را نشان میدهد چون هر سال 100درصد رشد کرده و در حال حاضر بهصورت روزانه 60هزار نفر بازدیدکننده دارد و در طول روز در تهران و شهرستانها چندین هزار فروش هم ثبت میشود. بیش از 500قلم کالا روی سایت تخفیفان بهفروش میرسد و به این فهرست باید حدود 600 خدمات را هم اضافه کرد.
دانشور میگوید: «آینده تخفیفان در ایران تبدیل شدن به پورتالی است که هر ایرانی بهعنوان مشتری هر چیزی را که بخواهد بخرد، از میوه گرفته تا اتومبیل، اول تخفیفان را چک کند که آیا تخفیفی در آن حوزه دارد یا نه. در واقع پورتال معرفی کلیه تخفیفهای کشور خواهد بود و این امر در نهایت تا یک سال دیگر رخ میدهد و در این صورت تعداد شاغلان این کسبوکار هم به 200نفر میرسد.»
چندین هزار مشتری روزانه
تخفیف در کسبوکارهای سنتی هم همیشه وجود داشته و تخفیفان میخواست به صاحبان کسب و کارهای سنتی، تخفیف اینترنتی را بقبولاند. کاری به غایت سخت و اما اینکه چگونه رخ داد را دانشور اینگونه توضیح میدهد: «باید خودمان به صاحبان کسبوکار را بهعنوان بستر تبلیغات معرفی میکردیم. ما میگفتیم که هزینه تخفیف را به افراد بیشتری اختصاص بده. فرآیند همکاری ما با صاحبان کسبوکارها هم به این صورت است که خیلی ساده به او میگوییم اگر مثلا من برایت 20مشتری بیاورم، چقدر تخفیف میدهی؟ تخفیفان هم خدمات ارائه میکند و هم کالا برای عرضه دارد.
تخفیف روی کالاها از 25درصد شروع میشود و تا 70درصد میرسد و برای خدمات از 40درصد شروع میشود و تا 98درصد هم میرسد. در این میان سهم تخفیفان هم معمولاً بین 5تا15درصد است. در تهران با 10هزار مرکز کار میکند و این یعنی 10هزار مرکز کالایی و خدماتی زیرمجموعه تخفیفان هستند. رستوران، کافیشاپ، مراکز تفریحی، مراکز ورزشی، مراکز سلامتی و پزشکی، آرایشی، هتل و سفر و کالاهایی متنوع.هر چند بر حوزههای تفریحی و ورزشی، تئاتر، هنر و خوراکی و خوردنی تمرکز بیشتری دارد.
اینترنتیها زنگ خطر هستند اگر. . .
ذهنیتی وجود دارد که سایتی بزنید و بفروشید. این حرف را آدمهایی میگویند که تجربه ندارند. دانشور این جملهها را که میگوید انگار از خطری صحبت میکند که در آینده ممکن است سرمایهگذاری در این حوزه را با لغزش مواجه کند و ادامه میدهد: «شرکتی بهعنوان یک نمونه موفق و قابل اعتماد برای سرمایهگذاری مورد قبول است که 10سال در بازار بماند و کار کند. بهویژه سرمایهگذاران به این موضوعات توجه ویژهای دارند. باید از این حباب توهم بیرون بیاییم. شاید کارهای زردی باشد که در اندک زمانی پولی هم کسب کنند اما در بلندمدت کسی رویشان سرمایهگذاری نمیکند و سرمایهگذار اسیر هیجان نمیشود.»
دانشور در ادامه حرفهایش در مورد آینده کسب و کارهای اینترنتی در ایران میگوید: «نفوذ اینترنت در ایران بالاست. شرکتهای استارتاپی یکی دو سال است که مورد توجه رسانهها هستند و در سطح دولت هم قوانینی در حال شکلگیری است که به رشد این کسبوکارها قطعا کمک میکند.» وی در جواب این سوال که رشد این شرکتها زنگ خطری برای سنتیهاست یا نه میگوید: «دانشور رشد حوزه تجارت الکترونیک را در صورتی برای کسبوکارهای سنتی زنگ خطر میداند که آنها کماکان بخواهند در فضای سنتی خود باقی بمانند و به اصطلاح خود را به فضای وب سوئیچ نکنند. در واقع صاحبان این نوع کسب وکارها باید جایی برای خود در فضای اینترنت هم باز کنند وگرنه ممکن است قافیه را ببازند. باید کانالی به فضای فروش آنلاین بزنند یا بهصورت مستقل یا از طریق شرکتهای دیگر.
مسئولیت اجتماعی دانشور
وقتی کسبوکاری بزرگ میشود، مسئولیت اجتماعیاش هم بزرگ میشود. دانشور میگوید «تخفیفان جزو مجموعههایی بوده که مسئولیتهای اجتماعی برای خود تعریف کرده. در حوزههای خیریه و فضاهای آموزشی. مثلا حمایت از استارتاپ ویکندها و جذب کارآموز هم از این دست بوده است.
حتی فضای خالی شرکت را در اختیار شرکتهایی قرار دادهایم که جایی نداشتهاند ولی ما به صورت رایگان این فضا را در اختیارشان قرار دادهایم و در واقع سعی کردهایم در فضای اکوسیستم خودمان این مسائل را رعایت کنیم. زیرا به شخصه اعتقاد دارم که کار وقتی بزرگ میشود این بزرگی تنها مربوط به تعداد کارمندان یا فضای بزرگ ساختمانی نیست بلکه مسئولیت اجتماعی یک بیزینس هم همراه با آن رشد میکند؛ مسئولیتی که سعی کردهایم از آن شانه خالی نکنیم.
خلوت نازنین دانشور
شاید هر شخص دیگری بود با داشتن تخفیفان بسیار لاکشری زندگی میکرد اما دانشور سادگی خاصی دارد. میگوید عاشق گل و گیاه هستم و هر روز صبح به آنها میرسم و بسیار دوستشان دارم. بعد از رسیدن به خانه، فیلم میبینم و کتاب میخوانم. کتابی که در حال خواندنش است، مدیرمنابع انسانی گوگل در مورد منابع انسانی نوشته است.
در کنار آن «صد سال تنهایی» مارکز را هم میخواند و شهرزاد را هم میبیند. از 8صبح کارش را شروع میکند و معمولا تا حدود 8 شب سر کار است. بعد از بازگشت به خانه هم دو تا سه ساعت کار میکند. میگوید به خستگی جسمی دچار میشوم ولی روحی نه. ناامید نمیشوم و همیشه خیلی زود مسائل منفی و فکرهای غیرسازنده را دور میریزم. روی اصل قضیه تمرکز میکنم و فرعیات را کنار میگذارم.
میخواستم راننده تاکسی شوم
دبیرستان ریاضی فیزیک خوانده و از بچگی میخواسته راننده تاکسی شود. «چون از قدیم که سوار تاکسیهای نارنجی و زردرنگ که میشدم آن حالت پول خرد جمعکردن و آن دقتی را که راننده داشت تا پول سالمی دریافت کند، خیلی برایم جذاب بود. جذابیت دیگر هم مربوط به تنوع آدمهایی بود که در طول روز سوار و پیاده میشدند و هر کدام برای خودشان داستانی داشتند.
این تنوع ارتباطات همیشه برایم جذاب بوده. زمانی هم که گواهینامهام را گرفتم این کار را امتحان کردم نه به خاطر پول بلکه برای تجربه کردن همین حس، اما زمانیکه خانواده متوجه شدند، مانع شدند و حتی خواستند اتومبیل را هم از من بگیرند. دخترعموهایم همگی پزشکی خواندهاند و مادرم اصرار داشت که حتماً پزشکی بخوانم. اما سراغ کامپیوتر رفتم و بعد آیتی خواندم که با روحیات من جور درمیآمد.
ارتباط با نویسنده: [email protected]